۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۰۴
عقیق: مراسم هفتگی صنف لباس فروش ها در صبح سه شنبه 28با حضور مردم و مداحی حاج منصور ارضی برگزار شد.
حاج منصور ارضی با اشاره به " وارزاقک الی الخلائق من لدنک نازله؛" به شرح زیارت امین الله پرداخت و گفت: ارزاق ما بعد از خداوند از طرف اهل بیت بوده و انسان ها همگی در این بین تنها وسیله می باشند. و علت بدهی های ما به مردم غفلت ما نسبت به خدا بوده و رزق ما کاملا بسیط در اختیار اهل بیت است و این ما هستیم که باعث کم و زیاد شدن آن می شویم.
اين مداح اهل بيت در ادامه افزود: ما نباید فکر کنیم اگر الان به نیازمندان کمک کنیم کار خودمان لنگ می ماند، چراکه خداوند خودش وعده داده؛ لذا باید همگی بدنبال حلّ مشکلات معیشتی نیازمندان باشیم. با توجه به این مسئله که ما هم اکنون در آستانه ورود به ماه مبارک رمضان هستیم و نباید بگذاریم که مردم و مؤمنان با سختی و مشقّت روزه داری کنند حالا هم که تقریباً هفده ساعت باید روزه بود. انشاالله از خدا می خواهیم که به همه ی ما توان و قدرت و سعادت روزه داری در ماه مبارک را عنایت بفرماید.
حاج منصور با اشاره به اين كه، خدا نکند که آدم ها گرفتار گناه شوند افزود: آن موقع همه ی موعظه ها، همه ی احادیث، روایات، تمام حرف های خطبا، دعا خواندن ها، همین نماز خواندن آدم هم می شود بازیچه؛ شما بدانید این مملکت امام زمان(عج) دارد، ولی فقیه دارد، علما و مراجع را دارد و خلاصه کشته مرده فراوان دارد. شما نگران چه هستید؟ باید صبر کنیم و ببینیم که این دولت جدید چه می کند، دیگران که نابود کردند. اینهایی که رفتند و تمام شدند واقعاً کاری کردند که دین مردم در خطر افتاد...
اين پير غلام اهل بيت با تاكيد بر اينكه باید همدیگر را دعا کنیم ادامه داد: لذا اینکه ما دائماً بنشینیم در حال انتقاد و بدگویی و نفرین باشیم کاری از پیش نخواهد رفت. باید دعا کرد که انشاالله دعا می گیرد و این را هم خودمان دیدیم. خداوند به ما وسعت رزق عطا بفرماید که بتوانیم خودمان یک هیئت را از رزق طیّبی که از کانال امام زمان(عج) باشد بگردانیم. انشاالله خداوند ما را به ماه مبارک رمضان برساند تا بتوانیم شب ها به دعايمان برسیم.
وي حرفهايش را با دعا به پايان برد: خدایا ما را تا نیمه شعبان عوضمان کن؛ اللهّم غیّر سوء حالنا بحُسن حالِک؛ خدایا بحقّ حضرت زهرا(س) طول عمر توأم با برکت به رهبرمان عنایت بفرما؛ خدایا این حسین حسین گفتن ها و سینه زدن ها و عشق بازی ها و شادی های ما را طوری قرار نده که دشمن شاد شویم.
