۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۰
او آن زمان در رشته ریاضی درس تحصیل می کرد و آینده مهندسی در ذهن داشت. اما وقتی حافظ قرآن شد، مسیر زندگی اش تغییر کرد و دیگر، دغدغه جز گسترش فعالیت های قرآنی نداشت. به این دلیل بود که وقتی کارش به حضور در رقابت ورود به دانشگاه رسید به جای رشته های فنی، رشته فنون قرائت، تلاوت و کتابت قرآن را انتخاب کرد و در همین رشته در دانشگاهی در مشهد مقدس پذیرفته شد، در حال حاضر هم در حال آماده کردن پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه فردوسی است.
*این نکته را همه باور دارند که چهرههای ممتاز قرآنی باید الگویی برای سایر جوانان و مردم باشند. چون به هر حال یکسری توقعاتی از حافظان قرآن وجود دارد و جامعه رفتارها و واکنش های خاصی را از آنها میطلبد. خوب است گفت و گو را از همین انتظارات و الگوگیری از جامعه قرآنی شروع کنیم. به اعتقاد شما، به عنوان یکی از چهره های موفق قرآنی، حافظان قرآن و قاریان قرآن در این فضا چگونه باید رفتار کنند؟ هم اینکه جوانی کنند و هم اسلوب و درسهایی که از قرآن یاد گرفتند را اجرا کنند؟
این توقع مردم است و درست هم است. کسانی که اهل قرآن هستند باید درس هایی که قرآن فرموده را عمل کنند، اما لزوماً کسی که حافظ قرآن است به این معنا نیست که کل معنی قرآن را میدادند و درک کرده؛ به هر حال هر کسی بخشی از مفاهیم را میداند، ترجمه یا تفسیر میداند ولی آن شخص هم میتواند با گذشت زمان و مطالعه اطلاعات خودش را قوی کند و وظیفۀ ماست که هر چه در قرآن آمده عمل کنیم.
*به نظر شما توقع برخی افراد در مورد خطا نکردن چهره های قرآنی به جاست؟
گاهی این انتظارات درست نیست، توقعات باید به جا باشد. به عنوان مثال مردم توجه داشته باشند کسی که حافظ یا قاری قرآن است معصوم نیست، امکان خطا و اشتباه دارد. اما در جامعۀ ما به هیچ عنوان نمیتوانند خطا و اشتباه را از کسی که اهل قرآن است بپذیرند. در این زمینه باید اعتدال رعایت شود. در عین حال گاهی اشتباه و گناه یک چهره قرآنی را به جای آنکه به حساب خودش بگذارند، به حساب همه اهالی قرآن و جامعه دینی می نویسند! مردم باید دقت داشته باشند، این رفتار که بیشتر تعمدی صورت می گیرد با این انگیزه است که مردم از دین و قرآن فاصله بگیرند.
البته خود قرآن خیلی کمک کننده است. کسی که حافظ قرآن است مجبور است مرور روزانه داشته باشد. همین خواندن آیات، باعث میشود انسان کم کم با آنها انس بگیرد و بعد از مدتی این آیات در ذهن نهادینه می شود. مثلاً راجع به نماز جمعه یادمان می افتد که: «اذَا نُودِيَ لِلصَّلَاه مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَه فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ». به مرور وقتی مطالعه میکند و تفسیر و ترجمه را میخواند و رجوع میکند این آیات در ذهنش است و توفیق اجباری میشود و انس ایجاد می شود.
در عین حال توقع از افراد قرآنی به خصوص جوان ترها باید کم کم بالا برود. یعنی اینطوری نباشد فردی که حافظ شد، سریع بگوییم نباید این کار را انجام میداد یا فلان جا میرفت یا فلان حرف را میگفت. یک کنش متعادل و عقلانی از او انتظار داشته باشیم.
* اما گاهی اشتباه یک نفر به حساب کل جامعه قرآنی گذاشته می شود!
