۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۲۳
عقیق: حسنا محمدزاده فارغالتحصیل رشته مهندسی الکترونیک یکی از چهرههای جوان اما پرافتخار شعر معاصر به شمار میرود، وی تاکنون موفق به کسب جوایز متعدد منطقهای، استانی، ملی و حتی بینالمللی در جشنوارهها، محافل ادبی و کنگرههای شعر مختلف شده است.
محمدزاده برگزیده جایزه کتاب فصل، کتاب انقلاب، جشنواره شعر جوان و جشنواره بینالمللی شعر فجر شده است . تاکنون موفق به کسب عناوین نخست جشنواره رهاورد سرزمین نور، جشنواره یار و یادگار، جشنواره بینالمللی آخرین منجی، جشنواره بینالمللی مقاومت اسلامی، جشنواره ملی خلیج فارس، جشنواره شعر آخرین امید و جشنواره قرآنی آیات و... شده است.
«هنوز قلب قلم درد میکند ...برگرد!»، «خورشیدهای توأمان»، «یک مشت آسمان» و «عشقهای بیحواس» از جمله مجموعههای منتشر شده از حسنا محمدزاده محسوب میشوند و «کفشدوزکهای دنیا دیده» و «زیر هر واژه آتشفشان است» نمونهای از مجموعههای در دست انتشار این بانوی شاعر کاشانی به شمار میروند.
وی در این دوره از جشنواره قلم زرین نیز خوش درخشید و مجموعه شعر «خورشیدهای توامان» که دومین مجموعه اشعار آیینی محمدزاده است و زمان سرودن اشعار این مجموعه به سالهای 89 و 90 برمیگردد و انتشارات آرام دل آن را منتشر کرده است، برگزیده جشنواره قلم زرین شد. از اینرو گفتوگوی کوتاهی با این شاعر برآمده از شهر گل و بلبل، کاشان داشتیم که در ادامه میآید.
زبان شعر آیینی باید با پیشینههای دینی باشد
با توجه به مضامین عرفانی و آیینی مجموعه خورشیدهای توأمان از دیدگاه شما شعر عرفانی و آیینی باید دارای چه شاخصههایی باشد ؟
شعر آیینی در دو حوزه زبان و محتوا باید ویژگیهای خاصی را دارا باشد. در این مقوله شعری زبان باید ملموس و روان و پیوند خورده با پیشینههای دینی از جمله زبان قرآن و نهج البلاغه و... باشد. علی رغم اشتراکات زیادی که با زبان شعر در دیگر ژانرهای ادبی دارد باید به گونهای قداست محتوا را هم در بر بگیرد.
به این معنا که در این حوزه شعر نمیتوان از هر واژه ، استعاره و ترکیبی که دست میدهد استفاده کرد؛ گاهی آوردن ترکیب و تشبیهی خاص در این حوزه نه تنها نمیتواند به بیان عمق مطلب بپردازد و رسالت شاعر را در معرفی ، مدح ، مرثیه و ....اهل بیت علیهم السلام و انعکاس پیامهای مهم دینی به سرانجام برساند بلکه دقیقا میتواند نتیجه معکوس داشته باشد، پس میبینیم که شاعران در این زمینه باید دقت و حساسیت زیادی به خرج دهند. قابل ذکر است که عناصر عاطفه و تخیل هم از اهمیت کمی برخوردار نیستند.
وضعیت شعر آیینی را در جامعه امروز چگونه ارزیابی میکنید؟
در حوزه محتوا میتوان شعر آیینی را از چهار جنبه سوگ، عرفان، حماسه و پیام، مورد بررسی قرار داد. آنچه در شعر آیینی امروز بارز است بیشتر به جنبه سوگ پرداخته شده است در حالی که باید به لایههای درونیتری پرداخته شود که نهایتا به انتقال پیام به مخاطب و برانگیختن روحیه حماسی مبارزه با ظلم و نهایتا امید به پیروزی در ذهن مخاطب ختم شود(همان پیروزی همیشگی حق بر باطل) اما به طور کلی وضعیت شعر آیینی را مخصوصا در چند دهه اخیر که همگام با پیروزی انقلاب بوده است روندی رو به رشد ارزیابی میکنم.
فکر می کنید تا چه اندازه در ادبیات ما به شخصیت این بزرگواران ادای دین شده است؟
با توجه به اینکه جوانان امروز به دنبال الگوی عملی مناسبی برای زندگی خود میگردند و نمیتوانند در نهایت راه روشنی را پیدا کنند و با وجود اینکه اخلاق عملی اهل بیت علیهم السلام و زندگی ایشان مناسبترین الگو برای درس گرفتن جوانان است ولی متأسفانه با فراموش شدن برخی ارزشها از متن جامعه و الگو پذیری از غرب سیره اهل بیت نیز در حال کمرنگ شدن است و فکر می کنم بر مسئولان فرهنگی و صاحب قلمان است که مبانی ارزشی جامعه را بیشتر مورد بازبینی و ترمیم قرار دهند.
به نظر شما مهمترین وظیفه شعرای آیینی در زمینه پرورش و جهتمند کردن اشعارشان چیست ؟
میدانیم که مهمترین وظیفه شعرای آیینی در وهله اول شناخت عمیق و همه جانبه اسلام و اهل بیت است. از آن جهت که شناخت سطحی میتواند به کج فهمی منجر شود اگر قرار باشد شاعر معرفت دینی خود را از متون عرفانی گوناگون و واسطههای دیگر دریافت کند که ممکن است شاخصههای اسلام اصیل را به همراه نداشته باشند میتواند در نهایت ما را به شعر های آفت پذیر برساند. پس لازم است با حساسیت بیشتر و الزامات و مؤلفههای پرهیزی در زمینه زبان و محتوای اشعار به تلاش و تکاپو بپردازیم.
در مورد حال و هوای سرودن شعرهای این کتاب و انگیزه سرایش آن بگویید.
شعرهای عرفانی غالبا از چشمه وحی و از ناخودآگاه سوزان شاعر سرچشمه میگیرند. من هم در این زمینه فقط از دور دستی بر آتش داشتهام، اما شعرهای آیینی غالبا در مناسبتهای خودشان اعم از سالروز شهادت وتولد اهل بیت و تحت تاثیر حال و هوای همان روزها سروده شدهاند. در مورد انگیزه سرایش، اغراق نکردهام اگر بگویم من «خدا» را ملموستر از همیشه و بیشتر از همه جا در دنیای آرام شعرهایم پیدا میکنم و این میتواند بزرگترین انگیزه و جاذبه برای سرودنم باشد.
توضیح کوتاهی درباره این مجموعه میدهید؟
این مجموعه شامل دو فصل و دربرگیرنده هفتاد غزل و پنجاه رباعی است که اشعار آغازین کتاب غزلهایی با مضامین توحیدی و مناجات دارد و بقیه اشعار به ترتیب به چهارده معصوم و فرزندان عزیزشان تقدیم شده است که نهایتا به غزلهای انتظار ختم میشود.
شعری از این مجموعه را برای ما میخوانید؟
این شعر با نام «خطبههای پریشانی» تقدیم به پیشگاه والای امام حسین (ع) میشود:
آمد و در دل ِ باد پیچاند ، بوی لبهای قرآنیاش را
در نگاه ِ ترک خوردهی خاک، دید ساعات پایانیاش را
او که نامش کلید نجات است، مظهر ِ«قَد اَقمتَ الصّلاة» است
کشتی نوح آورده تا عشق، طی کند راه طوفانیاش را
نامهی کوفیان نینوا شد، هیزم آتش خیمهها شد
تا مزین کند با لب ِ تیغ، صحنهی سرخ مهمانیاش را
خشم را کینه میداند و بس، آهِ در سینه میداند و بس
آمده تا به پایان رساند، راه ِ تاریک و طولانیاش را
خون به پیشانی آسمان ریخت، اشکِ گودال و مسجد، درآمیخت
زمزمه کرد نهج البلاغه، خطبههای پریشانیاش را
میروی بی تو دنیا یتیم است، حال ِ دُردانههایت وخیم است
روز ِ تفسیرِ «ذبح ٍ عظیم» است، تشنه آورده قربانیاش را
خون ِ گرمت ستون جهان شد، دُرِّ گنجینهی آسمان شد
نور میخواست آذین ببند، با حضور تو پیشانیاش را
نظرتان در مورد داوری این دوره از جشنواره قلم زرین چیست ؟
نمی توان بدون مطالعه دیگر آثار رسیده یا لااقل آثاری که به مرحله نیمه نهایی راه پیدا کردهاند در این زمینه نظر داد. البته من مجموعه «صبح بنارس» استاد علیرضا قزوه را که به نظرم مجموعهای فاخر و بی نظیر است را به طور کامل مطالعه کردهام و از بیتهای ناب و خواندنیاش حظ بردهام. اما مهمترین چیزی که میتواند اکثریت را به قضاوت آگاهانه و رعایت عدالت در این زمینه امیدوار کند دیده شدن آثار جوان تر ها در کنار بزرگان و پیشکسوتان است. با توجه به اینکه چهار مجموعه از شش مجموعه راه یافته به مرحله نهایی آثار شاعران جوان را در بر گرفته میتوان پی برد که خود ِشعر مورد بررسی قرار گرفته و این مسأله کم اهمیتی نیست.
از مسوولان و سردمداران فرهنگی و مخاطبان شعر امروز چه انتظاری دارید ؟
تمام خواسته من این است که به هنرمندان اعتماد کنند و فضایی باز و آرام برای آزادی قلم و اندیشه شعرا فراهم کنند. چرا که شعر گویاترین و ماندگارترین زبان جامعه بوده و خواهد بود و اولین هنری ست که میتواند همه مضامین و دردها را در لایه های درونیاش بگنجاند و از پنجره تازهای به دنیا نگاه کند و زیبایی های زندگی را از همین زاویه به دیگران نشان دهد. از نزدیک شاهدیم که تعداد زیادی از کتاب ها طولانیتر از آنچه باید، در انتظار مجوز می مانند و گاهی هم با حذف و اضافههای ناخوشایندی روبرو میشوند. چه خوب می شود که ممیزی نشر را به مولفان یا لااقل به ناشران بسپارند.
کسانی که در عرصه دشوار قلم قدم میگذارند و با وجود تمام سختیها و ندیده شدنها و انزواها به عشق مخاطبانشان از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند چه انتظاری میتوانند داشته باشند جز خوانده شدن و جاودانه کردن هویت و فرهنگ و تمدن ایران .
چرا باید کتاب هایمان در تیراژ پایین به چاپ برسند ؟ در حد هزار یا نهایتا دو هزار نسخه باقی بماند و مدتها در دفتر نشرها باقی بمانند آنهم وقتی که این رقم در کشورهای دیگر به پنجاه هزار نسخه میرسد؟ البته یکی از آفت های تأثیر گذار در این زمینه می تواند کمبود نقد ادبی و مجلات معتبر و پر تیراژ برای معرفی کتاب باشد.