شعر مناجات حاج منصور با حضرت حجت اروحنا فدا:
حالم بد است نبض مرا یک نگاه کن
آه ای طبیب حال مرا رو به راه کن
دستی بکش بر این سر شوریده لااقل
لطفی به شرم روی غلام سیاه کن
ما را قسم به زلف رهایت رها مکن
ما را به زیر سایه خود در پناه کن
فکری به حال ما نکنی خوار می شویم
فکری به حال قافله ای بی پناه کن
یک عده صحبت از غم اغیار می کنند
کاری برای زمزمه های تباه کن
ما هرچه می کشیم ز اغیار می کشیم
بیگانه را به مکر خودت سدّ راه کن
قومی به رغم تو ره بیراهه می روند
گمراه را به بارقه ای مرد راه کن
دلها به دست تو بخدا نرم می شود
بی درد را تو جلوه ای از سوز و آه کن
دنیای بی وفا همه ارزانی حریف
ما را رحین منّت یک صبحگاه کن
روزی برادران رسول خدا شویم
روز دگر چه؟ امّت خود را نگاه کن
یوسف به چاه مانده گذشت از برادران
رحمی به حال قاطبه ی رو سیاه کن
یا راحم الغریب قسم بر ولایتت
رحمی بر امیر غریب سپاه کن
وقتی که می روی سوی شش گوشه حسین(ع)
پایین پا به ما نظر از قتلگاه کن
اشعار مولودی حضرت علی اکبر امام حسین علیهم السلام
همین که با دم ساقی دهان معطّر شد
سبوی کهنه ی میخانه مستی آور شد
شبیه ساحل خشک کویر بودم که
پیاله ی دل من غل زد و لبم تر شد
پس از تراوش عطر شراب در عالم
و بعد از آن که جهان مست بوی حیدر شد
خدا به خانه ی ارباب کوثر اعطا کرد
تمام میکده مست علی اکبر شد
رسید باده و از جام می خراب شدم
خمار و ملتمس کاسه ی شراب شدم
تو از تشرّف هر چشمه آبشار تری
تو از تبسّم آلاله ها بهار تری
تو مرد راز و نیازی برای ما شب ها
سفارشی کن اگر با خدا ندار تری
برای اذن گرفتن، به قلب کفر زدن
تو از تمامی فامیل بی قرار تری
همیشه دست بخیری پس از عمو حسن
نگاه کردم و دیدم تو سفره دار تری
همیشه بر سر خان کریم احسان هست
کنار سفره ی مهمانی تو مهمان هست
به زیر پای تو جوشش گرفت زمزم ها
شدند کوثر جاری ز چشم ها نم ها
به قول پیر غلامان کهنه کار فقط
ز فیض بازدمت زنده می شود دم ها
به آن حقیقت سرخت قسم گرفته شده
ز رنگ خون شما رنگ سرخ پرچم ها
شدیم گریه کن اشک چشم باباها
شدیم گریه کن هشتم محرّم ها
چه دیدنی شده در کارزار کرببلا
تقابل علی و خیل این ملجم ها
خدا کند تنت ز زخم در امان باشد
ستون خیمه ی زن ها و کودکان باشد
بیانگر قد طوباست قدّ و قامت تو
همیشه سوی بهشت است رفت و آمد تو
هزار مرتبه شکر خدا که همرنگ است
سیاه بخت من و گیسوی مجعّد تو
خود تو یکّه و تنها سپاه اسلامی
فدای جان تو و لشکر محمّد تو
بزن بروی خود عمّامه و عبایت را
بده اجازه خودم زین کنم عقابت را
همیشه وقت نشستن زمان پا شدنت
زبان زد پدرت بود مصطفی شدنت
قرار بود که میراث انبیاء باشی
حکایتی شده در کربلا فدا شدنت
امید و آرزوی اهل خیمه هستی پس
عجب حقیقت تلخی است رو به را شدنت
مصیبت بدن پاره پاره ات به کنار
خودش مصیبت عظماست این جدا شدنت
یکی به دامنت انداخت التماسش را
یکی به اشک تو تر می کند لباسش را
بگو چه شد گه مشبّک شده ضریح تنت
چه آمده به سرت وا شده ز هم بدنت
کنار پیکر تو آمدم که دیدم وای
شبیه یک گل قالی به خاک دوختنت
از این تنی که به هر گوشه ریخته اثرش
مسجّل است که با دشنه جا به جا زدنت
سپرده ام که عبايی بیاورد عبّاس
پیمبرانه خودم می کنم علی کفنت
بلند شو علی، یاد اذان ظهر بخیر
بمان که شب نرسد اختیار خیمه به غیر
خواستم عرض كنم حداقل كمى هم انصاف داشته باشيد و منبع مطلب رو هم كه احتمال زياد از سايت حاج آقاست، بنويسيد.