۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۰۶
*چه عواملی باعث شد تا قیام امام حسین علیه السلام و واقعه عاشورا شکل بگیرد؟
وقتی در مورد قیام عاشورا صحبت به میان می آید می بایست کمی به عقب برگردیم تا فضای زمانه ای که امام حسین علیه السلام در آن به نوعی مجبور به رویارویی در مقابل باطل شد ترسیم شود. اگر بخواهیم به طور لیست وار به این موارد اشاره کنیم باید از صلح امام حسن علیه السلام شروع کنیم. معاهده ای که امام مجتبی علیه السلام با معاویه منعقد کرد حاوی نکات بسیار مهمی بود که در جای خود بحث بسیار مفصلی است و پیشنهاد می کنم از منظر علوم مختلف انسانی به آن بپردازند اما در بحث مورد نظر می خواهم به موضوع جانشینی اشاره کنم که در آن معاویه از موروثی بودن حکومت منع شد.
صد البته کریم اهل بیت علیه السلام کاملا بر خلف وعده معاویه واقف بود و امام حسن علیه السلام می خواست جامعه را از تزویر معاویه آگاه نماید. تزویر عنصری است که به راحتی توسط مردم کوچه و بازار قابل شناخته شدن نیست و بی تعارف خیلی از حرکات سیاسی در تاریخ با تزویر مورد قبول مردم قرار گرفته است.
این بند از معاهده بین امام حسن علیه السلام و معاویه دقیقا برای جلوگیری از ادامه جهل مردم بر مشروعیت معاویه در دوران زمامداری جانشین وی بود؛ به عبارتی پس از مرگ معاویه و شروع زمامداری یزید دیگر خدعه های قبلی برای مردم کارساز نبود اما اقتدار حکومت مرکزی و پول های که معاویه قبل از مرگش برای کم هزینه شدن انتقال حکومت از معاویه به یزید مانع آن شد تا این موضوع که در درون قلب ها بود به اراده ها و شمشیر ها هم سرایت کند و شورشی عمومی علیه حکومت شکل بگیرد.
از طرفی ما می بینیم که بعد از حادثه عاشورا عمال حکومت اموی در پی تحریف قیام امام حسین علیه السلام بودند و عوامل یزید زر و زور بسیار زیادی هزینه نمودند تا بلکه رودخانه حقیقتی را که در حال فوران نمودن بود به سمت و سوی دیگری سوق دهند. محدود نمودن دعوا میان بنی هاشم و بنی امیه، خروج امام حسین علیه السلام[العیاذبالله] و یاران باوفایش از دین و پخش نمودن این شایعه که تمامی دعوای امام علیه السلام و یزید بر سر یک زن بوده است تلاش های کوری بود که بنی امیه برای کنترل لرزه های پس از قیام سیدالشهداء علیه السلام نموده بود.
با در نظر گرفتن این وقایع و عوامل دیگری که ذکر آنها باعث تطویل در کلام است، امام حسین علیه السلام قبول زمامداری یزید را به معنای قبول مرگ دین دانست و تن به این کار نداد البته تا لحظه آخر هم تعمدا دست به شمشیر نبرد و همواره به نصیحت و یادآوری خطای طرف مقابل پرداخت و همین نصیحت ها بود که اشخاصی مانند حر بن یزید ریاحی را بیدار نمود و در میانه راه بازگرداند.
نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره شود این است که نباید حکومت یزید را به زمان محدود نمود چرا که آثار زیانبار ادامه چنین حکومتی هیچگاه در پهنه زمان دفن نمی شود و ادامه این روند علاوه بر اینکه دین و اسلام از میان تهی گردد و جز نامی بر اسلام باقی نماند، باعث می شد تا در آینده همین شیوه تفکر توسط افراد سودجو مورد سوءاستفاده قرار گیرد و عدم اعتراض به چنین حکومتی از طرف معصوم علیه السلام برای آیندگان به گونه ای دیگر تفسیر گردد.
*در مورد نقش حضرت زینب علیها السلام در واقعه عاشورا توضیح بفرمایید؟
نقش ام المصائب حضرت زینب علیها السلام در نهضت عاشورا به دو بخش تقسیم می گردد؛ اول تا پایان روز عاشورا و دوم از فردای روز عاشورا؛ حضرت زینب علیها السلام تا قبل از ورود کاروان امام حسین به کوفه که در حقیقت تا بعدازظهر روز یازدهم محرم را شامل می گردد مدیریت بخش بانوان کاروان را به عهده داشت و ذهن امام حسین علیه السلام را از آن بخش راحت نموده بود تا ایشان با تمام توان به نحوه مقابله با دشمن بیندیشد.
وظیفه دوم تیمار بیمار کربلا حضرت زین العابدین علیه السلام بود و نقش سوم که بعدها اهمیت آن مشخص شد در هنگامه شهادت اباعبدالله علیه السلام و پس از آن بود که در صدد برآمد تا از شهادت ایشان توسط دشمن جلوگیری کند و کلماتی که بین این بانوی مکرمه و خصم رد و بدل شد باعث شد تا آیندگان از اوج وقاحت و همچنین جهالت آنها باخبر گردند. و وظیفه پایانی حضرت علیهاالسلام در بخش اول جمع نمودن و مدیریت زنان و وکودکان در حمله دژخیمان بی خرد به کاروان بی سرپرست ابا عبد الله بود.
