۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۶ : ۰۷
عقیق:حجتالاسلام والمسلمین روحالله دشتی(مدیر تشکل حوزه انقلابی): اینکه بر اساس سخنان حسن روحانی همه قابل نقد و سنجش هستند حتی معصوم(ع)، اولاً مراد و هدف اصلی گویندگان اینگونه کلامها مانند سخن ناصحیح رئیسجمهور و مانند حمله سیدحسین شیرازی یعنی جریان تشیع انگلیسی و لندنی به ولایت فقیه و دفاع مقدس و ارزشها و مقدسات این است که اذهان عمومی را به مسائل حاشیهای مشغول کنند تا در جای دیگر بیسروصدا دولت تعهدات نابجای خود به استکبار و سازمانهای استکباری مانند fatf و 2030 را عملی کند که تصویب لایحه دولت در مجلس جهت إلحاق دولت ما به پیمان پالرمو سازمان ملل از این قبیل است که این اقدام مصداق تحاکم الی الطاغوت و مداهنه با کفار و اعانه ظلمه و تعاون براثم و عدوان و امضای سلطه اطلاعاتی و اقتصادی طاغوت بر تمامی مبادلات مالی نظام اسلامی و الزام نظام اسلامی به ترک جهاد و امر به معروف و ترک دفاع از مظلومان و امضای نظام سلطه است.
بلاشک حرام، باطل و نامعتبر است و شروط و تحفظات لحاظ شده از سوی مجلس ما تنها مصرف داخلی داشته و الا در متن اصلی پیمان چنین شروطی ناپذیرفتنی و مردود دانسته شده و امضای آن اگر آگاهانه نباشد حداقل نشان خامی و ناپختگی دولتمردان و اکثریت تأیید کننده مجلس است نظیر آنچه در إمضای 20 دقیقهای برجام انجام دادند که ثمرهاش چیزی جز خسارت محض نبود، بلکه همانطور که حاجی دلیگانی نماینده شاهینشهر در اعتراض به تصویب این لایحه در مجلس خطاب به نمایندگان گفت: در آینده خواهید دید که همانند خیانتی که در برجام صورت گرفت، درباره این لایحه هم خیانت شد(کیهان5شنبه5بهمن96 صفحه10) که به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.
ثانیا هدف دیگر این حاشیه سازیها این است که بار نقد را از دوش دولتمردان بردارند و از نقدهایی که به خاطر مسائل و مشکلات فراوانی که در اقتصاد به وجود آمده، کمکاریها و بعضاً ناتوانیهایی که داشتند، همچنین ناکامی هایی که در برجام و رفع تحریمها بوده است فرار کنند و افکار عمومی را به حاشیه ببرند.
این ناکارآمدی دولتمردان موجب مشکلات عدیده اقتصادی مانند تورم، گرانی و بیکاری برای مردم شده است و به شدت مردم به این سیاستها معترض هستند، بنابراین دولت ظاهراً تلاش می کند با این گونه بیانات، فضا را عوض کند و با یک حاشیهسازی، فضای نقد را از نقد اقتصادی مسئولان به نقد مبانی کلامی و مباحث عقیدتی منتقل کند.
نظیر این حاشیهسازیها را در گذشته هم از دولت دیدیم که گاهی با طرح مسائلی نظیر اینکه مشروعیت امیرالمؤمنین(ع) به نصب الهی نبوده، بلکه به رأی مردم بود یا مباحثی دیگر مانند حضور زنان در ورزشگاه یا حقوق شهروندی حاشیهسازیهایی کردند که هیچ کدام در حیطه وظایف اصلی مسئولان دولت نبود، چرا که این موارد یا باید در قانون اساسی دیده شود یا در مجلس لحاظ شود یا اگر مسائل کلامی است باید در حوزه دینی و معرفتی بحث شود. دولتمردان باید به کار و تلاش و پاسخگویی به مسائل اصلی اقتصادی بپردازند اما به حاشیه بردن مسائل انگار یک رویه و سیاست همیشگی ایشان است تا از پاسخگویی فرار کنند که این مطلوب و شایسته نیست.
نکته دیگر اینکه رئیس جمهور با این بیان ظاهراً میخواهد نظر داشته باشد که مقام معظم رهبری و ولی فقیه را در جامعه معصوم ندانیم و نقد کنیم در حالی که این مصداق همان بیانی است که مقام معظم رهبری به مناسبت 9 دی اشاره کردند که بعضی آقایان حداقل یک دهه در کشور مسئول و مدیر بودند، یا فرمودند 80 درصد منابع اقتصادی و اختیارات و قدرت در دست دولتها بوده است، اینها به جای اینکه پاسخگو باشند، مدعی شده اند، در حالی که تازه باید پشت میز محکمه ملت بنشینند و پاسخ دهند چه کار کردهاند نه اینکه مدعی شوند، این یک نکته انحرافی در نگاه آقایان است.
رهبر انقلاب در بیاناتی فرمود در نهضت و انقلاب بهمن 57 اصل نظام، اسلامی شد و بر اساس ولایت فقیه چیده شد، اما هنوز دولت و دولتمردان ما اسلامی نشدهاند و گام دوم انقلاب محقق نشده است، یکی از مشکلات و آفاتی که داریم همین سبک و سیاق غیراسلامی دولت و دولتمردان است که منجر شده اشکالات و ضعفهایی در نظام دیده شود که در نهایت مردم آن را از چشم نظام اسلامی میبینند و چه بسا نظام اسلامی را ناکارآمد میشمارند، در حالی که ریشه این مشکلات را نه از نظام بلکه باید از دولتهای منتخب خود مردم دید که از اول انقلاب مانند دولت بنی صدر تا إمروز منتخب مردم بودند و هنوز اسلامی نشدهاند، به عبارت دیگر باید بیانات امام راحل را مدنظر قرار داد که فرمود: ما از شر رضاخان و پسرش خلاص شدیم، اما به این زودیها از شر تربیتیافتگان شرق و غرب خلاصی نخواهیم یافت. بنابراین مشکل امروز ما زیر سر تربیتیافتگان شرق و غرب است، دولتهایی که به سر کار آمدند با سازوکار اسلام هماهنگ نبودند و باعث مشکلات برای نظام شدند، آنها باید پاسخگو باشند نه اینکه مدعی باشند.
در18 دی ماه در دیدار با وزیر و معاونان وزارت امور اقتصادی و دارایی رئیس جمهور گفت: «همه باید انتقاد شوند و استثناء ندارد. تمام مسئولین در کشور قابل نقداند. ما در کشور معصوم نداریم مگر اینکه یکوقت امام دوازدهم ظهور کرد که آن وقت هم میشود نقد کرد. پیغمبر هم اجازه نقد میداد، بالاتر از پیغمبر که در تاریخ نداریم. وقتی پیغمبر صحبتی میکرد یک نفر بلند میشد و میگفت «أ مِنَ الله أمْ مِنْک؟» حرف خودت است یا خدا وحی کرده است؟ اگر میگفت «من الله» که هیچ امر خداست اما اگر میگفت «منّی» طرف مقابل میگفت قبول ندارم و نقد میکرد. ما در زمان حکومت معصوم هم نقد را داریم»، این استدلال مورد مناقشه جدی است.
زیرا کسانی که چنین سؤالات و اعتراضاتی را از معصومین طرح میکردند یا بعضاً منافقین بودند یا از اعراب بدوی که بویی از اسلام و معارف دین نبرده بودند و جایگاه عصمت پیامبر را نمیشناختند. یک چنین سؤالات سادهاندیشانهای و اعتراضات حاکی از سبک مغزی آنها است، در قرآن کریم خدای متعال در سوره معارج یک نمونه آن را بیان میکند: «سَاَلَ سائلُ بِعَذَاب وَاقِع، لِّلْکفِرِینَ لَیْس لَهُ دَافِعٌ، مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِجِ»، بسیارى از مفسران درباره شأن نزول این آیات نقل کردهاند که رسول خدا(ص) در روزِ غدیر خم، امام علی(ع) را به خلافت منصوب کردند، نعمان بن حارث فهرى نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: تو به ما دستور دادى که شهادت به یگانگى خدا و اینکه تو فرستاده او هستى دهیم، ما هم شهادت دادیم، آنگاه دستور به جهاد، حج، روزه، نماز و زکات دادى، ما همه اینها را نیز پذیرفتیم، اما به اینها راضى نشدى تا اینکه این جوان را به جانشینى خود منصوب کردى، و گفتى: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ»، آیا این سخنى است از ناحیه خودت یا از سوى خدا؟ پیامبر(ص) فرمود: قسم به خدایى که معبودى جز او نیست، این از ناحیه خدا است، باز نعمان اعتراض کرد و گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگى از آسمان بر ما بباران، در آن هنگام سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و این آیات سوره معارج نازل شد.
آیا رفتار این مرد دلیل بر این است که نقد معصوم را جایز بدانیم؟! حال اگر معصومین مخالفتی با آن نکردند عفو و کرامت معصوم دال بر جواز نقد میشود!؟ اگر سکوت و کرامت معصوم دال بر جواز باشد گاهی برخی افراد به معصومین اهانت هم میکردند، زباله بر سر پیامبر(ص) میریختند، در کوچه مقابل امام مجتبی(ع) میایستادند و شروع به اهانت و فحاشی به امام میکردند، وقتی اصحاب میخواستند مانع شوند، حضرت اجازه نمیدادند و میگفتند اجازه بدهید حرفش را بزند، بعد از آنکه صحبت آن فرد تمام میشد و برخورد حضرت(ع) را میدید، چه بسا موجب جذب او و تغییر دیدگاه وی میشد.
این رفتارها و برخورد معصوم حاکی از رأفت، محبت، تواضع و رحمت آنها دارد، بنابراین اگر کسی به معصوم اهانت کرد و معصوم به او اجازه داد، آیا دال بر صحت عمل او است؟! خیر! این دلیل بر این نمیشود که این کار را جایز بدانیم و سفارش کنیم، علاوه بر این ادله متعددی داریم که دال به عصمت مطلقه معصومین است، پیامبر و إمام هم از ناحیه وحی الهی وهم از ناحیه تصمیمات شخصی در اداره اجتماع و قضاوت بین مردم معصوم است، خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم باشند. (سوره نساء آیه 65) این آیه انسان را ملزم به تبعیت مطلق از معصوم میکند، به گونهای که حتی اگر در قلبش قدری به آن نظر پیامبر ناراحتی، کدورت و ناخوشایندی داشته باشد، موجب خروج از ایمان است.
حتی ذرهای شک به دستور امام معصوم نشانه عدم ایمان است، به عبارت دیگر تسلیم خدای متعال نشدن و راضی به رضای او نشدن است، کما اینکه پیامبر اکرم(ص) درباره صدیقه طاهره(ص) فرمود: رضای او رضای خداست غضب او غضب خداست. خب! اگر کسی به رضای معصوم راضی نشد، میفرماید: اصلاً مؤمن نیست، مخصوصا این آیه نشان میدهد رضایت وتسلیم به امر معصوم در دائره اداره اجتماع ضرورت دارد؛ یعنی به لزوم تسلیم به ولایت و رهبری معصوم در جامعه برمیگردد. نظیر این ولایت را ولی فقیه عادل در زمان غیبت معصوم دارد، امام خمینی(ره) در این رابطه فرمود: ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است، یعنی در دائره حکومت و اداره جامعه همان ولایتی که پیامبر اکرم(ص) دارد، فقیه عادل جامعالشرایط هم دارد، و ما نیز در رضایت و تسلیم همان نسبتی که با قضاوت پیامبر اکرم(ص) و معصوم در دائره ولایت و رهبری او در جامعه داریم، همین نسبت را با ولی فقیه باید برقرار کنیم.
آقایان به جای اینکه بیایند پاسخگو باشند که چرا به شروط رهبری در برجام عمل نکردند و موجب خسارت شدند، چرا حقوق نجومی برای خود قائل شدند و به مطالبات رهبری در حوزه اقتصاد و معیشت عمل نکردند و باعث بیکاری و گرانی و تورم و رکود شدند، چرا خلاف رضای رهبری و خلاف نظر ولی فقیه به واردات بیرویه پرداختند و امروز باعث بیکاری مضاعف و به تعطیلی کشاندن 70 درصد مراکز کوچک و بزرگ صنعتی و تولیدی شدند، آقایان به جای پاسخگویی به این مسائل که خلافنظر ولی فقیه عمل کردند میخواهند خلاف رضایت ولی عمل کردن خودشان را به جامعه تسری بدهند و آن را موجه شرعی نشان دهند، لذا به مباحث حاشیهای میپردازند.
آقایان اگر صلاحیت کار و توانایی آن را ندارند، صادقانه به مردم بگویند نتوانستیم کار کنیم، از یک سو چرا کشور را به مباحث حاشیهای میکشانند، از سویی دیگر چرا با همین بی عدالتیها و بی توجهی ها فضا را فراهم کردند که مسائلی مانند فتنه 88 تکرار شود. همین قضایای إقتصادی زمینههای فتنه 96 را به وجود آورد، مشکلات اقتصادی و معیشتی ریشه اعتراضات فتنه اخیر را فراهم کرد و تبدیل به ساختارشکنی شد ، این آقایان مؤثر بودند، حضرت آقا در سخنرانی 19 دی در جمع مردم قم فرمودند: ریشهها را باید حل کرد، دولتمردان زخمها را درمان نکردند و باعث شدند مگس روی زخمها بنشیند.
در پایان خطاب رهبر انقلاب به سازماندهندگان داخلی فتنه 96 فتنه اقتصادی را تکرار میکنیم که بعد از خطاب به آمریکاییها با اشاره به این فتنهگران فرمودند: «آنهایی هم که دوست میدارند با آمریکاییها بنشینند و برخیزند و ارتباط بگیرند... آنها هم همین حرفی را که به آن حضرات گفتیم بدانند و بشنوند» یعنی أولاً این دفعه سرتان به سنگ خورد شاید باز هم تکرار کنید بدانید باز هم سرتان به سنگ خواهد خورد، ثانیاً: خسارت زدید به ما در این چند روز ، شاید در آینده هم خسارت بزنید بدانید بیتقاص نخواهد بود، ثالثاً بدانید این دیوانهبازیهای نمایشی شما هم بیپاسخ نخواهد بود