عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۳۵۵
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۰
همیشه،این زینب است که می ماند و این حسین است که می رود و آدم باید خیلی "مرد" باشد که بماند،مثل زینب....

عقیق: هرگز،هیچ یک از ما را نبرده اند به تماشای زجر کُش کردن پاره ی تنمان.بر فرض این که نبرده باشند پای تابوت مادر کتک خورده مان.بر فرض این که نبرده باشند پای بستر پدرِ فرق سر شکافته مان.بر فرض این که نبرده باشند پای....نه! کافیست.که همین دو سه فرض را تو اگر درک کنی میمانی در عظمت وجودی اسطوره ی صبر هفت اسمان،زینب.

و سخت می شود خیلی،نگاشتن غصه ای که ته نداشته باشد.و غصه ی زینب،ته نداشت.و ای کاش تمام می شد در همان گودال.ای کاش تمام میشد همان روز ،عصر.ای کاش لااقل سر ها را ....ای کاش لااقل عباس...ای کاش لااقل بچه ها ...ای کاش لااقل گهواره را....ای کاش لااقل معجر ها را ....ای کاش لااقل یزید...ای کاش لااقل جابر...ای کاش لااقل در مدینه....ای کاش لااقل ته داشت این غصه  ایـــــــــ خـــــــــدا که هر غصه ای را تو متناهی افریدی و غصه ی زینب،مثل خودت نامتناهیست...

زینب را تنها بانویی می فهمد،که به چشم دیده باشد،ریش کردن بدن "حسین" اش را، به دستان امام دوست های امام کش حرام زاده ی کوفی...

نگاه آخر هر حسین و زینبی خوب ،و دقیق ،و عیناً می ماند در خاطر هر دو. و اصلا،خاصیت نگاه آخر ماندن است و سوزاندن و دق مرگ کردن و همیشه،این زینب است که می ماند و این حسین است که می رود  و آدم باید خیلی "مرد" باشد که بماند،مثل زینب....

 روزی ام میکنی آخر

یک جا،

"نگاه آخرِ"

تمام زینب های دنیا را....

 فراتر از توان

زخم می خورد

هر کس

کارش به ح س ی ن افتد...
 
منبع:وبلاگ "هوالشافی"
 

 کدخبرنگار:211005


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
يكي از همين دانشجوها
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۵۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
0
0
اين وبلاگستان مال كيه كه يكي در ميون ازش مطلب ميذاريد تو سايتتون ؟ ! !

شورشو در نياريد خواهشا . . .
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین