۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۴ : ۰۶
حجت الاسلام وحید بهرامپور، کارشناس تفسیر قرآن در این جلسه به ادامه شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه و اهداف تربیتی آن پرداخت و در ابتدا یادآورشد این سیر انبیاء الهی است که در قرآن نیز به آن پرداخته شده و نصایح لقمان حکیم از آن دسته است.
فرزند ارشد ابوالفضل بهرامپور با اشاره به نصایح لقمان حکیم در قرآن گفت: از آیه شریفه: وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» چهار نکته فهمیده می شود: الف) نمیتوان از جوان غافل شد. ب) در شکل برخورد با فرزند باید عزیزگونه و محبت آمیز صحبت شود.ج) آموزش عقاید در تربیت فرزند بر هر مسئله دیگری حتی اخلاق تقدم دارد. چرا که اگر عقاید نباشد اخلاق به تنهایی معنا ندارد و پایدار نیست. د) با جوان باید اقناعی صحبت کرد نه دستوری وگرنه جواب معکوس میدهد.
استاد حوزه های علمیه در ادامه مباحث نامه ۳۱ را قرائت کرده و گفت: امام(علیه السلام) خود و فرزندش را به عنوان نویسنده نامه و مخاطب آن با عباراتی بسیار پرمعنا که با روح مجموع نامه هماهنگ است معرفی می کند و نامه را به عنوان وصیّت پدری دلسوز و پر محبّت برای فرزندی که شدیدا مورد علاقه پدر است مینگارد.
وی به نکات مهمی که در این نامه مطرح شده از جمله وصیّت به تقوا، بررسی تاریخ پیشینیان، توصیه به احتیاط در همه امور و تفقه در دین و شکیبایی در برابر مشکلات و توکل بر خداوند و سپردن کارها به دست او اشاره کرد.
حجت الاسلام بهرامپور ضمن بیان این حقیقت که قلب و روح جوان آماده پذیرش هر گونه تعلیماتی است و تأکید بر این معنا که پدرت تجربیات عمر خود را بدون زحمت در اختیار تو می گذارد با استناد به کلام حضرت امیرحضار را به آشنایی هر چه بیشتر به کتاب خدا و حلال و حرام الهی و سرانجام به اقتدا کردن به سنّت صالحات پیشین و لزوم پرهیز از شبهات، توصیه کرد.
ایشان یاد آور شدندکه حضرت علی علیه السلام از فزونی مجهولات انسان در برابر معلومات و هشدار نسبت به هرگونه انحراف از حق و تأکید بر پیروی از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و اینکه هیچ کس بدون تأسی بر او به جایی نمی رسد سپس تأکید بر مسأله توحید و شرح بخشی از صفات خداوند و آن گاه ترسیم ناپایداری دنیا با ذکر یک مثال زیبا سخن می گوید.
حجت الاسلام بهرامپور افزود: حضرت علی(ع) این درس را به فرزند دلبندش می آموزد که خود را میزان داوری برای دیگران قرار دهد; آنچه را برای خود می پسندد برای آنها بپسندد و آنچه برای خود نمی پسندد برای دیگران نپسندد. آن گاه از آفات اخلاقی مهمی؛ مانند خودبینی سخن می گوید و خدمت به خلق را به عنوان زاد و توشه ای مهم برای آخرت می شمرد و نسبت به راه پر پیچ و خمی که در مسیر آخرت است هشدار می دهد. از اهمّیّت دعا و اینکه کلید همه خیرات و برکات است به طور مشروح سخن می گوید و هدف آفرینش انسان را که همان زندگی جاویدان آخرت است نه چند روزه زندگی بی حاصل دنیا، برای فرزندش روشن می سازد.
استاد حوزه های علمیه با اشاره به متن نامه ۳۱ نهج البلاغه ادامه داد: امام علی علیه السلام، یاد مرگ را وسیله بیداری میشمرد و از پیمودن راه دنیا پرستان برحذر می دارد، از گذر سریع و ناخواسته عمر سخن میگوید و راههای تهذیب نفس و پرهیز از آرزوهای دور و دراز را نشان می دهد و در ضمن، یک سلسه مسائل مهم اخلاقی را بر می شمرد و بر آن تأکید میورزد. آن گاه از طرز معاشرت با برادران دینی سخن میگوید و نکات مهمی را در این زمینه یادآور می شود. بر حفظ حقوق مردم و نیکی به برادران مسلمان تأکید می کند. سپس اندرزهای مهمی در زمینه حریص نبودن برای به دست آوردن روزی، بحث میکند. پس از آن، بخشی از مسائل مهم مربوط به حفظ حرمت زنان و رفتار صحیح با آنها را یادآور شده و از مسائل مربوط به مدیریت زندگی و تقسیم کار در میان افراد سخن می گوید و سرانجام با توصیه به سپردن خویشتن به خدا و درخواست خیر دنیا و آخرت از او، نامه را پایان میدهد.
نکته دیگری که این کارشناس مذهبی به آن اشاره کردند، این بود که مخاطب در این نامه، طبق غالب متون نهج البلاغه، امام حسن مجتبی(علیه السلام) است و در اکثر طرق این نامه (که به گفته علاّمه تستری در شرح این نامه به پنج طریق بالغ می شود) مخاطب آن حضرت است و تنها در یکی از طرق روایت این نامه، مخاطب محمد بن حنفیه شمرده شده است. بعضی از شارحان تأکید بر مطلب دوم دارند که مخاطب محمد بن حفنیه است و ظاهراً دلیلشان این است که بعضی از تعبیرات این نامه نسبت به مخاطب خود با مقام عصمت امام سازگار نیست در حالی که می دانیم این گونه تعبیرات در مقام اندرز و نصیحت پدرانه به فرزند، مطلبی رایج است. مهم این است که گرچه مخاطب در این نامه یک نفر است; ولی هدف همه شیعیان و مسلمانان جهان، بلکه همه فرزندان آدم اند; گویی امام(علیه السلام) به عنوان پدر همه انسان ها سخن می گوید و مخاطبش امام حسن(علیه السلام) به عنوان همه فرزندان، مورد نظر است.
وی اشاره کرد: اینکه بعضی گفته اند امام(علیه السلام) با توجّه به مقام والای امامت و عصمت نیاز به نصیحت و اندرز ندارد، اشتباه بزرگی است، زیرا مقام والای امامت و عصمت هرگز با تأکید بر مسائل مهم اخلاقی منافات ندارد. به همین دلیل در آن زمان که امام(علیه السلام) در بستر شهادت افتاده بود فرزندانش امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را با نام، مخاطب قرار داد و دستوراتی به آنها فرمود که از آن غافل نبودند.
حجت الاسلام بهرامپور در ادامه مباحث این نامه اشاراتی به مبحث تقوا داشتند و گفتند؛ انسان با تقوا از ربا و ریا و... متنفر و منزجر است در حالی که فرد بی تقوا هرگز این چنین نیست نه تنها متنفر نمی شود بلکه برای خود افتخاراتی هم لحاظ می کند و همچنین اگر تقوا را ترس از خدا می دانیم به این معنی است که ترس از عدالت خدا داریم نه از اینکه خدا موجود ترسناکی است مانند ترس فرزند از والدین که خود را پیش والدین شرمنده نبیند.
پاسخگویی به سوالات حاضرین بخش پایانی این نشست بود.