گلایه پیامبر(ص) از مهجوریت قرآن
پیامبر(ص) از گروه عظیمى از مسلمانان به پیشگاه خدا شکایت مىبرد که: «پروردگارا! این قوم من، قرآن را ترک گفتند و از آن دورى جستند». (فرقان/ 30)
عقیق:آیتالله مکارم شیرازی در جلد 3 تفسیر نمونه ذیل آیات 30 و 31 سوره مبارکه «فرقان» به بهانهجویی مشرکان دو مهجوریت قرآن کریم اشاره کرده است که در ادامه مشروح آن را میخوانیم؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
« وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا * وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ ۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا؛ و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را متروک ساختند. (آرى،) این گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم امّا همین بس که پروردگارت هادى و یاور (تو) باشد». (فرقان/ 30 و 31)
از آنجا که در آیات گذشته، انواع بهانهجوییهاى مشرکان لجوج و افراد بىایمان مطرح شده بود، نخستین آیه مورد بحث، ناراحتى و شکایت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در پیشگاه خدا را از کیفیت برخورد این گروه، با قرآن بازگو مىکند، مىگوید: «پیامبر به پیشگاه خدا عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من، قرآن را ترک گفتند و از آن دورى جستند» (وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً).
این سخن و این شکایت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، امروز نیز همچنان ادامه دارد، که از گروه عظیمى از مسلمانان به پیشگاه خدا شکایت مىبرد که: این قرآن را به دست فراموشى سپردند، قرآنى که رمز حیات است و وسیله نجات، قرآنى که عامل پیروزى و حرکت و ترقى است، قرآنى که مملوّ از برنامههاى زندگى مىباشد.
این قرآن را رها ساختند و حتى براى قوانین مدنى و جزائیشان دست گدایى به سوى دیگران دراز کردند!
هم اکنون، اگر به وضع بسیارى از کشورهاى اسلامى، مخصوصاً آنها که زیر سلطه فرهنگى شرق و غرب زندگى مىکنند، نظر بیفکنیم، مىبینیم: قرآن در میان آنها به صورت یک کتاب تشریفاتى درآمده است، تنها الفاظش را با صداى جالب از دستگاههاى فرستنده پخش مىکنند، و جاى آن در کاشى کارىهاى مساجد به عنوان هنر معمارى است، براى افتتاح خانه نو، یا حفظ مسافر، شفاى بیماران، و حداکثر براى تلاوت، به عنوان ثواب از آن استفاده مىکنند.
حتى گاه که با قرآن استدلال مىکنند، هدفشان اثبات پیش داورىهاى خود به کمک آیات با استفاده از روش انحرافى تفسیر به رأى است.
در بعضى از کشورهاى اسلامى، مدارس پر طول و عرضى به عنوان مدارس «تحفیظ القرآن» دیده مىشود، و گروه عظیمى از پسران و دختران به حفظ قرآن مشغولند، در حالى که، اندیشههاى آنها گاهى از غرب و گاه از شرق، و قوانین و مقرراتشان از بیگانگان از اسلام گرفته شده است و قرآن فقط پوششى است براى خلافکارىهایشان.
آرى، امروز هم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فریاد مىزند: «خدایا! قوم من، قرآن را مهجور داشتند»!
«مهجور» از نظر مغز و محتوا، متروک از نظر اندیشه و تفکر، و متروک از نظر برنامههاى سازندهاش!
آیه بعد، براى دلدارى پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلّم) که با این موضعگیرى خصمانه دشمنان، مواجه بود، مىفرماید: «و این گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم» (وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیّ عَدُوّاً مِنَ الْمُجْرِمِینَ).
فقط تو نیستى که با عداوت سرسختانه این گروه، روبرو شدهاى، همه پیامبران در چنین شرایطى قرار داشتند که، گروهى از «مجرمان» به مخالفت آنها برمىخاستند و کمر دشمنى آنان را مىبستند.
ولى بدان! تو تنها و بدون یاور نیستى «همین بس که خدا هادى و راهنما، و یار و یاور تو است» (وَ کَفى بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصِیراً).
نه وسوسههاى آنها مىتواند تو را گمراه سازد، چرا که هادیت خدا است، و نه توطئههاى آنها مىتواند تو را در هم بشکند، چرا که یاورت پروردگار است که علمش برترین علمها و قدرتش مافوق همه قدرتها است.
خلاصه تو باید بگویى: هزار دشمنم ار مىکنند قصد هلاک *** توام چو دوستى، از دشمنان ندارم باک
منبع:فارس