۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۴
وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّکَ
در حالی که تو با احسان و منّ و کرمت دیگران را به راه راست، پایدار و استوار می کنی.
مُسَدِّد از سَدَدَ – سَداد، به معنی استقامت و پایداری؛ و مُسَدِّد یعنی کسی به چیزی استقامت و استواری و پایداری می دهد و خداوند متعال مُسَدِّدٌ لِلصَّوَاب است، یعنی پایدار کننده چیزی است که مطابق صواب و حق باشد ولاغیر؛ لذا اگر چیزی حق و باطل باشد، هرگز خداوند آن را پایدار و استوار نخواهد کرد، حتی اگر مخلوطی از حق و باطل باشد. (مورد توجه و لطف و احسان خدا قرار نمی گیرد و به آن پایداری و استواری نمی دهد).
خداوند فقط پایدار کننده حق محض است
الصّواب: یعنی صحیح و درست که نقطه مقابل خطا است؛ کاری که مطابق با حقیقت واقع شده و در مسیر حقیقی خود قرار گرفته باشد و به خطا و اشتباه و انحراف کشیده نشده باشد.
در مجموع این فراز می خواهد بگوید؛ اولاً خداوند انسان را به راه راست هدایت می کند، ثانیا در آن مسیر،او را پایدار و استوار می کند، ثالثاً اینها همه اش به خاطر لطف و احسانی است که خداوند در حق بندگانش می کند.
اساسا هدف از ارسال رسل و انزال کتب، هدایت است (هدایت انسان ها)؛
... هدیً لِلناس ...
... هدیً لِلمُتّقین ...
... یَهدی لِلّتی هی أقوَم ...
و خداوند، قرآن را نازل کرده تا جهان شمول و قابل فهم برای همه افراد بشر باشد و همه از هدایت های آن استفاده کنند، لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ (سوره قمر آیه 17).
اولین و مهم ترین هدف پیامبران الهی هدایت بود، وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (سوره نحل آیه 36)، ما در میان هر امتی رسول و پیامبری فرستادیم که به مردم بگوید: خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید؛ و این همان هدایت است .
هدایت دو روی یک سکه می باشد، یک طرف پرستش خدا و طرف دیگر آن اجتناب از غیر خدا ست.
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، هدایت انسان ها به صراط مستقیم در هدایت تشریعی ارسال ، انزال رسل و کتب است که یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را خداوند برای هدایت فرستاد، و امام صادق علیه السلام فرمودند: نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم؛ پس حبّ اهل البیت(ع) به معنای اطاعت، همان صراط مستقیم الهی است که هر روز طلب هدایتمان را از خدا در طی آن صراط می خواهیم.
انسان آزاد آفریده شده و در اختیار و انتخاب هیچ چیز اکراه و اجباری ندارد، حتی در انتخاب دین هم خداوند دست انسان را باز گذاشته و به او آزادی و اختیار در انتخاب داده، لا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ، ولی از باب لطف راه های صحیح و ناصحیح، خوب و بد را به او نشان داده تا اولا در انتخاب دچار حیرت و سرگردانی نشود و ثانیا از خدا گلایه و شکایت نکند، قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ.
آنقدر خداوند برای انسان احترام قائل می شود که راه های صحیح هدایت را در اختیار انسان قرار می دهد و سرانجامِ انتخاب صحیح و ناصحیح و باطل را هم به او گوشزد می کند، إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا، یعنی از سر لطف ، اول هدایتش می کند و بعد به او اختیار می دهد که یکی را انتخاب کند، فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا، این فطرت خداجویی همان هدایت الهی است که آن را در نهاد انسان قرار داده است؛ البته فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا، هر دو راه صواب و باطل، خوب و بد، سعادت و شقاوت را به انسان الهام کرده تا دچار شبهه اکراه و اجبار نگردد.
پیمودن و انتخاب راه حق و صواب توفیق می خواهد.توفیق هم از جانب خداست – وَمَا تَوفِیقِی إِلَّا بِاللهِ ...
لذا به هر کس که توفیق هدایت داد در واقع بر او منت نهاده است که او را یاری رساند تا مسیر حق را انتخاب کند؛ علاوه بر اینکه اگر توفیق انتخاب و پیمودن راه صواب و حق را پیدا کرد خداوند تاییدش می کند و بر هدایتش می افزاید.
در حدیث قدسی آمده است: مَن تَقَرَّبَ إلَيَّ شِبرا تَقَرَّبتُ إلَيهِ ذِراعا (بحار – ج 87 – روایت5).
هر کس یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع (دو وجب) به او نزدیک می شوم؛ یعنی اگر انسان مسیر هدایت را به سمت صواب و حق طی کند، خداوند هم کمکش خواهد کرد تا زودتر به مقصد برسد؛ هم خود به سمتش حرکت می کند و هم هدایتش را مضاعف می کند، ... وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ... (سوره کهف آیه 13).