بخش دوم نقش حضرت زینب علیهاالسلام در قیام عاشورا که در حقیقت ادامه روند قیام بود، بسیار پراهمیت است. نقش اول حضرت زینب سلام الله علیها در این بخش که در حقیقت از ابتدای ورود کاروانی که موسوم به کاروان اسرا نیز هست روشنگری در میان مردم بود(که البته حضرت در تمام روشنگری ها و ورودها تابع محض ولی زمان یعنی امام سجاد ع بودند)، اینکه چه کسانی در مقابل یزید ایستادند و چرا دل از دنیا بریدند اما تن به خفت قبول ولایت فردی چون یزید ندادند و برای پاسخ به این سوال ابتدا باید پرسید چرا قبول ولایت یزید خفت محسوب می گردد و بسیاری روشنگری های دیگر که در برخورد با مردم غافل از حقیقت کوفه و دمشق و هنگامه حرکت کاروان از کوفه به دمشق و بازگشت از دمشق به کربلا و از کربلا به مدینه همه و همه در این راستا قابل ارزیابی است.
نقش دوم ام المصائب حضرت زینب علیه السلام پاسخ به شبهاتی بود که ممکن بود بعدها توسط افرادی که به عمد و از روی غرض و یا سهوا و بخاطر تحلیل های غلط شکل می گرفت. رفتار شجاعانه و بی واهمه حضرت زینب سلام الله علیها در دربار ابن زیاد و یزید و عمال ایشان به همین منظور بود؛ در تاریخ نقل شده است که رفتار ایشان چنان دلیرانه بود که گویی عمال حکومت اموی اسیر حضرت زینب هستند و این حضرت زینب بود که تعیین می کرد چه گفته شود و چگونه گفته شود تا آیندگان نهضت عاشورا و ریخته شدن خون پاک امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش را به غلط تفسیر نکنند و چه خوش شاعر گفته است که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.
نقش دیگر حضرت در بحبوحه پس از شهادت امام حسین علیه السلام نگهداری و مدیریت کاروان کربلا بود. حمایت از کودکان، مدیریت زنان و دلداری های شیرگونه حضرت زینب علیها السلام در بستر تاریخ ضبط شده است و وقتی انسان این حوادث را می خواند ناگاه بر اوج درایت این بزرگ زن تاریخ اسلام آفرین می گوید. از طرفی حمایت از امام سجاد نیز در این میان بسیار با اهمیت بود؛ چرا که هم می بایست و در واقع روشنگری توسط امام زین العابدین علیه السلام به عنوان ولی زمان صورت می گرفت و هم بیم جان ایشان می رفت و حضرت زینب سلام الله علیها در چندباری که توسط یزید و یا عبیدالله بن زیاد دستور قتل و آزار امام سجاد علیه السلام صادر می شد شجاعانه و با درایت تمام آنهم بدون هیچ ترس و واهمه ای (به عنوان واجبی که دیگران به آن عمل نکردند) فضا را به گونه ای مدیریت می کردند که هیچ آسیبی متوجه امام چهارم شیعیان نگردد تا نور امامت بر روی زمین باقی بماند.
*به نظر شما حضور ایشان و دیگر زنان در صحرای کربلا و جنگ سپاه حق و باطل از چه زوایایی قابل بررسی است؟
اگر بخواهیم واقعگرایانه در رفتار و گفتار این بانوی بزرگوار در قیام عاشورا به بحث بنشینیم به واقع می بایست از تمامی علوم انسانی متعارف استفاده نماییم. در حقیقت اگر بخواهد تحلیل علمی آنهم از منظر علوم امروزه آکادمیک در این باب صورت گیرد، می بایست رفتارها و گفتارهای سراسر نور ایشان از منظر علوم سیاسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، علوم ارتباطات اجتماعی، حقوق و حقوق بشر، روانشناسی، مدیریت و دیگر علوم انسانی مورد بحث و تحلیل علمی قرار بگیرد.
ذکر این نکته هم لازم است که در بررسی علمی نمی توان بخشی از واقعیت موجود را مورد مداقه قرار داد، اما از بخش دیگر غافل ماند؛ به عبارت دیگر اگر ما در صدد هستیم تا با بررسی علمی زندگانی بانوی مکرم اسلام حضرت زینب سلام الله علیها به الگوی زن مسلمان برسیم، نمی توان تنها به بررسی قیام عاشورا پرداخت و قبل از آن، آن را مورد مداقه قرار نداد، بانویی که در تاریخ نقل شده است که همسایه دیوار به دیوار حضرت امیرالمومنین علیه السلام سالها همسایه حضرت بود و نمی دانست که حضرت امیر علیه السلام فرزند دختر هم دارد.
*درسی که مکتب عاشورا به طور خاص به زنان می دهد چیست؟
عاشورا بحر عمیقی است که هرچه بیشتر مورد پژوهش قرار بگیرد نکات جدیدتر و معارف عمیق تری را به دست می دهد و دریایی است که همیشه برای صیاد معارف عاشورایی صیدی را ارائه می دهد. اما اگر بخواهیم قطره ای از این دریا را به صورت فهرست وار بیان کنیم باید بگوییم که اولین درس عفت است؛ عاشورا می خواهد زن عفیفه باشد، هم در گفتار و هم در رفتار؛ دومین درس نماز است، نماز مهمترین اصل یک انسان مسلمان است حتی اگر در برابرت لشگری باشند که می خواهند به نیم کیسه جو سر از بدنت جدا کنند؛ سومین درس هم پشتیبانی از حق است، حتی اگر ۱۸ نفر از خویشانت و ده ها نفر از ارادتمندانت در نیم روز جانشان را تسلیم حق کنند و مهمترین درس عمل به وظیفه است، وظیفه هرچه ایجاب می کند باید به سرانجام برسد، روزی باید در پستوی منزلی پشتیبانی از دین کرد و روز دیگر با داغی بر دل، در مجلس شقی ترین انسان های تاریخ با بلیغ ترین کلمات به روشنگری پرداخت؛ باید و باید و باید به وظیفه عمل کرد.
منبع:مهر