عقیق:خداوند در آیه 177 سوره مبارکه بقره پانزده صفت نیک پرهیزکاران را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان کرده است. در بخش ایمان، به مسئله ایمان به خدا، فرشتگان، انبیا، قیامت و کتب آسمانى اشاره شده و در بخش عمل، به مسائل عبادى مانند نماز و مسائل اقتصادى مانند زکات و مسائل اجتماعى مانند آزاد کردن بردگان و مسائل نظامى مانند صبر در جبهه و جنگ و روحى و روانى مثل صبر در برابر مشکلات اشاره شده است. در بخش اخلاقى به وفاى به عهد و دل کندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است. متن آیه لَیْسَ الْبِرُّ أَنْ تُوَّلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْأَخِرِ وَالْمَلَئِکَةِ وَالْکِتَبِ وَالْنَّبِیِّینَ وَ ءَاتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبَى وَالْیَتَمى وَالْمَسَکِینَ وَ ابْنَ الْسَّبِیلِ وَالْسَّآئِلِینَ وَفِى الْرِّقَابِ وَأَقَامَ الْصَّلَو ةَ وَ ءَاتَى الْزَّکَو ةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَهَدُواْ وَالْصَّبِرِینَ فِى الْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ترجمه نیکى (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب بگردانید، بلکه نیکوکار کسى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقهاى که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راهماندگان و سائلان و در (راه آزادى) بردگان بدهد، و نماز را برپاى دارد و زکات را بپردازد، و آنان که چون پیمان بندند، به عهد خود وفا کنند و آنان که در (برابر) سختىها، محرومیّتها، بیمارىها و در میدان جنگ استقامت به خرج مىدهند اینها کسانى هستند که راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اینان همان پرهیزکارانند. نکتهها کلمه «برّ» به معناى نیکى است، ولى به هرکس که خیلى نیکوکار باشد، مىگویند او «برّ» است. یعنى وجودش یکپارچه نیکى است. «بأساء» از «بؤس» به معناى فقر و سختى است که از خارج به انسان تحمیل مىشود. «ضرّاء»، درد و بیمارى است که از درون به انسان فشار مىآورد و «حین البأس» زمان جنگ و جهاد است. بعد از ماجراى تغییر قبله که در آیه 144 خواندیم، سخنِ روز، درباره قبله و تغییر آن بود که این آیه مىفرماید: چرا به جاى محتواى دین که ایمان به خدا و قیامت و انجام کارهاى نیک است، به سراغ بحثهاى جدلى رفتهاید. این آیه جامعترین آیه قرآن است. زیرا اصول مهم اعتقادى، عملى و اخلاقى در آن مطرح شده است. در تفسیرالمیزان از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمودند: هر کس به این آیه عمل کند، ایمانش کامل است. این آیه پانزده صفت نیک را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان کرده است. در بخش ایمان، به مسئله ایمان به خدا، فرشتگان، انبیا، قیامت و کتب آسمانى اشاره شده و در بخش عمل، به مسائل عبادى مانند نماز و اقتصادى مانند زکات و اجتماعى مانند آزاد نمودن بردگان و نظامى مانند صبر در جبهه و جنگ و روحى و روانى مثل صبر در برابر مشکلات اشاره شده است. در بخش اخلاقى به وفاى به عهد و دل کندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است. ایمان به خدا سبب خضوع در برابر حقّ و عدم تسلیم در برابر طاغوتهاست. ایمان به قیامت موجب وسعت دید و بلندى همّت مىشود. ایمان به وجود ملائکه نشانه ایمان به تشکیلات ماوراى طبیعت است. ایمان به انبیاء ایمان به وحى و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینکه انسان در این جهان رها و بىبرنامه نبوده است. انفاق بیانگر تعاون و نوع دوستى و نماز پیوند مستقیم با خدا و زکات برنامهریزى براى حل مشکل محرومان و وفاى به عهد موجب تحکیم ارتباطات و صبر عامل آبدیده شدن انسانهاست. جمله «آتى المال على حبّه» را سه نوع معنا کردهاند: الف: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقهاى که به آن هست. ب: پرداخت مال بر اساس حبّ خداوند. ج: پرداخت مال بر اساس علاقهاى که به فقیر است. صبر مادر همه کمالات است و قرآن راه رسیدن به بهشت را صبر مىداند؛ «اولئک یجزون الغُرفة بما صبروا» به آنان جایگاه بلند داده مىشود، به پاس بردبارى که کردند. چنانکه فرشتگان به بهشتیان مىگویند: «سلامٌ علیکم بما صبرتم» درود بر شما که پایدارى کردید. همچنین درباره رهبران الهى مىفرماید: «جعلنامنهم ائمّة یهدون بامرنا لمّا صبروا» آنان را بخاطر صبرشان، پیشوایانى قرار دادیم که به امر ما هدایت مىکردند. مشابه این آیه، در روایات نیز براى معرفى معارف دینى چنین آمده است: «لیس العاقل من یعرف الخیر من الشرّ و لکن العاقل من یعرف خیر الشّرین» عاقل آن نیست که خیر را از شرّ بشناسد، عاقل آن است که میان دو شرّ، خیرش را برگزیند. «لیس العلم بکثرة التعلّم انّما هو نور یقذفه اللّه فى قلب من یرید» دانش، به آموختن بسیار حاصل نمىشود. دانش واقعى نورى الهى است که به دلها مىتابد. «لیس البرّ فى حُسن الزّى و لکن فى السکینة و الوقار» بزرگى در ظاهرِ آراسته نیست بلکه در آرامش و وقار است. «لیس السخى... الذى ینفق ماله فى غیر حقّه و لکنه الّذى یؤدّى الى اللّه ما فرض علیه» سخاوتمند کسى نیست که در هرجا و لو بىجا انفاق کند، بلکه کسى است که در هرجا خشنودى خداست انفاق کند. «لیس العبادة کثرة الصیام و الصلاة و انّما العبادة کثرة التفکّر فى امر اللّه» عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، به تفکّر درباره خدا و آثار اوست. «اشدّ من یَتم الیتیم یتیمٌ انقطع عن امامه» آنکه از سرپرستى پیشواى حقّ محروم گشته، یتیمتر از کسى است که پدر و مادرش را از دست داده است. براى رسیدن به کمالِ تقوا، انفاقِ واجب و غیر واجب، هر دو لازم است. بعضى از مردم به مستمندان کمک مىکنند، ولى حقوق واجب خود را نمىپردازند و برخى دیگر با پرداخت خمس و زکات نسبت به فقرا و محرومان بىتفاوت مىشوند. این آیه، مؤمن واقعى را کسى مىداند که هم حقوق واجب را بپردازد و هم انفاق مستحبّ را انجام دهد. به همین دلیل در روایات مىخوانیم: در اموال ثروتمندان، غیر از زکات نیز حقّى براى محرومان است و کسى که سیر بخوابد در حالى که همسایه او گرسنه باشد ایمان به خدا و قیامت ندارد. پیامها به جاى محتواى دین، به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلى باز نمانیم. «لیس البرّ... ولکن البرّ» یکى از وظایف انبیا و کتب آسمانى، تغییر فرهنگ مردم است. «لیس البرّ... و لکن البر» شناخت مفاهیم، مهم نیست عمل به آن مهم است. کلمه «برّ» به مفهوم نیکى است اما دانستن آن مهمّ نیست، کسى که این مفهوم را محقّق مىسازد ارزش دارد. «لکن البرّ من آمن» ایمان، مقدّم بر عمل است. «من آمن باللَّه... آتى المال» ایمان به همه انبیا و ملائکه لازم است. «آمن باللَّه... والملائکة و الکتاب و النبیّین» ارتباط با خدا در کنار ارتباط با مردم و تعاون اجتماعى در حوادث و گرفتارىها مطرح است. «آمن باللَّه و الیوم الاخر... وآتى المال على حبه» تمام کارهاى نیک در سایه ایمان به خدا شکل مىگیرد. «آمن باللّه... آتى المال» هدف اسلام از انفاق، تنها سیر کردن گرسنگان نیست، بلکه دل کندن صاحب مال از مال نیز هست. «على حبّه» نیکوکاران، مال و دارایى خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق مىکنند. «آتى المال على حبّه» با دست خود به فقرا و یتیمان و بستگان انفاق کنید. «آتى المال على حبّه» در انفاق، بستگان نیازمند بر سایر گروههاى مستمند، اولویّت دارند. «ذوى القربى و الیتامى...» سائل را ردّ نکنید، گرچه فقیر، مسکین، در راه مانده و فامیل نباشد. کلمه «السائلین» به صورت مستقل مطرح شده است. «والمساکین و... السائلین» ایمان و نماز و زکات بدون شرکت در جهاد کامل نمىشود. «وحین البأس... اولئک الّذین صدقوا» مدّعیان ایمان بسیارند، ولى مؤمنان واقعى که به تمام محتواى دین عمل کنند، گروهى اندک هستند. «اولئک الّذین صدقوا» نشانه صداقت، عمل به وظایف دینى و تعهّدات اجتماعى است. «اولئک الّذین صدقوا» متّقى کسى است که عملش، عقایدش را تأیید کند. «آتى المال... اولئک الّذین صدقوا اولئک هم المتقون» منبع: تفسیر نور