۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۱۰
معلوم نیست صرفِ خواندنِ روایت (بدونِ توجه و توسّل و ابتهال)، منجر به هدایت شود. اگر طلبه بخواهد معارف را بفهمد باید اهل تهجّد باشد. واقعاً اینگونه است که اگر انسان اهل تهجد و انس (و اضافه کنید:) اهل «توسل» نشد، فهمش مستقیم نمیشود.
یکی از کلیدهای فهم معارف این است که انسان وقتی رو به کلام معصوم میآورد همهچیز را پشت سر بیندازد و با همه وجود، خودش را به معصوم بسپارد و بخواهد با ایشان سیر کند. این ادبی است که اثر زیادی در فهم دارد.
انسان، هم باید معتقد باشد که این کلام دارای بطونی است، و هم بداند اینگونه نیست که من بهخودیخود میتوانم استنباط کنم! هرچه هم تلاش کنید، اصل کار از آنطرف است! آقایی میگفت من چهل شب به جمکران رفتم که بتوانم آقا را زیارت کنم ولی اینگونه نشد! استاد بزرگواری میفرمود اگر چهل سال هم بروید ممکن است که زیارت محقق نشود، چون یکطرف کار، در دست معصوم است و همهچیز در دست تو نیست. ما که نمیتوانیم برای معصوم، قاعده درست کنیم!
در کلمات معصوم هم انسان باید بداند که کلام، کلام معصوم است و کار دست آنهاست و بهاندازهای که آنها بخواهند، نقش و فهم میدهند. اما ما باید کار و تلاش خودمان را انجام دهیم.
اگر انسان غفلت کند، ممکن است خیلی روایت بخواند ولی باز در روایت فهمی نیز گرفتار شود! یعنی هیچ دلیلی وجود ندارد که صرف خواندنِ روایت، ممکن است منجر به هدایت در سطوح عالی شود. این، نیازمند آن توجه و توسل و ابتهال دائمی به معصوم دارد که خیلی مهم است.
اگر انسان میخواهد کتابی را بفهمد، گاهی مؤلف کتاب از دنیا رفته و قواعدی برای فهم آن کتاب هست؛ اما زمانی هم، صاحب کتاب با کتاب حضور دارد؛ «یضِلُ مَنْ یشاءُ وَ یهْدِی مَنْ یشاءُ». قواعد فهم این نوع کتاب، با قواعد فهم کتابی که صاحبش از دنیا رفته و مشتمل بر علوم ظاهری است، متفاوت است. لذا این آداب باطنی باید دائماً در حال رشد و اصلاح باشد.
حتماً باید کار انسان درازمدت باشد و اصلاً نباید دنبال این باشیم که معارف اهلبیت(ع) را یکشَبِه بفهمیم. یا باید «عالِم» بود یا «مُتعَلِّمٌ علی سَبیلِ النَّجاة». عالِم آنها هستند و ما متعلم. کسانی که غیر از این هستند، به خودشان واگذار شدهاند.