مردم توقع دارند و توقعِ بجایی هم است که اهل قرآن حداقل یک مقداری از مفاهیم قرآن را رعایت کنند و درست هم هست. بعضاً اتفاقاتی در جامعه قرآنی ما میافتد، ما نباید به حساب کلِ جامعه قرآنی بگذاریم. در هر قشری آدمهایی هستند که ممکن است کمتر رعایت کنند. هر کسی ویژگیهای خاص خودش را دارد و هر کسی هم وارد جامعه قرآنی میشود، نباید رفتارش را به حساب قرآن بگذاریم. به هر حال شایعه زیاد است، ولی در مجموع همۀ اهل قرآن باید شأن و منزلت قرآن را رعایت کنند. البته شان قرآن با بداخلاقی عدهای پایین نمیآید، ولی وظیفهشان است هر آن چیزی که از قرآن میفهمند را رعایت کنند.
*جوانی کردن اسلامی و یا جوانی کردن یک بچه مسلمان را چطور تعریف میکنید؟ ضمن اینکه فرد به کارهای قرآنی میپردازد، دیگر چه کارهایی میتوانند بکنند که هم از نشاط برخوردار باشند و هم آداب اسلامی را رعایت کنند؟
هر کسی علاقهای دارد. مثلا من خیلی به فیلم علاقه ندارم و سینما نمیروم. البته فیلمی که خیلی خاص بوده رفتم و دیدم ولی خیلی اهلِ فیلم دیدن نیستم. اما اهل تفریح هستم و با خانوادهام پارک و مسافرت میرویم و یا ایام خاصی باشگاه بدنسازی میروم. اهل ورزش و گردش و تفریح با خانواده و دوستان هستم. در فضای مجازی هم فعالیت هایی دارم. این گونه تفریحات نه با دین هیچ منافاتی ندارد، بلکه ما دستور اسلامی راجع به تفریح و سفر و ورزش داریم.
*اما عده ای تصور میکنند زندگی خانواده های قرآنی با سایر مردم تفاوت دارد!
این طور نیست. من خیلی با کسی که اهل قرآن نیست، تفاوتی ندارم و محدودیتهایی نداریم، مگر خط قرمزهای اسلامی که نباید آنها را انجام بدهیم. خود قرآن هم با این موافق نیست، مثلاً قرآن مانعی نیست که اهل خنده و شوخی نباشیم. من مسافرت زیاد میروم و مسافرت هم یک نوع تفریح است و خیلی از جاهای کشور با خانواده سفر میکنم. به نظرم انسان باید هم اهل دین باشد هم اهل نشاط و شادابی تا چهره حقیقی اسلام را به دیگران نشان دهد.
*کمی هم به سابقه فعالیتهای قرآنی شما بپردازیم. شما در مسابقات بین المللی قرآن کریم نفر اول حفظ شدید. فکر میکردید این رتبه را در این مسابقات به دست بیاورید؟
برایم دور از تصور نبود. این مسابقات دو سال بود که به تعویق میافتاد و قرار بود اواخر سال 95 برگزار شود که به دلیل مشکلاتی عقب افتاد. مکان آن هم مشخص نبود، یک زمانی قرار بود روسیه باشد و شهرها و کشورهای مختلفی را نام می بردند. هرقدر که مسابقات به تعویق میافتاد، من مدام در حال مرور آیات بودم. چون زیاد مرور کرده بودم، احتمال میدادم نفر اول شوم.
*مراحل مسابقه چگونه بود؟ شما اول نفر اول استانی شدید و بعد کشوری؟
این مسابقات ملی بود و بین دانشجویان کل کشور بود. یکی مرحلۀ دانشگاه است و بعد کشوری است و بعد ملی و بعد بینالمللی.
*شما در مسابقات بین المللی سال گذشته هم اول شدید؟
بله. در مسابقات بین المللی سازمان اوقاف و امرو خیریه هم رتبه اول را کسب کردم که سال 95 برگزار شد.
