شگفتی خبرنگار آمریکایی از خانه مرجع شیعیان

وی ابتدا مطالبی در پیرامون اسلام، آثار اسلام، و امور مذهبی سؤال کرد و بعد هم درباره زندگی آیت الله فقید سؤالاتی پرسید که به همه به تناسب جواب داده شد.

آنگاه سؤالی کرد که بسیار جالب بود و این خاطره را هم به همین مناسبت نقل می‌کنم، گفت: آقا کجا هستند؟ جواب دادم: در اندرونی هستند. سئوال کرد: عمارت اندرونی هم به همین خرابی است!‌ جواب دادم: خیر و بلافاصله اضافه کردم بسیار از این عمارت خراب‌تر است. سؤال کرد: آیا می‌توانم عمارت اندرونی را ببینم. جواب دادم مانعی ندارد و او را از راه زیرزمینی فاصله بین اندرونی و بیرونی به داخل حیاط راهنمایی کردم .

این خانه کهنه و قدیمی، اتاق‌های شکسته و ترک خورده، درهای قدیمی و رنگ و رو رفته، آنچنان اثری در این مرد کرد که گویی به کلی از اطراف خود غافل شده است. سؤال کرد: آقا کجا هستند؟ جواب دادم: در آن اتاق خوابیده‌اند. پرسید: می‌توانم ایشان را ولو در خواب ببینم؟ آقای دکتر ایشان را راهنمایی کردند و از لای در به درون اتاق که رختخواب آقا در وسط آن گسترده شده بود نگاه کردند.

سبحان الله! مردی که کسالتش در دنیا آنچنان مهم تلقی شده است که روزنامه های آمریکا به خبرنگاران خود مأموریت پیگیری احوال او را داده اند، این چنین ساده و بی آلایش در این اتاق قدیمی با طاق شکسته و ترک خورده استراحت می کند؟

شاید این مطلب برای آن خبرنگار باور کردنی نبود ولی آقا را در میان همان اتاق ساده بدون تشریفات می‌دید که چشم به روی هم نهاده و لبخند همیشگی خود را به گوشه لب دارد و گویی به همه چیز و همه دنیاپرستان بی‌خبر و حریص می‌خندند.

در حالی که آثار تعجب و حیرت عمیق در قیافه‌ این خبرنگار دیده می‌شد و گویی دیدن این صحنه‌ بی‌اندازه ساده و بی‌آلایش به کلی مسیر افکارش را عوض کرده است به نگارنده و دکتر اظهار کرد: خیلی عجیب است، بسیار شگفت‌آور است که این مرد با این عظمت در این چنین خانه و مکان و با این سادگی و بی‌آلایشی زندگی می‌کند.

آن وقت از نگارنده سوال کرد: شما به واتیکان مسافرت کرده‌اید؟ جواب منفی دادم.‌ گفت: اگر رفته بودید می‌دیدید که کاخ اختصاصی پاپ و رئیس مذهبی کاتولیک دارای چه تزئینات عجیبی است و دارای چه تشریفاتی است.

خبرنگار جوان سپس دست به ستون گچی کنار عمارت زد و گفت: شیعه احتیاج به تبلیغ و مبلغ ندارد؛ فقط شما از همین زندگی ساده این مرد فیلم برداری کنید و به دنیا نشان دهید که مردی که کسالتش دنیا را به خود متوجه کرده است با این سادگی و در این خانه کهنه و قدیمی با چنین وضعی زندگی می‌کند در حالی که هر ماه میلیون‌ها تومان پول مستقیم و غیر مستقیم به او می‌رسد و او هم به دیگران می‌رساند.

منبع:ابنا