۱۵ آذر ۱۴۰۳ ۴ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۰۶
عباس بن علی(ع) با لبابه، دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب، ازدواج کرد. البته کنیزی (ام ولد) نیز داشت که فرزندی به نام حسن از او متولد شده است.دربارۀ تعداد فرزندان عباس بن علی(ع) اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی برای وی دو فرزند به نامهای عبیدالله و فضل یا عبیدالله و حسن ذکر نمودهاند و برخی منابع چهار فرزند به نامهای عبیدالله، فضل، حسن و قاسم برای ایشان نام بردهاند. البته برخی قدما و متأخران پنج فرزند به نامهای عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و محمد نام بردهاند. برخی نیز چهار پسر به نامهای عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر (بدون نام) ذکر نمودهاند. در این میان همۀ نسبشناسان اتفاق نظر دارند که نسل عباس(ع) از طریق عبیدالله تداوم یافته است.
همچنین از نسل حضرت عباس رجال نامداری پدید آمدهاند، از جمله پنج تن از نوههای او، یعنی پسران حسن بن عُبَیْدالله بن عباس، به نامهای عُبَیْدالله، عباس، حمزهالأکبر، ابراهیم جَردَقه و فضل، افراد سرشناسی شدند؛ زیرا عُبَیْدالله در زمان خود أمیر و قاضیالقضات مکه و مدینه بود و عباس، خطیبِ فصیح و شاعری توانا شد. جناب فضل، سخنوری فصیح و بسیار متدین و شجاع بود. ابراهیم نیز فقیه، أدیب و زاهد بود و قاسم بن حمزه بن حسن بن عُبَیْدالله در یمن جایگاه عظیمی کسب نمود. همچنین از فرزندان عباس (بنعُبَیْدالله)، جناب عبدالله، خطیب و شاعر فصیحی بود که در دربار مأمون جایگاه ویژه داشت. از نوادگان حضرت عباس برخی وارد ایران شدند و در شهرهای شیراز، گرگان، أرجان (بهبهان) سکنی گزیدند، برخی وارد یمن شدند و برخی دیگر به مصر و مغرب کوچ کردند.
دربارۀ خاندان اهل بیت(ع) باید به یک نکته توجه داشته باشیم و آن نکته این است که تاریخ زندگانی این خاندان غیر از معصومین(ع) به اختصار بیان شده و تفصیل اخبار تاریخی دربارۀ آنها وجود ندارد. بنابراین این اختصار باعث میشود ما نتوانیم بصورت مفصل، شأن و منزلت آنها را از لحاظ تاریخی تحلیل کنیم. گرچه در روایات در مورد شأن و منزلت آنها نکات ارزندهای وجود دارد، وقتی میخواهیم مصادیق تاریخی را در زندگی آنها پیدا کنیم مطلب کم است. این خلأ دربارۀ زندگی حضرت ابوالفضل(ع)، حضرت زینب(س) و ام کلثوم(س) وجود دارد.
از دوران کودکی حضرت عباس(ع) مطلب چندانی در منابع دیده نمیشود؛ تنها در برخی منابع یک روایت از دوران کودکی ایشان آمده که در آن ذکر شده است: «روزی حضرت علی(ع) فرزند خود عباس را بر دامان خود نشانده و به او گفتند: بگو یک، و عباس گفت: یک. امیرمومنان علی(ع) میفرمایند: بگو دو، اما عباس از پاسخ دادن امتناع میکند و وقتی حضرت علی(ع) علت را جویا میشوند، عباس میگوید: شرم میکنم با زبانی که پروردگارم را به یکتایی خواندهام بگویم دو»، که در اینجا مورد تحسین و تشویق پدر گرامیاش قرار میگیرد. البته این روایت قابل تفسیر و تبیین است بدین صورت که عباس پاسخی مزاحی و البته ظریف ارائه کرده است که نشان از فهم و درکش دارد و گرنه گفتن دو با زبانی که یک یا حتی توحید را بیان کرده است اشکال فقهی یا اخلاقی ندارد.
حضرت ابوالفضل(ع) و جنگ های داخلی:
از حیات و زندگی حضرت عباس(ع) در دوران امامت پدر بزرگوارش امیرمومنان(ع) و برادرش امام حسن(ع) اخبار زیادی در دسترس نیست. تنها در برخی اخبار از حضور ایشان در جنگ صفین یاد شده است. همچنین برخی رجالنویسان معتقدند جناب عباس بن علی(ع) در نبرد صفین حضور داشت، اما پدر بزرگوارش اجازۀ پیکار به وی ندادند. درحالیکه برخی دیگر گفتهاند: وی علاوه بر حضور در صفین در نبردی قهرمانانه ابتدا هفت تن از پسران ابن شعثاء و سپس خود ابن شعثاء را که از قهرمانان سپاه معاویه بود، به هلاکت رساند و موجب حیرت ناظران شد. البته منابع این ماجرا را به صورت قطعی تأیید نمیکنند و مرحوم محدث نوری معتقد است که حضرت عباس(ع) در نبرد صفین حضور نداشت و این ماجرا مربوط میشود به عباس بن ربیعه (بن حارث بن عبدالمطلب) که مشابه این واقعه برای وی اتفاق افتاد و لذا باعث اشتباه شده است.
اما برخی محققان جواب دادهاند که این دو واقعه متفاوت است و هر دو (به فاصلۀ چند صفحه) در کتاب مناقب خوارزمی آمده و لذا امکان اشتباه خوارزمی که یک ماجرا را دو گونه تلقی نموده و آورده باشد غیر قابل قبول است و این جریان دربارۀ حضرت عباس(ع) صحت دارد. در گزارشها آمده که عباس بن علی(ع) در زمان اجرای قصاص قاتل پدر بزرگوارش حضور داشته گرچه نقشی در اجرای قصاص نداشته است. همچنین حضرت عباس(ع) هنگام غسل امام حسن(ع) به اتفاق برادرش محمد بن حنفیه، امام حسین(ع) را یاری میداد. بعد از این نیز عباس(ع) در کنار امام حسین(ع) بود؛ گرچه گزارشهایی از این دوران در دست نیست.
حضور باشکوه حضرت ابوالفضل در عاشورا:
بر اساس گزارشهای تاریخی با آغاز حرکت امام حسین(ع)، عباس(ع) همواره در کنار برادر بزرگوارش حضور داشت و یقینا در تمام این دوران حضور عباس در صحنههای مختلف و نقش او در سپاه امام حسین(ع) برجسته است.
منابع نقش پرچمدار شجاع، تکیهگاهی مطمئن و سخنگویی امین از جناب عباس ارائه دادهاند که بیشک اینها برخی از فضائل بیشمار ایشان بوده است؛ چنانکه امام سجاد(ع) دربارۀ عموی بزرگوارش جناب عباس(ع) چنین میفرمایند:«رحم الله (عمّی) العباس یعنی ابن علی فلقد آثر و أبلی و فدی أخاه بنفسه حتی قطعت یداه فأبدله الله بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکه فی الجنه کما جعل لجعفربن ابی طالب و إن العباس عندالله تبارک و تعالی لمنزله یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامه؛ خداوند (عمویم) عباس را رحمت کند که در راه برادرش ایثار و فداکاری کرد؛ چنان فداکاریای که دو دستش قطع شد، خداوند به او همانند جعفر در مقابل دو دست قطعشده دو بال عطا کرده است که با آنها در بهشت به همراه فرشتگان پرواز میکند و نزد خدا مقامی دارد که همۀ شهیدان غبطۀ مقامش را میخورند».
در این روایت، نقش عباس بن علی(ع) به زیبایی هر چه تمام توصیف شده و بر ویژگیهای خاص ایشان، یعنی ایثار و فداکاری تأکید گردیده است. در مجموع جایگاه و نقش جناب عباس بن علی در قیام عاشورا بسیار مهم، تأثیرگذار و چشمگیر میباشد و با اینکه اخبار دوران زندگی ایشان تا پیش از حادثۀ عاشورا برای ما واضح نیست، با اخبار فراوان همین دوران کوتاه میتوان به شخصیت واقعی ایشان پی برد.
بصیرت حضرت عباس از منظر معصومین(ع):
با اینکه از القاب حضرت عباس و جلوههای رفتاری آن حضرت برمیآید که ایشان فرماندهی لایق و شجاع و مقاوم بوده و بر همین اساس علمدار لشکر گردیده، اما وقتی امام صادق(ع) به ویژگیهای برجستۀ شخصیتی حضرت عباس میپردازد بر دو ویژگی خاص تأکید میکند و در توصیف ایشان میفرماید: «کان عمّنا العباس نافذ البصیره صلب الایمان، جاهد مع ابی عبدالله(ع) وأبلی بلاءً حسنا و مضی شهیدا؛ عموی ما عباس دارای بصیرتی نافذ و ایمانی استوار بود، همراه با ابی عبدالله جهاد کرد و به خوبی آزمایش خود را داد و به شهادت رسید». دو صفت «نافذ البصیره» بودن و «صلابت ایمان»بودن را باید در ظرف زمانی همان واقعه سنجید.
مقصود از بصیرت در این روایت، قوهای است که انسان به واسطۀ آن میتواند هنگامی که حق و باطل درهم آمیخته است راه حق و حقیقت را گم نکند. بیشک عنوان بصیرت در کلام امام صادق(ع) در جهت مدح حضرت اباالفضل به معنای بصیرت در امور سیاسی اجتماعی است، به طوری که در یاری رساندن به سیدالشهدا(ع) و شناخت حقّ و باطل در عرصۀ منازعات درون جامعۀ اسلامی بهترین شناخت را از خود نشان داده است.
این در حقیقت ویژگی برجستۀ عباس(ع) است؛ چراکه حتی در میان جوانان و سیاستمداران و بزرگان بنیهاشم بودند کسانی که از این بصیرت بیبهره بودند و به همین خاطر از همراهی و یاری حضرت سیدالشهدا(ع) باز ماندند. امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (ع) را چنین مورد خطاب قرار می دهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی. امام زین العابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نظر افکند و اشکش جاری شد.
سپس فرمود: هیچ روزی بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین (ع) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین (ع) به نزد پروردگار می انداخت و ایشان را موعظه می فرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند.
آنگاه امام زین العابدین (ع) فرمود: خداوند عباس (ع) عمویم را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.
با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس (ع) از ائمه علیهم السلام رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می شود. حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه ( و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-۲۰۷) در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که امیرمومنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می داند.در جایی دیگر، علی (ع) ایثار را بالاترین عبادت معرفی می نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و از خودگذشتگی می داند.