۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۲۳
برای نجمه برای موسی
چه شاه بیتی خدا سروده
چگونه وصف کسی کنم که
خدا به مدحش زبان گشوده
همان که در لطف و مهربانی
کسی به آقاییش نبوده
هوای بالاسر ضریحش
دوباره خواب از سرم ربوده
علی دوباره اباالحسن شد
به نام شمس الشموس آمد
بگو به شاه نجف، مبارک!
جناب سلطان طوس آمد
منی که لبریز التماسم
دگر سرازپا نمیشناسم
شدم همان آهوی رمیده
نفس نفس کو به کو دویده
رضا خودش دست این گدارا
گرفته و تا حرم کشیده
گمان کنم خواهرش دوباره
برای سلطان مراخریده
شبیه آن پیرزن که خودرا
کشیده با قامت خمیده
به زور تا این حرم رسیده
صدای نقاره حرم را
دوباره با گوش جان شنیده
و التماسی نجیب دارد
نگاه هایی غریب دارد
ولی امیدی عجیب دارد
گره زده دست های خود را
به پنجره چون که نا امیدی
مریض اورا جواب کرده
و او شفاخانه ی رضا را
بدون شک انتخاب کرده
که پیرزن روی لطف آقا
برای کارش حساب کرده
دراین هیاهو به چشم خیسم
نشسته آواز بی کلامی
رسیده ام تا رسانده باشم
به شاه ، از خواهرش سلامی
رسیده بر خاکِ پای شاهی
دوبار پیشانی غلامی
دم گوهرشاد سجده کردم
ببین عجب مسجدالحرامی
کسی که مِهر رضا ندارد
یقین که اصلن خدا ندارد
کسی که باب الجواد ، دیده
نظر به سعی و صفا ندارد
نخست در این حرم بخوانم
دعای تعجیل در فرج را
چراکه آل سعود ملعون
به دوش بردند بار کج را
اگر چه بر روی اهل ایران
همیشه بستند راه حج را
نمی فروشیم ما به عالم
زیارت ثامن الحجج را
که قبله ی مردمان ایران
فقط بُوَد جانب خراسان
رضاست شرط و شروط ایمان
رضاست تفسیر اصل قرآن
طواف عشاق شیعه باشد
قدم زدن روبروی ایوان
شبیه آن خاک مرده ای که
به خانه ی کیمیا رسیده
دوباره دستم به دست های
ضریح مشکل گشا رسیده
غریب ، نه آشنا رسیده
گدا به نان و نوا رسیده
به دست دعبل عبا رسیده
ولی دراین لحظه ی زیارت
به من ازین سفره کرامت
برات کرب و بلا رسیده
سلام آقای مهربانم
سلام ای راحت روانم
سلام ای جان! سلام جانان!
ببین که بر لب رسیده جانم
اجازه دارم کمی برایت
به یاد کرب و بلا بخوانم
تویی که یا بن الشبیب گفتی
از آن امیر غریب گفتی........
مریضی لا علاج دارم
به کربلا احتیاج دارم