۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۰۸
وی در این گفتگو اظهار داشت: برای رسیدن به پاسخ چرایی کشتار و نسلکشی مسلمانان در میانمار باید ماجرای میانمار را از دو منظر مورد بررسی و توجه قرار داد که این دو منظر عبارتند از: منظر تاریخی و پیشینه حضور مسلمانان در این کشور که بزرگترین اقلیت هم هستند و منظر دیگر که منظر سیاسی است. منظر سیاسی نگاه مهمی به مساله میانمار است که مقام معظم رهبری هم در بیانات خود در درس خارج فقه فرمودند که موضوع میانمار یک موضوع سیاسی است، بنابراین نباید به ظاهر ماجرا و آنچه در ظاهر بیان میشود اکتفا کرد.
وی در ادامه افزود: هنگامی که از بعد و منظر تاریخی به ماجرای میانمار نگاه و توجه شود چن موضوع توجه را به خود جلب میکند:
«ابتدا اینکه میانمار یا همان برمه سابق سالهای زیادی مستعمره انگلیس بوده و وقتی موضوع خروج انگلیس از منطقه شبهقاره هند مطرح میشود، تدبیر انگلیسی مرزها را طوری تعیین میکند که منطقه مسلماننشین آراکان یا همان راخین که حکومتی مستقل و خودمختار در طول تاریخ داشته به میانمار با جمعیت 89 درصدی بودایی پیوند بخورد و موضوع اختلافات و درگیریهای قومی تا همیشه در این منطقه باقی بماند.
موضوع بعدی در منظر توجه تاریخی به مساله میانمار تاریخچه حضور مسلمانان در این منطقه است. طبق اسناد تاریخی از حدود قرن هفتم هجری مسلمانان که بیشتر بازرگانانی بودند که از این منطقه عبور میکردند در میانمار سکنی داشته و قوم روهینگیا از قدیمیترین اقوام ساکن در میانمار هستند.
کشور میانمار کشوری متشکل از 144 قوم شناسایی شده است که براساس قانون تصویب شده در سال 1983 در پارلمان این کشور 135 قوم دارای حق شهروندی هستند و 9 قوم دیگر ا از جمله همین قوم روهینگیا که مسلمانان این کشور هستند از دریافت حق شهروندی محروم هستند. این یعنی چه؟ یعنی مسلمانان روهینگیا از ابتداییترین حقوق انسانی و شهروندی محرومند که به عنوان مثال میشود به چند مورد از آن اشاره کرد:
در واقع با یک نگاه تاریخی به کشور میانمار و اتفاقاتی که برای لاقوام مختلف در این کشور افتاده است این موضوع روشن میشود که دولت میانمار و سایر اقوام این کشور که اکثر آن بوداییها هستند مردم منطقه روهینگیا را بنگالی دانسته و شهروند میانمار نمیشناسند و در عین حال سرزمین آراکان را از زمینهای کشور خود میپندارند بنابراین تلاش دارند یا مسلمانان روهینگیا را از کشور خود مجبور به فرار کنند و یا هم آنها را به فجیعترین اشکال ممکن به شهادت برسانند.
مردم مسلمان روهینگیا با فقر و تنگدستی شدید مواجه هستند که با توجه به محرومیت آنان از حقوق شهروندی بر شدت آن روز به روز افزوده میشود.
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به موارد فوق اظهار داشت: سختی مسلمانان روهینگیا به همین جا ختم نمیشود. آنها برای فرار از این منطقه و نجات جان خود مجبور هستند از طریق مرز آبی به بنگلادش مهاجرت کنند که به دلیل مشکلات موجود هنگام ورود به این کشور گاهی اوقات این مردم روزها، هفتهها و ماهها مجبور هستند بر روی آب زندگی کنند که اوضاع اسفناکی است.
با توجه به فضای بسته حاکم بر کشور میانمار تاکنون آمار دقیق و رسمی از جمعیت مسلمانان این کشور منتشر نشده اما کارشناسان تعداد آنها را حدود 4 تا 8 میلیون نفر تخمیم میزنند که بزرگترین جمعیت اقلیتی در این کشور به حساب میآیند.
مقدمفر در پاسخ به این پرسش که چرا تاکنون صدای مسلمانان مظلوم میانمار شنیده نشده است، گفت: دو علت اصلی در این باره وجود دارد. اول مرتبط به فضای بسته و خفقان داخلی در میانمار است و دوم میتوان به نقش قدرتهای بزرگ دارای منافع گسترده در میانمار اشاره کرد که خواست آنها رسانهای نشدن و رسانده نشدن فریاد مسلمانان مظلوم میانمار به جهانیان است.
مشاور رسانهای و فرهنگی فرمانده کل سپاه پاسداران در ادامه و با اشاره به بعد دیگر ماجرای میانمار یا همان بعد سیاسی خاطر نشان کرد: هنگامی که سخن از بعد سیاسی در ماجرای میانمار به میان میآید باید به سراغ قدرتهای بزرگ تأثیرگذار در این کشور رفت که چین و آمریکا در وهله نخست هستند.
وی افزود: چین حدود 60 سال است که به عنوان یک قدرت بزرگ سیاسی و اقتصادی منافع گسترده خود را در میانمار جستجو میکند.پکن سرمایهگذاری عظیمی در میانمار کرده است. تنگه «مالاکا» که دومین آبراه بزرگ جهانی انتقال انرژی است روزانه حدود 80 درصد انرژی مورد نیاز چین را تأمین میکند که میانمار تنها راه دسترسی پکن به این آبراه است. خط لوله انتقال نفت از خلیج بنگال به چین نیز از دیگر منافع عظیم چین در خاک میانمار است که اتفاقا مبدأ آن در همین استان آراکان محل زندگی مسلمانان روهینگیاست.