*برای مسابقات اوقاف چند مرحله شرکت کرده بودید؟
شهرستان، استان، کشور و بین المللی. البته در آن زمان از استان خراسان رضوی شرکت کردم، چون دانشجوی دانشگاه فردوسی در مشهد مقدس بودم.
*چقدر سابقۀ حضور در مسابقات را دارید؟ درواقع می خواهیم بدانیم از چه سالی در مسابقات شرکت میکنید و با آیین نامه مسابقات چه اندازه آشنا هستید؟
چند سالی است که در مسابقات شرکت می کنم. به عنوان مثال در سال 91 در مسابقات سازمان اوقاف در مرحله کشوری رشته 20 جزء رتبه دوم را به دست آوردم ولی سال بعد از آن، یعنی سال 92، در همین رشته اول شدم. در سال 94 در رشته حفظ کل مسابقات ملی اول شدم. مسابقات کشوری هم زیاد شرکت کردم و اکثراً اول شدم.
در سال 95 در مسابقات بین المللی جمهوری اسلامی ایران بود که اول شدم و در محضر مقام معظم رهبری تلاوت کردم. امسال هم بار دوم بود که در ششمین دورۀ بین المللی دانشجویان که در مشهد برگزار شد، رتبه اول را کسب کردم.
*سابقه حضور در رقابت های دیگر، از جمله رشته اذان را هم دارید!
درست است. در سال 92 در مسابقات اذان در مرحله کشوری شرکت کردم و رتبه اول را به دست آوردم. البته آن رقابت در شهر زاهدان برگزار میشد.
*اساتید در بحث حفظ معتقدند برای شرکت در مسابقات فقط حفظ کفایت نمیکند و باید با نکات تجوید و صوت و لحن آشنا باشیم. شما در این زمینه چه برنامهای داشتید؟
من در مقطع کارشناسی و هم کارشناسی ارشد مشهد بودم. اکثر فعالیت های قرآنی را آنجا انجام دادم. غیر از برنامه حفظ که در استان فارس انجام دادم. در مشهد در جلسات استاد سیدمجتبی سادات فاطمی شرکت میکردم. همچنین در کلاس های استاد سعید بیژنی و استاد مهدی حسنی حضور داشتم. اما حفظ قرآن را سال 86 ـ 87 در شهر اِستهبان استان فارس در موسسه بیت الاحزان انجام دادم، یعنی یکسال مرخصی تحصیلی گرفتم و حافظ شدم و مجدد ادامۀ تحصیلاتم را در مقطع کارشناسی در رشته خواندن و قرائت، کتابت قرآن گذراندم. سپس کارشناسی ارشد در رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه فردوسی تقریباً به پایان رساندم و فقط پایان نامه باقی مانده است. در مشهد مقدس در کنار تحصیل، فعالیت های قرآنی هم داشتم.
*به هر حال مشهد پایگاه قرآنی محسوب میشود و جلسات قرآنیِ خوبی دارد.
همین طور است، هم از جهت کمی و هم از جهت کیفی اساتید خیلی خوبی در مشهد تدریس میکنند.
*تثبیتِ آیات را چگونه انجام دادید؟ فکر میکنید برنامۀ تثبیت آیات چقدر به حفظیات کمک میکند و چه جایگاهی دارد؟ و از چه زمانی باید شروع شود؟
مرور کردن یک چیز لازم و جدانشدنی در حفظ قرآن است. معروف است که میگویند مرور نسبت به حفظ سختتر است. به نظر من سختتر که نیست، ولی آن ارادهای که برای مرور است خیلی مهم است و قرآن پژوه باید حتماً پشت کار داشته باشد که بتواند حافظِ موفقی شود. چون حافظ کل باید نهایتاً هر 10 روز یکبار محفوظاتش را مرور کند یعنی تقریباً روزی سه جزء؛ حالا اگر مسابقات مهمی باشد مثلاً محفل انس با قرآنی داشته یا در جلسه ای اجرا داشته باشد، این مقدار باید بیشتر شود. اگر اینها نباشد بستگی دارد چند سال از حفظ او میگذرد، مثلاً الان 10 سال از حفظ من گذشته اگر روزی یک جزء مرور کنم، خیلی زود فراموش نمیکنم یعنی ضعیف نمیشوم. اما اگر مسابقات بین المللی داشته باشم، ممکن است روزی پنج یا شش جزء بخوانم.
در حال حاضر چون جلسه قرآنی دارم و از آن طرف استماع میکنم، همچنین درس دانشگاه هم بحث قرآنی است، روزی یک جزء مرور کنم برای من کفایت میکند و فراموش نمیکنم.
طبیعی است که هر حافظی هر مقداری که حفظ است باید مرور کند مثلاً کسی که 10 جزء حفظ است باید حداقل روزی یک جزء بخواند که 10 روز یکبار کل محفوظاتش مرور شود. البته مرور شیوههای مختلفی دارد مثلاً در مشهد باید برود پیش یک استادی تحویل بدهد.
*اگر به استاد دسترسی نداشته باشند چطور؟
خود حافظ هم میتواند در خانه بنشیند و مرور کند. بهتر است یک نفر دیگر را پیدا کند که برای او تحویل بدهد یا اگر فرد مقابل هم حافظ قرآن است، با هم مباحثه کنند، مثلاً یک صفحه او بخواند یک صفحه طرف مقابل بخواند و باز دوباره برگردند، از اول برعکس بخوانند و صفحهای که او نخوانده بخواند و صفحهای را که او خوانده طرف مقابل بخواند؛ این برنامه، مباحثه است. بعد از مرور هم استماع کند و بعد از مرور صفحات قرآن را نگاه کند تا حافظۀ تصویریاش تقویت شود.
حتی میتوان از طریق اینترنت کلیپهایی درباره روش مرور بگیرد، کتابهایی نوشته شده، شبکه قرآن، رادیو قرآن، رادیو تلاوت قرآن خیلی موثر است.
*خودتان همچنان تصویری هم کار میکنید؟
معمولاً بله، ولی سعی دارم این کار را بیشتر انجام دهم. بعد از هر جزیی که مرور میکنم صفحات را ورق میزنم تا تصویر آیات را در ذهنم نگه دارم.
*شروع حفظ شما چگونه بود و چه برنامهای داشتید؟ در چه سنی حفظ کردید؟
سال دوم دبیرستان بودم و تقریباً 16 سالم بودم. یک سال مرخصی تحصیلی گرفتم، مدرسه را کنار گذاشتم و بعد از اینکه حافظ قرآن شدم مجدد برگشتم و ادامه تحصیل دادم. من از قبل سابقۀ حفظ نداشتم خیلی محدود سورههای جزء 30 و سورههای آخر قرآن را حفظ کرده بودم، ولی از آن طرف قرائت کار میکردم یعنی صوت و لحن را از سن 12، 13 سالگی تمرین میکردم. با بحث تجوید آشنا بودم و کار کرده بودم. در حال حاضر قصد دارم به صورت حرفهای تلاوت کار کنم. به طور کلی فعالیت قرآنیام را از سن 10 سالگی با روخوانی و روانی خوانی قرآن در شهر خودمان، گراش در استان فارس، شروع کردم و در سن 16 سالگی وارد مدرسهای شدم که در شهر استهبان بود و سپس وارد موسسه بیت الاحزان شدم.
*در خانواده شما فضای قرآنی وجود داشت که شما وارد فعالیتهای قرآنی شدید؟
خواهرم هم تحصیلات دانشگاهی و حوزوی دارند و هم استاد دانشگاه است. اما هیچ کدام از اعضای خانوادهام حافظ کل نیستند که در مسابقات شرکت کنند. البته جو حاکم بر خانواده همیشه یک جوِ مذهبی و قرآنی بود.
*استقبال پدر و مادرتان از فعالیتهای قرآنی شما چطور بود؟
در خانواده مخالفت و موافقتهایی بود، مثلاً میگفتند شما مدرک دیپلم را بگیر و بعد حفظ قرآن را شروع کن. در مجموع مخالفتی نداشتند. ولی من معدود دوستان قرآنی داشتم که قاری بودند، آنها خیلی مرا تشویق کردند. اوایل شاید کمی خانواده ام تردید داشتند، ولی بعد همه راضی شدند.
*شما به عنوان استاد حفظ، حفظ یکساله را به دیگران پیشنهاد میکنید؟ مزایا و معایب این نوع حفظ را بگویید؟
به نظرم حفظ یک ساله به همه توصیه نمیشود، چون استعدادِ خوبی میخواهد. درواقع استعدادِ حداقلی برای این کار لازم است، علاقه و پشتکار هم نیاز است، سن مناسب نیاز است، بهتر است مجرد باشد تا فراغت فکری داشته باشد، زمینۀ قبلی داشته باشد و اهل حفظ و قرائت بوده باشد، همچنین و با تجوید آشنا باشد.
زمانی که حفظ یک ساله را تدریس میکردم، شاهد بودم عدهای واقعاً نمیتوانند این کار را انجام دهند. مثلاً فرد در یک روز فقط یک صفحه حفظ میکرد که این اصلاً خوب نیست و نشان می دهد استعداد او معمولی است. در حالی که حفظ یک ساله استعداد خاص میخواهد. نمیگویم باید نخبه یا نابغه باشد اما به هر حال لازم است هوش متوسط به بالا داشته باشد که موفق باشد. خانوادههایی هستند که دوست دارند فرزندشان مانند سیدمحمدحسین طباطبایی بشود. مشخص است که ایشان خاص است، و هر کسی نباید فرزندش را با او مقایسه کند و در آن شرایط بگذارد.
بنابراین به نظر من به همه توصیه نمیشود ولی کسانی که مستعد هستند میتوانند در این دوره شرکت کنند و حافظ شوند و به تحصیلاتشان ادامه بدهند.
*دورههای دیگری هم برای حفظ قرآن وجود دارد؟
بله هر موسسهای دورههای خاص خودش را دارد، دو ساله، سه ساله، 4 ساله. برخی طرح ها فقط در تابستان که ایام فراغت از تحصیل است اجرا می شود. شخص می تواند در این کلاس ها شرکت کند.
*شما در مسابقات رشته اذان هم شرکت کرده اید؟
بله، در سال 92 رتبه اول در مرحله کشوری را به دست آوردم.
*میدانیم اسلوب و قواعدی که در اذان به کار میرود با تلاوت قرآن تفاوتهایی دارد. شما دورههای خاصی را برای اذان دیده بودید؟ چقدر با قرائت قرآن تفاوت دارد؟
البته طبیعی است که فرق دارد ولی بسیاری از قاریان قرآن هستند که موذنهای خوبی هم هستند. یعنی کسی که تلاوت قرآن کار میکند میتواند خیلی راحت اذانِ خوبی هم بگوید. من هم از این قضیه مستثنی نبودم. آهنگهایی در قرائت وجود دارد که در اذان به کار برده میشود. مثلاً اگر شما در نغمه حجاز اذان بگویید، همان را در قرآن هم اجرا میکنید یا تجویدی که در قرآن است خیلی از آنها هم در اذان استفاده می شود. البته نه به آن شدت، ولی نقش آن در اذان هم رعایت میشود.
به نظرم خیلی تفاوت کلی ندارد مگر کسی بخواهد یک اذان فوقالعاده و صاحب سبک را بگوید که آن نیاز به کار کردن بیشتری دارد. اما یک قاریِ معمولی میتواند یک اذانِ معمولی بگوید، درحالیکه اگر بخواهد اذانش خاص و ماندگار باشد و در رسانهها پخش شود، باید وقت بیشتری برای آن بگذارد.
*گفتگو از مریم مرتضوی
منبع:تسنیم