۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۰۷
ایشان در ادامه به شرح جمله قصار 31 نهج البلاغه حضرت امیرعلیه السلام پرداختند و اظهار داشتند: خدای سبحان در قرآن ما را به ایمان دعوت كرده است. از حضرت امیر سؤال كردند كه ایمان چیست؟ حضرت در اینجا می فرماید «الاِْیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْیقِینِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ»؛ ایمان چهار عنصر محوری دارد كه آن عناصر چهارگانه عبارت است از صبر و بردباری از یك طرف، یقین از طرف دیگر، عدل از طرف سوم و جهاد از طرف چهارم.
ایشان ادامه دادند: در لغت ایمان به معنای اعتقاد و عقیده قلبی نیست «آمن» یعنی «دخل فی المأمن» كسی كه وارد دژ و حصن و قلعه شد میگویند «آمَنَ» چون عقیده باعث حفظ انسان در دنیا و آخرت است.
معظمله اذعان داشتند: وجود مبارك حضرت امیر انسان را تشریح میكند تا آدم بدانند كه در کجا مشكل دارد تا ان را رفع کند، اینكه خدا قرآن را به عنوان شفا معرفی كرده است و اینكه وجود مبارك حضرت امیر، رسول گرامی را طبیب معرفی كرده است برای این است كه اینها این صحنه را خوب تشریح میكنند، بیماریها را مشخص میكنند، درمان این بیماری ها را هم بازگو میكنند.
حضرت آیت الله جوادی آملی ابراز داشتند: قرآن میگوید این استادی كه در حوزه یا دانشگاه است وقتی در فضای جامعه یا در فضای حوزه و دانشگاه راه میرود باید طوری باشد كه مثل نوری باشد كه همه از او بهره ببرند، كدام طلبه یا دانشجوست كه وقتی استادِ باعمل را ببیند به او اقتدا نكند. اینكه میگویند جهاد نفس، جهاد اكبر است این تشبیه نیست، تمثیل نیست، یك واقعیتی است، یك زنگ درونی است، یک جنگی است بین اندیشه و انگیزه انسان که هوس، شهوت و غضب یك چیز میخواهد اما عقل عملی چیز دیگری میخواهد. این جنگ هست. در این مبارزه اگر هوس پیروز شد این عقل را به اسارت میگیرد در نتیجه از عقلِ اسیر كاری ساخته نیست لذا فرد میشود عالِم بیعمل.
ایشان با اشاره به آیات قرآن كریم بیان داشتند: كار حرام اینطوری نیست كه با گذشت زمان اثرش از بین برود، ممكن نیست كسی خلاف بكند و آبرویش نرود! بعضیها ترس از جهنم دارند، بعضیها شوق به بهشت دارند، بعضیها برتر از اینها فكر میكنند از مولایشان خجالت میكشند كه گناه كنند، بعضیها هیچ كدام از این سه امر نیستند فقط از آبرویشان میترسند فرمود، لااقل در دنیا نه بیراهه برو نه آبروی كسی را ببر! اول امر كه ذات اقدس الهی ما را از جهنم نترساند؛ دراین چند آیه سوره علق كه اول نازل شد اصلاً سخن از جهنم نیست بلکه سخن از حیاست كه آیا انسان نمیداند كه خدا او را میبیند؟! بعدها كه تربیت اثر نكرد نبوت نزول آیات جهنم فرارسید.
منبع:حوزه