۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۱۳
ذكر به معنی ياد است و در قرآن نيز به همين معني آمده است، "فَذَكّر" يعني پيامبر به آنان ياد آور باش. ذكر بر چندين نوع است كه خلاصه اش را در سه نوع مي توان به شمار آورد: اول، ذكر لساني؛ دوم، ذكر قلبي و سوم ذكر عملي كه اين را "ذكر نفسي" هم گفته اند.
تاكيد اذكار مختلفه به وسيله نام هاي مقدس حضرت حق در كتب عرفا و علماي سير و سلوك ضبط شده است، البته هر اسمي از اسماء حسني تاثير خاصي دارد. طالب علم و معرفت "يا عالم، يا عليم" مي گويد، آن كه غنا و ثروت مي خواهد "يا غني، يا معطي، يا كريم" را ورد زبان مي كند. مريض و رنجور "يا معافي، يا شافی" و مظلوم به ذكر "يا عادل، يا حكيم، يا قاهر، یا مقتدر" و براي نشاط روح و تصفيه باطن "لا اله الا الله و "يا حي يا قيوم" بسيار مناسب است و براي غالب حاجت ها صلوات معجزه مي كند.
ذكر لساني بدون توجه نفس بلا اثر و بي نتيجه است و ذاكر را به مقصد نمي رساند. شخص ذاكر هرگاه صد هزاربار يا كريم و يا غني گويد و مرامش غني و ثروت باشد، اما دل وي به حضرت غني مطلق و متوسل نباشد و با توجهش به سوي فلان و بهمان باشد توفيق نخواهد يافت، كسي كه به ذكر تسبيحات اربعه مشغول است، اما از عظمت حضرت حق غافل است و قلبش به زينت و جلال دنيا مشغول مي باشد حتما به مقامي نخواهد رسيد.
از همه موثرتر ذكر عملي است، يعني در گفتار و كردار و پندار همواره بايد مراقب خويش باشيم و حق را فراموش نكنيم تا هميشه رهبر و رهنما و ناصر و معين ما باشد، يعني رضاي محبوب را بر ميل خود و رضاي ماسوی ترجيح دهيم، چنانكه همين رمز خوشبختي از معصوم(ع) وارد است.
عمده ترين ذكري كه بنده را به مولا و مخلوق را به خالق نزديك مي كند و او را از مقربان درگاه او مي سازد "ذكر نفسي يا عملي" است، يعني ذكر لساني و ذكر قلبي بدون عمل و كردار و ترجيح رضاي پروردگار بي فايده و بدون اثر است. مثلا "سبحان ربي العظيم و بحمده"مي گوييم و قلبا نيز به عظمت حضرت عظيم اعتراف مي نماييم، اما نيت اطاعت نداريم و مرتكب معاصي مي شويم.
اقدام به معصيت با ذكر ما مخالف است و طبعا از تاثير آن هم مانع است. ذكر عملي و نفسي تنها وسيله ارتقا به مدارج عاليه انسانيت است و اين ذكر است كه بنده را در پيشگاه مالک جهان هستي مقرب مي سازد و از نزديكان دربار الهي به شمار مي آورد.
کسانی كه به ياد پروردگار هستند عملا مطيع اوامر خدا هستند. واژه اطاعت همان انقياد و تسليم بودن در مقابل جميع اوامر حق و اطاعت بدون قيد و شرط از خدا و پيامبر(ص) است. با دستورات قرآن و ائمه مي توان به معارف الهي و بينش درباره نظام خلقت راه پيدا كرد و هميشه به ياد خدا بود و به قرب بيشتري نسبت به پروردگار دست يافت، و اگر از ياد خدا عملا دور مانديم قطعا گرفتار سختي ها و دشواري هاي زندگي خواهيم شد.
دوري از خدا مستوجب عقوبت هايي است كه در اين باره روايت هايي از امام باقر(ع) نقل شده است. پروردگار عقوبت هايي براي دلها و بدنهاي مردم دارد و اعقاب الهي كه به بدنها مي رسد همان تنگي در معيشت و زندگي است. تنگي در معيشت مقصود آن نيست كه انسان كم پول بدست آورد، چرا که ممكن است كسي پول زياد داشته باشد، ولي زندگي بر او تنگ باشد. بلکه يعني هميشه در حال اضطراب و نگراني بسر برد. وقتي كارها به آساني انجام نپذيرد قطعا آن معيشت "ضنك" است. ممكن است در خانه همه گونه نعمت باشد ولي آدمي بيمار باشد نتواند بهره برد.
پس دوري از ياد خدا و در آغوش گناه به سر بردن اين عوارض را دارد و اثر گناه موجب تنگي در زندگي است. سستي در عبادت و ياد خدا عقوباتي است که بر قلب می رسد. بزرگترين عقوبات همان قساوت قلب است كه دل تيره و تار مي شود. هيچ بيماري خطرناك تر از قساوت قلب نيست، زيرا چنين دلي هيچ گاه به ياد خدا نيست و هيچ نصيحتي را نمي پذيرد و راه اصلاح را تشخيص نمي دهد جهنمي سوزان در خود ايجاد مي كند چنين آدمي خيرخواه هيچ بشري نيست.
در نتيجه باید گفت ذكر عملي و يا نفسي است كه تنها وسيله ارتقا به مدارج عالي انسانيت را براي بشر فراهم مي آورد و ای بسا ذكر يعني عمل به اخلاق انسانيت و سركوب نفس اماره حتي بدون ذكر لساني و ذكر قلبي هم تاثير نيكي مي بخشد و در دنيا و آخرت وي را از كيفر وضعي و انتقام حضرت منتقم نسبت به معصيت هاي ديگر برهاند.
منبع:مهر