مقدمفر با تأکید بر اینکه چین تا پیش از سال 2012 سعی داشت با حمایت از گروههای معارض و مخالف دولت میانمار بر این کشور مسلط شود (تا حد زیادی هم موفق بود) گفت: از سال 2012 به بعد شاهد افزایش نقش آمریکا در میانمار هستیم. آمریکا براساس سند امنیت ملی خود، چین را رقیب و تهدیدی اساسی میداند و به دنبال تسلط و جایگزینی در مراکز مهم و حیاتی مورد توجه چین در دنیاست. همانطور که ذکر شد میانمار یکی از مهمترین مراکز حضور چین است لذا به شدت مورد توجه آمریکاییهاست. با توجه به این مسائل و جدیتر شدن رابطه دولت میانمار با غرب از سال 2012، چین نیز استراتژی خود را از حمایت گروههای معارض دولت به حمایت سیاسی از دولت میانمار تغییر داد و به نوعی برای حفظ منافع گسترده خود سیاست تأمین ثبات و آرامش در میانمار را در دستور کار خود قرار داد. پرواضح است که آمریکایرقیب سیاست مخالفی را دنبال کرده و و استراتژی خود را در بر هم زدن ثبات و آرامش در این کشور استوار کردهاست.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار داشت: از سال 2012 و پس از فشارهای سیاسی بینالمللی و تحریمهای اقتصادی بیش از بیست ساله در نهایت غربیها توانستند وارد عرصه سیاسی میانمار شوند. خانم سوچی که نزدیک به 15 سال در حصر خانگی به سر میبرد با فشار آمریکاییها از حصر خارج شد و تلاش کردند وی را به عنوان رهبر حزب حاکم معرفی کنند و به این خانم هویت ببخشند. وی هماکنون جایگاهی در سطح ریاستجمهوری کسب کرده است و رسانههای غربی در هویتبخشی به وی تمام تلاش خود را به کار بستند. جایزه صلح نوبل را به وی دادند و از او به عنوان برقرارکننده دموکراسی در کشوری که سالها تحت سلطه نظامیان بوده تقدیر به عمل آوردند. اکنون هم برای آینده میانمار به دنبال تقویت جایگاه وی هستند.
وی در ادامه افزود: همه موارد ذکر شده در کنار هم باعث شد تا میانمار صحنه رقابت غیرمستقیم میان چین و آمریکا شود. در واقع اکنون شاهد نوعی رقابت اقتصادی و سیاسی در میانمار هستیم که چین به واسطه حفظ منافع خود به دنبال برقراری ثبات و آرامش و آمریکا درصدد برهم زدن وضع نسبی ثبات در این کشور هستند.
مقدمفر در پاسخ به این سوال که چرا در مقطع کنونی بار دیگر مسلمانان میانمار هدف حملات گسترده قرار گرفتهاند، گفت: تاکنون در طول تاریخ چندبار شاهد این فجایع در میانمار بودهایم اما این بار متفاوت است و صحنههای متفاوتی دیده میشود که احساس میشود این ماجرا دارای یک عقبه است و یک پسزمینه سیاسی در آن نهفته است. باید این را دانست که موضوع کشتار و نسلکشی مسلمانان میانمار یک موضوع سیاسی است و داستان جنگ مذهبی میان مسلمانان و بوداییها نیست و نمایش آن به عنوان یک جنگ مذهبی کاملا غلط است. موضوع کشتار مسلمانان به همان دلایلی که در ابتدای بحث مطرح شد دارای ریشه و پیشینه قومی است و سابقه تاریخی دارد.
وی در ادامه افزود: این بار اما فضا به گونهای دیگر در حال رقم خوردن است و رسانههای غربی طور دیگر مساله را بیان میکنند. یک موضوع قابل اهمیت در کشتار مسلمان میانمار همین سکوت بانوی صلح است. چرا وی در این شرایط و در مقابل این همه طلم و فاجعه سکوت کرده است؟ سکوت سوچی دُم خروسی است که بیرون زده و پشت صحنه ماجرا رابرملا کرده است. این خانم مورد حمایت غرب بوده و ادامه حیات خود را مدیون انقلاب زعفرانی جورج سوروس است. تمام جنبشهای ضد مسلمان میانمار از وی حمایت کردهاند. سکوت وی نشانه آشکار دست داشتن غرب در این نسلکشی است.
مقدم فر در ادامه با طرح این سوال که چرا نسلکشی مسلمانان مانمار توسط آمریکا دنبال میشود، گفت: دو پاسخ برای این سوال وجود دارد:
با این حال تمام تلاش آمریکا برای اسلامهراسی، اسلامستیزی و نسلکشی مسلمانان امروز منجر به آن شده که مسلمانان بیش از پیش به واقعیت اسلام پی ببرند و حتی غیرمسلمانان گرایش بیشتری به اسلام پیدا کنند و آمریکایی ها علی رغم همه تلاش خود نتوانستند در حرکت موج اسلامگرایی توقفی ایجاد کنند. حقیقت اسلام امروز گمشده مردم جهان است و مردم بیش از گذشته به دنبال معنویت و خداباوری هستند.
مقدم فر در پایان با اشاره به حوادث اخیر و ناکامی غرب در به شکست کشاندن اسلام حقیقی اظهار داشت: امروز مسلمانان بر اساس تعالیم قرآن 3 شاخص زیر را در بازیابی هویت خویش و رسیدن به جایگاه تأثیرگذار در معادلات بینالمللی در دستور کار قرار دادهاند که نوید بخش روزهای بهتر برای امت اسلام خواهد بود: