کد خبر : ۹۶۶۳۰
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۰:۴۶
رضا غلامی در مسجد حضرت خدیجه(س):

جهل مهم‌ترین منشأ گناه است

رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا با اشاره به خطبه هفتم نهج‌البلاغه گفت: آیت‌الله جوادی آملی در توضیح بیان نورانی امام علی(ع) می گویند: شیطان اول فریب مى‌‏دهد و پس از آن کم‌کم وارد حرم دل مى‌شود.
عقیق:حجت‌الاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا طی سخنانی در مسجد حضرت خدیجه(س) به بیان نکات معنوی و مباحث مرتبط با امیرالمؤمنین(ع) و شب‌های قدر پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:


«الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَهً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»

شب نوزدهم گفته شد که برای ورود به شب قدر، ابتدا باید بدانیم که در چه شرایطی هستیم. ماه رمضان، ماه میهمانی خداست و ما بر سر سفره الهی نشسته ایم. ضمنا سفره خدای متعال که به صفت کریم متصف است، حد و مرزی ندارد، این ما هستیم که به خاطر ظرفیت ناچیزی که داریم، از این سفره بی انتها بهره کمی می بریم.

خیلی اوقات آنچه را در این سفره معنوی هست، نمی‌بینیم، چه رسد به اینکه از آن استفاده کنیم. از طرف دیگر، شب قدر هم در ماه رمضان واقع شده است. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: قلب ماه رمضان، شب قدر است. قلب ماه رمضان، یعنی اوج میهمانی خدا. همچنین شب نوزدهم گفتیم که ما بندگان فقیر خدای تعالی هستیم و به ویژه در چنین شبی که مقدرات ما برای یک سال بعد معین می شود، کاری جز دعا و تضرع به درگاه الهی از ما بر نمی آید و البته همین دعا می تواند خیلی چیزها را تغییر دهد. ضمنا دعا در ماه رمضان مستجاب است چه رسد به شب قدر که قلب رمضان است و یا به تعبیر قرآن کریم، از هزار شب بالاتر است.

بحث ما در جلسه قبل این بود که دعای خالص، با قلب آلوده به گناه ممکن نیست و اگر هم فرضا دعا ممکن باشد، قلب آلوده نمی‌تواند دعا را بالا ببرد. این پرسش مطرح شد که این آلودگی هایی که بر قلب ما نشسته و مانند سنگ، زخیم و محکم شده چگونه فرو می ریزد؟، گفته شد که تنها توبه است که قادر است این آلودگی ها را یک دفعه از قلب ما بکند و شرایط دعا و تضرع را برایمان فراهم کند.
حال سئوال اصلی در این جلسه این است که چه چیزی موجب می شود قلب بنده به ورطه گناه و آلودگی بیفتد؟ از زوایای گوناگونی می توان به این سئوال پاسخ داد و من قصد دارم ان‌شاءالله برای برای ورود به زاویه‌ای مهم از پاسخ، به فقراتی از دعای شانزدهم و هفدهم صحیفه سجادیه مراجعه کنم.

* مهم‌ترین منشأ گناه، جهل و نادانی است

در دعای شانزدهم است که حضرت(ع) خطاب به خدای متعال عرض می کند: «فَمَنْ اَجْهَلُ مِنّى، یا اِلهى، بِرُشْدِهِ؟ وَمَنْ اَغْفَلُ مِنّى عَنْ حَظِّهِ؟» یعنی نادان ‏تر از من به صلاح کار خود کیست؟ و غافل‏تر از من به نصیب و حظّ خویش از زندگی کدام انسان است؟ شما می دانید که مهم‌ترین منشأ گناه، جهل و نادانی ماست و انسان تا دچار گمراهی نشود، مرتکب گناه نمی‌شود. از طرف دیگر، با اینکه شریف ترین علم، علم خداشناسی است، لکن خداشناسی یک مقدمه واجب دارد و آن، خودشناسی است لذا امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: من عرف نفسه، فقد عرف ربه، یعنی تا کسی خود را نشناسد؛ حتما خدای خود را نخواهد شناخت. ما برای خودشناسی، با چهار پرسش اساسی روبرو هستیم. من کیستم؟ از کجا آمده ام؟ برای چه هدفی آمده ام؟ و به کجا می روم؟

از امام علی(علیه السّلام) نقل شده که فرمودند: رحم الله امرء علم من این فی این والی این؛ یعنی خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجاست، در کجاست و به سوی کجا می رود. وقتی انسان فهمید که اشرف خلایق است، هویت او فراتر از یک جسم خاکی است و «نفخت فیه من روحی»؛ یعنی روح خدایی در او دمیده شده است. به راحتی تن به کارهای پست نمی دهد.

وقتی انسان فهمید که «الدنیا دار ممر لا دار مقر»؛ این دنیا گذرگاه است، حیات ابدی در عالم دیگری است و قرار نیست در این دنیا ماندگار شود، نفع و صلاح حقیقی خود را می شناسد. وقتی انسان متوجه مفهوم «أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى» شد و فهمید که بیهوده و رها شده خلق نشده و خلقت او از سوی خدای متعال هدف بزرگی را دنبال می کند؛ زندگی را به شوخی و بازی تبدیل نمی کند.

وقتی انسان درک کرد که نمی میرد بلکه  مرگ را می‌میراند «ذائِقَهُ الْمَوْتِ»؛ و تازه پس از مرگ ظاهری در این دنیا، حیات حقیقی و ابدی خود را آغاز می کند، در سرمایه گذاری برای حیات اخروی خود کوتاهی نمی کند. پیس دقت بفرمایید که مشکل اساسی ما در این عالم از یک طرف جهل است و از طرف دیگر، عدم حرکت برای تبدیل این جهل به علم است و در چنین شرایطی است که فریب دادن انسان توسط شیطان کار سختی نیست.

در ادامه حضرت سجاد (ع) به خداوند عرض می‌کند: وَمَنْ اَبْعَدُ مِنّى مِنِ‏اسْتِصْلاحِ نَفْسِهِ حینَ اُنْفِقُ ما اَجْرَیْتَ عَلَىَّ مِن ْرِزْقِکَ فیما نَهَیْتَنى عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ؟ یعنی و چه کسی از من از اصلاح نفس خویش دورتر است آنگاه که تمام نعمت‏هائى را که به من لطف مى‏کنى در امورى که مرا از آن نهى فرموده‏اى صرف مى‏کنم؟

ببینید جهل و فریب شیطان را خوردن، کار را به جایی می رساند که انسان نعمت ولی نعمت خود را درست در همان جایی که او نهی کرده است مصرف می کند. مهم ترین نعمت خدای متعال به ما، همین بدن ماست و ما باید ببینیم چه اتفاقی می افتد که از این فکر، از این دست و پا، از این چشم و گوش و زبان در جهت معصیت پروردگار استفاده می کنیم و آیا این کار در واقع به صلاح ماست یا خیر؟
در ادامه امام زین العابدین(ع) می گویند: وَمَنْ اَبْعَدُ غَوْراً فِى الْباطِلِ، وَاَشَدُّ اِقْداماً عَلَى السُّوءِ مِنّى حینَ اَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَه ِالشَّیْطانِ فَاَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلى‏ غَیْرِ عَمىً مِنّى فى مَعْرِفَهٍ بِهِ، وَلانِسْیان ٍمِنْ حِفْظى لَهُ؟ یعنی و چه کسى بیش از من در غرقاب باطل فرو رفته و بر اقدام به گناه پیشتاز شده آنگاه که میان دعوت تو و دعوت شیطان توقف مى‏کنم و با آنکه او را به خوبى می‌‏شناسم و وضع او از یاد من نرفته، دعوت او را قبول می‌کنم.

* شیطان اول فریب مى‌دهد و پس از آن کم کم وارد حرم دل مى‌‏شود

برادران و خواهران عزیز! ما در زندگی خودمان همراه با دو دعوت روبرو هستیم: دعوت خدای متعال و دعوت شیطان اما با آنکه قبلا دست شیطان برای ما رو شده است، و فطرت‌های ما با ذات شیطان ناآشنا نیست، به جای قبول دعوت خداوند؛ دعوت شیطان را می پذیریم! قرآن کریم در سوره اعراف آیه 27 می فرماید: یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّه؛ یعنی ای فرزندان آدم! هوشیار باشید که شیطان شما را به فتنه نیندازد همان گونه که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون نمود.

خب، روشن است که شیطان ما را به چه چیزی دعوت می کند و خدای متعال ما را به چه چیزی دعوت می کند. «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَهً مِّنْهُ وَفَضْلًا». یعنی ﺷﻴﻄﺎﻥ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﻲ ﻭ ﻓﻘﺮ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ فحشا ﺍﻣﺮ ﻣﻰ‌ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻮی ﺧﻮﺩ ﻭﻋﺪﻩ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﻓﺰﻭﻧﻲ ﺭﺯﻕ ﻣﻰ ﺩﻫد.

تعبیر امام سجاد (ع) این است که «وَاَنَا حینَئِذٍ مُوقِنٌ بِاَنَّ مُنْتَهى‏ دَعْوَتِکَ اِلَى الْجَنَّهِ، وَمُنْتَهى‏ دَعْوَتِهِ اِلَى النّارِ». یعنی من دعوت شیطان را قبول می کنم در صورتى که به درستی مى‏ دانم عاقبت دعوت تو به سوى بهشت، و سرانجام دعوت او به سوى آتش جهنم است. بعد امام سجاد در فقره ای از دعای هفدهم صحیفه خطاب به خدای متعال عرض می کند :اَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْ لَهُ فى قُلُوبِنا مَدْخَلاً، وَلاتُوطِنَنَّ لَهُ فیما لَدَیْنا مَنْزِلاً. الهى در قلب ما براى او راهى قرار مده، و براى وى در شئون زندگى ما منزلى فراهم نیاور.

در اینجا این سئوال مطرح می شود که چه می‌شود شیطان در درون ما خانه می‌کند. یعنی منزل خود را در درون ما بنا می کند؟ وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه هفتم نهج البلاغه پاسخ این سئوال را می دهند. حضرت می فرماید: اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِامْرِهِمْ مِلاکاً، وَاتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً. فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِى صُدُورِهِمْ. وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِى حُجُورِهِمْ. فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بأَلسِنَتِهِم. یعنی عده ای شیطان را پشتوانه خود گرفتند و او از آنان دامها بافت، در سینه ‏هاشان جاى گرفت و در کنارشان پرورش یافت. پس آنچه مى ‏دیدند، شیطان به آنها مى ‏نمود و آنچه مى ‏گفتند سخن او بود.

استاد ارجمند آیت الله جوادی آملی(حفظه الله تعالی) در توضیح بیان نورانی امام علی(ع) می گویند: شیطان اول فریب مى ‏دهد و پس از آن کم کم وارد حرم دل مى ‏شود. وقتی انسان حرم دل را براى پذیرش شیطان باز کرد؛ آن وقت شیطان بر او احاطه مى‏ یابد. به این ترتیب است که شیطان درون قلب به تخم‏ گذارى مى ‏پردازد: «باضَ و فَرَّخَ» باضَ یعنى تخم‏ گذارى کرد؛ اول تخم مى ‏گذارد و بعد آنها را به جوجه شیطان تبدیل می کند. این جوجۀ شیطان ها در دل انسان به جنب و جوش می پردازند. انسان وقتى به این جا رسید هر چه مى‏خواهد راهش را به سمت و سوی صحیح برگرداند، نمى ‏تواند؛ چرا؟ براى این که شیطان آمد، آشیانه ساخت، تخم‏ گذارى کرد و تخم ‏ها را به جوجه تبدیل نمود و این جوجه ها با گناهان ما که حکم غذا را برای شیطان دارد بزرگ تر و گردن کلفت تر می شوند. بعد از این، کم کم صاحب خانه را منزوى و در یک گوشه اسیر مى‏ کنند، دست و پایش را مى ‏بندند، بعد: فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بأَلسِنَتِهِمْ، یعنی با زبان این‏ها حرف مى‏ زنند، آن وقت انسان بیچاره نمى‏داند که گویندۀ شیطان است.

* بیرون از خودمان دنبال شیطان نگردیم

پس توجه داشته باشیم که در بیرون از خودمان دنبال شیطان نگردیم. شیطان در درون ما خانه کرده و به جزئی از ما تبدیل شده و افسار ما را به دست گرفته است و از آنجا که شیطان قصد دارد انسان را از طریق دعوت به گناه به ذلت بکشد انسان روز به روز ذلیل تر می شود. ذلیل شدن انسان ارتباطی با مال و سواد و مقام ندارد، یعنی ممکن است فرد با همه ثروتی که دارد به ذلت کشیده شود؛ با همه سوادی یا پست و مقامی که دارد به ذلت کشیده شود. اگر کسی در این عالم به دنبال عزت است، باید بداند که عزت تنها با قبول دعوت خدا و اطاعت از پروردگار حاصل می شود. خب، شب شهادت مولی الموحدین علی(ع) است. امشب یکی از محزون ترین شبهای دنیاست.

توجه بفرمائید که وجود علی(ع) به تنهایی برای اثبات حقانیت دعوت پیامبر اسلام(ص) کافی است. علی(ع) که تربیت شده شخص پیامبر(ص) و مولود قرآن است در قله همه فضائل انسانی ایستاده است. در هر زمینه ای در علم و عمل ایشان در قله است و دیگران، از بزرگان تاریخ، هزاران فرسنگ با علی(ع) فاصله دارند. نقش حیاتی امیرالمؤمنین در دوران بعثت پیامبر(ص) که روشن است اما بحث در این است که بعد از رحلت جانگداز پیامبر مکرم اسلام(ص)، اگر هوشمندی و مجاهدت و اقدامات حساب شده و در عین حال، فداکارانه امام علی(ع) نبود، ظرف مدت کوتاهی کار اسلام را تمام کرده بودند. در دوران حکومت پنج ساله حضرت، با وجود جنگهای بزرگی که از طرف دشمنان درونی به امام(ع) تحمیل شد، این دوره به ویژه در عرصه الگوسازی و تعیین و برجسته سازی مرز حق و باطل، از درخشان ترین مقاطع تاریخ اسلام محسوب می شود. در نهایت هم حضرت را به جرم عدم مسامحه در برابر جریان باطل و پافشاری بر روی عدالت در نهایت مظلومیت به شهادت رساندند، لذا گفته شد: قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّهَ عَدْلِهِ؛ لذا عزیزان عنایت داشته باشند که هیچ افتخاری و هیچ سعادتی بالاتر از این نیست که انسان محب علی(ع) باشد چه رسد که به مقام رفیع شیعه بودن برسد.

به هر حال، در چنین شبی است که دیگر طبیبان حضرت را جواب کردند. یتیم‌ها پشت در خانه علی(ع) با کاسه های شیر صف کشیدند. اطراف بستر علی (ع) فرزندانش نشسته بودند. حضرت ابتدا رو کرد به پسر بزرگتر یعنی امام حسن (ع) و وصیت ‏هایی به فرزندش فرمود؛ بعد خطاب کرد به همه فرزندانش؛ یعنی امام حسن، امام حسین، ابالفضل(علیهم السلام)؛ همه حضور دارند؛ حتی دخترها از جمله زینب(سلام الله علیها) حضرت فرمود، بعد از من فتنه‏ ها از هر طرف به سمت شما می ‏آید.
اینجا شخص خاصی را از میان فرزندان جدا نکرد؛ فرزندانم، بدانید که فتنه ‏ها از هر طرف به سوی شما می ‏آید و منافقین این امت، کینه دیرینه خود را از شما طلب می‏ کنند و می‏ خواهند انتقام بگیرند؛ بر شما باد به صبر!

یک ‏وقت دیدند علی (ع) صورتش را برگرداند سمت حسین (ع) فرمود در خصوص شما، ای حسین، فتنه ‏ها از هر سو و از هر جانب به سمت تو می‏ آید؛ بر تو باد به صبر! می گویند در روایت هست که حضرت دو مرتبه دیگر رویش را به سمت حسین (ع) کرد و فرمود: یا اباعبدالله، این امّت تو را شهید می‏کنند؛ بر شما باد به تقوا و صبر! در اینجا می‏ گویند، وقتی علی(ع) این جمله را فرمود بی‏هوش شد، اما چه شد که علی(ع) بی‏هوش شد؟ شاید صحنه روز عاشورا نزد علی (ع) تمثّل پیدا کرده بود. و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ.

منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین