کد خبر : ۹۲۳۶۸
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۰
جمعه های انتظار؛

منزلت انسان در فرهنگ انتظار و اندیشه مهدویت

انتظار،حالت اصیل تفکر است.انسان منتظر در عین انتظار می‌کوشد؛زیرا گشایش در ضمن کوشش و جدیت صورت می‌پذیرد.انتظار،پیمودن طریق است که به همراه تفکر صورت می‌پذیرد.
عقیق:در اندیشه مهدویت، منتظر راستین بودن،منزلتی متعالی در حیطه فکر و عمل به انسان می‌بخشد؛چراکه انتظار یعنی رو به آینده بودن و رو به آینده بودن انسان در راهی که می‌رود،بدون تفکر او میسر نیست.پس می‌توان گفت که انتظار،حالت اصیل تفکر است.انسان منتظر در عین انتظار می‌کوشد؛زیرا گشایش در ضمن کوشش و جدیت صورت می‌پذیرد.انتظار،پیمودن طریق است که به همراه تفکر صورت می‌پذیرد.انتظار ظهور منجی نیز به اصل حرکت آدمی به‌سوی آینده و استکمال وجود انسان بازمی‌گردد که انسان،همواره در طلب آن است:

اللّهّم إنّا نرغب إلیک فی دولة کریمة تعّز بها الإسلام و أهله و تذلّ بها النفاق و أهله و تجعلنا فیها من الدعاة إلی طاعتک و القادة إلی سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدنیا و الآخرة؛

بارالها! قطعا مشتاق دولت کریمه‌ات هستیم که اسلام و اهل اسلام را به وسیله آن عزیز گردانی و نفاق و اهل نفاق را به سبب آن خوار کنی و ما را در آن دولت،از دعوت‌کنندگان به اطاعت و فرمان‌برداری‌ات قرار دهی و از پیشوایان به راه هدایتت گردانی و کرامت دنیا و آخرتت را به وسیله آن دولت،روزی ما فرما.

هرچند انتظار ظهور انسان برتر حتی در تفکر امثال نیچه نیز ظاهر شد، محدودیت تفکر در آن به قبول انسان برتری منجر شد که نه تنها هیچ‌گونه کارکرد مثبت برای منتظران آن نداشت،بلکه زمینه قدرت‌طلبی‌ها و استکبار فراوانی را فراهم کرد.در اندیشه مهدویت،مسلمان شیعه می‌داند امام و پیشوایش هم‌زمان با اوست و رفتارش در معرض دید حضرت است.پس هر لحظه ممکن است به او بنگرد و کارهای ناپسند او باعث ناراحتی و تأسف حضرت می‌شود.چنین فردی علاوه‌بر آن‌که خودش را آماده روز ظهور می‌کند،در تمام دوران زندگی مراقب است یک لحظه هم از فرمان آن حضرت سرپیچی نکند.این احساس،موجب می‌شود که یک انسان زودتر به آن درجه مطلوب برسد که پیروزی در امتحان و آزمایش الهی و آمادگی برای روز موعود است.

در اندیشه مهدویت، شخص منتظر،خیرات و نیکی‌های بی‌شماری را از جمله در زمینه‌های زیر به دست می‌آورد:

زمینه اول:دست‌یابی به خیر دنیا و آخرت خویش؛در آخرت به اعتبار خشنودی خداوند متعال و در دنیا به دو جهت:اول،رفتاری عادلانه که فرد درباره خود و دیگران خواهد داشت و دوم،ایجاد آمادگی روحی برای پذیرش مسئولیت در مقابل رهبری برای روز ظهور.

زمینه دوم:به دست آوردن خیر و نیکی برای هم‌کیشان و هم‌دینان خود؛زیرا وقتی فرد،خویشتن را به‌طور شایسته آماده سازد،کمکی در حد خود برای ایجاد شرایط ظهور کرده و از این‌راه،باب نیکی‌ها را به روی امت گشوده است.

زمینه سوم:دست‌یابی به خیرات،نه‌تنها برای خود و امت خود،بلکه برای عموم انسان‌ها؛زیرا بهره و سودی که از ایجاد شرایط ظهور حاصل می‌شود،به تمامی انسان‌ها می‌رسد و به یک گروه و طایفه اختصاص ندارد.

زمینه چهارم:سهیم بودن در ایجاد شرایط ظهور که موجب جلب خشنودی و رضایت خاطر شریف حضرت بقیة اللّه عجل اللّه تعالی فرجه الشریف می‌شود؛زیرا هرچه از تعداد گنه‌کاران، کم و بر جمعیت مؤمنان افزوده شود،باعث خشنودی آن حضرت می‌گردد و در حقیقت،نوعی هم‌کاری در راه تحقق اهداف عالی آن بزرگوار است.

واما زیربنای تفکر انسان‌شناسی مهدویت که اندیشه ناب اسلامی است،از اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ آغاز می‌شود.این اندیشه در وجود و هستی ریشه دارد،نه فقط عقل نظری که خود مرتبه‌ای از مراتب هستی است.در این فرهنگ،«قرائت»که محصول یک تفکر نظری است،بر بنیاد خلق و هستی بنا شده است،به این معنا که در تفکر الهی اسلام،عقل و نطق باید تابع وجود و هستی باشد،نه وجود،تابع آنها.چنین اندیشه‌ای نه تنها تفکری مربوط به قشر و طبقه خاصی نیست،بلکه همه انسان‌ها را خطاب قرار می‌دهد،چنان‌که اندیشه مهدویت نیز اندیشه‌ای جهانی است.

در اندیشه مهدویت هم‌چون تعالیم تمامی انبیا،سعادت انسانی،زاییده تطابق کامل جهان درون و بیرون در وجود آدمی است و یا به عبارت دیگر،زاییده تطابق وجود فرد با جامعه و جهان است.نتیجه مستقیم این تطابق،ظهور اعتدال در رفتار آدمی و پرهیز او از هرگونه افراط و تفریط است.در غیر این صورت،غلبه جهان درون بر وجود آدمی به درون‌گرایی و در صورت مبالغه،به انزوا و گوشه‌گیری می‌انجامد.برعکس،غلبه توجه به جهان خارج بر وجود آدمی،انسان را ماجراجو، جسور و به حقوق دیگران،متجاوز و بی‌توجه می‌سازد.اندیشه مهدویت، شخصیت انسان را به اعتدال و تناسب رفتار فردی و اجتماعی،دنیوی و اخروی ره‌نمون می‌سازد.

شیخ صدوق رحمه اللّه در کتاب کمال الدین،از امام سجاد علیه السّلام نقل می‌کند که آن حضرت درباره منتظران و پیروان حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف چنین فرموده است:

همانا مردم زمان غیبت آن حضرت که به امامت او معتقد و منتظر ظهور اویند،از مردم تمام زمان‌ها برترند؛زیرا خداوند متعال،عقل و اندیشه‌ای به آنان داده است که غیبت در نظر آنها هم‌چون مشاهده و ظهور می‌باشد و آنان‌را در چنین شرایطی هم‌چون مجاهدان پیکارگر در حضور رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم قرار داده است.آنان مخلصانی راستینند و همان‌ها هستند که در پنهانی و آشکار،مردم را به دین خدا دعوت می‌کنند.

ابی اسحاق نیز می‌گوید:موثقان از اصحاب امیر المؤمنین علی علیه السّلام برایم نقل کردند که شنیدند آن حضرت در یکی از خطبه‌های خود می‌فرمود:

الّلهمّ و إنّی لأعلم...أنّک لا تخلی أرضک من حجّة لک علی خلقک ظاهر لیس بالمطاع أو خائف مغمور،کیلا تبطل حججک و لا یضلّ أولیاؤک بعد إذ هدیتهم بل أین هم؟و کم اولئک الأقلّون عددا و الأعظمون عند اللّه جلّ ذکره قدرا المتّبعون لقادة الدین،الأئمة الهادین،الذین یتأدّبون بآدابهم و ینهجون نهجهم فعند ذلک یهجم بهم العلم علی حقیقة الإیمان فتستجیب أرواحهم لقادة العلم...ها!طوبی لهم علی صبرهم علی دینهم فی حال هدنتهم و یا شوقاه إلی رؤیتهم؛

بار خدایا،می‌دانم که تو زمین را از حجت بر خلق خود خالی نمی‌سازی که آن حجت یا ظاهر است و فرمانش نبرند یا بیم‌ناک و نهان از خلق است تا حجت تو باطل نگردد و اولیایت پس از آن‌که راه را به آنها نمودی،گم‌راه نشوند.اکنون باید گفت آنان کیانند و چه تعدادند؟آنان دارای کم‌ترین شماره و بزرگ‌ترین مقام نزد خدای متعال هستند.آنان پیروان پیشوایان و ائمه دین هستند و به آداب آنها پرورش می‌یابند و به راه آنها می‌روند.دانش،آنها را به حقیقت ایمان می‌کشاند و جانشان را پذیرای پیشوای دانش می‌سازد...،خوشا به حالشان که در حال آرامش بر دین‌داری خود صبر کنند.چه اشتیاقی به دیدارشان دارم.

در اندیشه مهدویت،اعتقاد به وجود خداوندی حکیم و عادل و رئوف موج می‌زند که بر عوالم درون و بیرون وجود آدمی محیط است.پس جای هیچ تردیدی نیست که چنین وجودی در وجود کاملی به نام انسان،همانند دو قوس یک دایره پیوند بخورد.براساس انسان‌شناسی این اندیشه،هستی در وجود انسان به صورت کامل و جامعی تحقق می‌یابد و همه اضداد در آن به صلح و سازندگی می‌رسند.در اندیشه مهدوی،چنین انسان کاملی،جانشین خداوند بر روی زمین می‌شود و به مقام خلیفة اللّهی می‌رسد:

وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ ...؛

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند،وعده داده است که حتما آنان‌را در این سرزمین جانشین[خود]قرار دهد.

براساس آن‌چه در روایات آمده است،مصداق کامل این وعده،در زمان ظهور ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف تحقق خواهد یافت.

 در کمال الدین،شیخ صدوق به سند خود از جابر انصاری از نبی اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل می‌کند که حضرت فرمود:

المهدیّ من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی،أشبه الناس بی‌خلقا و خلقا تکون له غیبة و حیرة تضلّ فیها الامم یقبل کالشهاب الثاقب فیملأها عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا؛

مهدی از فرزندان من است.نامش،نام من و کنیه‌اش،کنیه من است.در خلقت و خلق و خوی،شبیه‌ترین خلق به من است.غیبت و حیرتی دارد که در آن،مردمان به گم‌راهی ره می‌سپارند.آن‌گاه چون شهابی فروزنده فرا رسد و زمین را از عدل و داد آکنده سازد،همان‌گونه که از ظلم و جور پرشده باشد.

استاد حسن‌زاده آملی در تصویر این انسان کامل چنین می‌گوید:

بدان‌که مجد و عظمت هرچیزی به حسب کمال اوست و کمالی فوق کمال واجب‌الوجود بالذات متصور نیست و انسان که از جمادات و نباتات و حیوانات اشرف است،هرچه در اتصاف به کمالات واجب الوجود قوی‌تر باشد،در کمال،از دیگر افراد انسان پیش‌تر و به مبدأ،اعنی واجب تعالی نزدیک‌تر و آثار وجودی او بیشتر است و چون انسان کامل،مجمع اسما و صفات واجب تعالی است،امجد و اعظم از دیگر افراد است...انسان در میان جان‌داران دارای شأنیتی است که می‌تواند از قوت به فعلیتی رسد که صاحب عقل مستفاد گردد و این طریق استکمال نفس ناطقه است و صاحب ولایت کلیه اعنی انسان کامل،همه این مقامات و مراحل را مع الاضافه واجد است.

چنین انسان کاملی برخلاف تفکر اومانیستی غرب که یگانگی عقل و وجود و نبود ارتباط میان نفس الامر جهان خارج و مبدأ هستی را یاد می‌آورد،با تجرد کامل و روحانی خود از جهان ماده،در متن و عمق هستی محو و فانی می‌شود.

به این وسیله از خود و همه محدودیت‌ها و در نتیجه،توهم‌های نفسانی و وجودی،تجرد کامل می‌جوید و با فنای خویش در متن و نفس هستی،با نفس الامر موجودات خارجی،اتحاد کامل وجودی می‌یابد.

 به تعبیر عارفان،این موجود کامل همان هستی و کون جامع یا فراگیر است.مصداق عظیم‌الشأن آن نیز در عصر ما،حضرت ولی عصر،حجة بن الحسن العسکری عجل اللّه تعالی فرجه الشریف،سلاله پاک و ادامه دامنه طیبه معصومان پیش از خود است که حجت خدا بر روی زمین و مکمل عقول خلق و هدایت‌گر نسل بشر خواهد بود.(*)


پی نوشت:

کرامت انسان در دولت مهدوی،دکتر بهرام اخوان کاظمی ،مجموعه آثار سومین کنگره دکترین مهدویت صص۱۲۳-۱۱۸

منبع:مهر

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین