۰۹ آذر ۱۴۰۳ ۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۰۲
عقیق:سیده نصرت بیگم امین معروف به «بانو مجتهده اصفهانی امین» در سال 1265 هجرى شمسى در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. از چهار سالگى به مکتبخانه رفت تا به فراگیرى قرآن و زبان فارسى بپردازد و این زمانى بود که در زمینه تحصیل علوم و معارف دینى بالاتر از سطح روخوانى قرآن هیچ مجال و زمینه اى براى حضور زنان نبود؛ به خصوص در سالهاى 1280 به بعد که تحصیل علم براى پسران هم آسان و میسر نبود تا چه رسد به دختران.
او در 15 سالگى به همسرى پسر عمویش درآمد، اما زندگى خانوادگى و تربیت فرزندان در فراگیرى دانش او اثرى نگذاشت و وقتی 20 سال بیشتر نداشت آن چنان در راستای کسب علوم دینى از خود جدیت نشان داد که موافقت و مساعدت اطرافیان به ویژه همسر خویش را براى ادامه تحصیلات در علوم دینى، فقه و اصول و زبان عربى به دست آورد و همزمان به فراگیری حکمت و فلسفه مبادرت ورزید.
بعد از بیان مقدماتی که برای گفتن ذکر الهی و چگونگی اثربخشی آن و در نهایت، به اجابت رسیدن خواستهها و دعاها از این پس در نظر داریم به شرح اسماء الحسنی الهی بپردازیم و سفارشات بانو مجتهده امین درباره تعداد این اذکار الهی را برای عاشقان و علاقهمندان ذکر کنیم.
الصمد
الصمد را به سه معنی میتوان به حق تعالی نسبت داد:
اول؛ سید مطاع و بزرگ. دوم؛ پناه دهنده از بلیات و آفات. سوم؛ ذاتی که از صفات ممکنات و مخلوقات، مثل جسمیت و جوهریت و احتیاج به مکان و زمان و غیر اینها از خواص اجسام، منزه و مبرا است.
علامه مجلسی(ره) از حضرت باقر(ع) روایت میکند که فرمود: «الصمد» قائم به نفس و غنی از غیر است و بعضی گفتهاند: الصمد یعنی بالاتر و برتر از این است که تغییر و تبدیل پیدا کند یا آنکه در معرض فساد و فنا واقع شود.» و از حضرت زینالعابدین(ع) از معنای «الصمد» سؤال کردند، فرمود: «الصمد» کسی است که شریکی برای او نیست و خسته نمیکند او را حفظ چیزی غایب و دور نیست از او چیزی.»
و از صادق آل محمد(ص) چنین روایت میکنند که فرمود: «جماعتی از فلسطین آمدند خدمت پدرم و مسائلی را سؤال کردند. آن حضرت جواب داد. پس از معانی الصمد سؤال کردند، پدرم فرمود: الصمد پنج حرف است: الف دلیل بر انیّت و حقیقت او است؛ چنانچه فرموده: شهد الله انه لا اله الا هو؛ (یعنی؛ شهادت میدهد خدا به اینکه نیست الهی مگر او) و اشاره به این است که او غایب از حواس است؛ و لام دال بر الهیت او است و اینکه الف و لام در هم ادغام میشوند و در کلام ظاهر نمیشود و به گوش شنیده نمیشوند، بلکه فقط نوشته میشوند، دلیل بر این است که الهیت او از جهت لطافت، مخفی است و نمیتوان آن را با حواس، درک کرد و به زبان نمیتوان وی را وصف نمود و به گوش نیز نمیتوان اوصاف او را شنید. زیرا که اله، آن کسی است که خلق متحیرند در حقیقت و کیفیت وجود او و از ادراک او به حس یا به وهم عاجزند، به علت آنکه او مبدع اوهام و خالق حواس است.
و اینکه الف و لام الصمد ظاهر میشود در کتابت، دلیل بر این است که ربوبیت حقتعالی ظاهر گشته در ایجاد خلق و تعلق دادن ارواح لطیف را به جسدهای کثیف. پس وقتی عبد نظر میکند به نفس خود، نمیبیند روح خود را چنانچه الف و لام الصمد هم ظاهر نمیشود در حواس. اما در کتابت، ظاهر میشود آنچه مخفی بوده؛ این است که هر وقت فکر کند عبد در حقیقت باری و کیفیت وجود او، متحیر و سرگردان میشود و فکر او احاطه نمیکند به چیزی که بتواند وی را تصور نماید؛ زیرا که حق تعالی خالق صور است. اما وقتی نظر کرد به خلق، ثابت میشود که او ـ عز و جل ـ خالق آنها و ارتباط دهنده ارواح به اجسام آنها است.
اما صاد الصمد دلیل بر این است که حق تعالی صادق و راستگو است و قول و کلام او صدق است و دعوت نموده بندگان خود را که متابعت کنند طریق راستی را به راستی و وعده نموده آنها را به درستی و راستی به جایگاه صدق (یعنی بهشت)، یا وعده داده آنها را به سبب راستی در گفتار و کردارشان به جایگاه صدق.
اما میم دلیل بر سلطنت او است و اینکه او است پادشاه بر حق و همیشه بوده و همیشه خواهد بود و برطرف نخواهد شد سلطنت و پادشاهی او.
اما دال، دلیل بر دوام ملک و سلطنت او است و اینکه او بالاتر از عالم کون و فساد است (یعنی تغیّر و تبدیل و عدم، در ساحت قدسی او راه ندارد)؛ بلکه او تکوین کننده کائنات است که به تکوین او هرچیزی موجود است.
بعد از آن حضرت باقر(ع) فرمود: اگر از برای علمی که خدای متعال به من عطا نموده، حملهای مییافتم(یعنی کسی که بتواند بفهمد و تحمل نماید)، هر آینه منتشر مینمودم تمام حقایق توحید و اسلام و ایمان و دین و شرایع را از اسم الصمد.»
خواص مداومت بر اسم الصمد