۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۰۴
همزمان با سالروز شهادت مظلومانه امام کاظم(ع) با فرهاد احمدی، دانشجوی دکترای رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران درباره مفهوم «کاظم» به گفتوگو نشستیم.
وی که مقالهاش با عنوان «معناشناختی «کظم» در سیاق آیات قرآنی» برگزیده اولین همایش ملی واژهپژوهی شد، میگوید:
«بسیاری علت معروفیت امام هفتم شیعیان را به لقب کاظم این میدانند که ایشان هنگام خشمگین شدن خشم خود را فرو میخوردند و با شخصی که به ایشان بدرفتاری کرده بهنیکی رفتار میکردند، لذا تصویر ما از امام کاظم(ع) تصویر فردی است که در طول حیات خویش خشمگین شده و خشم خود را فرو میخورد تا آنجا که بهعنوان صفتی در ایشان در آمده است، اما این مسأله با عصمت و تطهیر ایشان از هر رجسی سازگار نیست، زیرا ایجاد خشم در فرد ولو بهکوتاهی لحظهای، نمایانگر غلبه قوه غضب بر بعد روحانی انسانی است و بهطور قطع برای فرد، رجس و پلیدی محسوب میشود. از سوی دیگر کنترل و مهار خشم، صفتی انفعالی محسوب میشود که در مقابله و کنترل رذیله اخلاقی امکان تحقق مییابد که با توجه به آیه تطهیر از ساحت معصوم (علیه السلام) بهدور است. بنابراین «کاظمیت» مفهوم زیباتری دارد که جا داشت به آن بپردازم.
در ادامه شرح این گفتوگو را میخوانیم
درباره چرایی رصد و پرداختن به مفهومیابی «کاظم» بگویید؟
بررسی مفهوم «کظم» یا «کاظم» از سه جهت قابل تأمل بود: اول اینکه 6 بار در آیات قرآنی به کار رفته است. دیگر آن که در حوزه اخلاق اسلامی یکی از حسنات مورد تأکید منابع دینی است و سوم، مشتق آن یعنی «کاظم» از القاب گُهربار امام موسیبن جعفر(ع) است که الگوگیری و شایستهگزینی رفتار آن بزرگوار، نیازمند عمیق شدن در معنای این واژه بود. جالب اینکه به این نتیجه رسیدم تطبیق لقب «کاظم» با سلوک رفتاری امام کاظم (علیه السلام) در دوران سخت و فتنهگون آن دوران بسیار همخوانی دارد.
خوب، چون این مفهوم بهصورتهای مختلف در 6 آیه قرآن آمده است، لازم دانستم ابتدا به معنای مشترکی بین این 6 آیه دست پیدا کنم، لذا تک تک آیات را بررسی کردم و بعد آرای مفسران و لغتپژوهان را مورد نقد و بررسی قرار دادم و در انتها به یک معنای مشترک بین تمام این آیات دست یافتم و بعد مفهوم اصلی را که از قرآن یافتم، با مفهوم «کاظمیت» تطبیق دادم و مشاهده کردم رفتار امام کاظم (علیه السلام) با این مفهومی که یافتم قابل تفسیر است. بحث بهقدری متقن بود که مورد شگفتی اساتید این حوزه قرار گرفت و این چیزی جز محبت خدا و عنایات امام کاظم(ع) نبود. مفهوم اصلی هم این بود: «تغییر یک وضعیت بد و نامطلوب و تبدیل آن به یک وضعیت مطلوب». خداوند در 6 آیه به مفهوم «کظم» اشاره کرده است که بهدلیل تنگی وقت به مواردی اشاره میکنم، اما مشروح اینها را در مقالهام آوردهام. قبلاً این را بگویم که به کار بردن مفهوم «فروبرنده خشم» برای «کاظم» در تمام این 6 آیه صدق نمیکند و ما بهدنبال معنای مشترک بین تمام آیات هستیم.
کظم یعنی تغییر وضعیت بد به حالت مطلوب
اولین آیهای که به آن میپردازیم و شهرت زیادی دارد، آیه 134 آلعمران
است، زیرا علمای اخلاق بیشتر به این آیه اشاره میکنند. خداوند درباره
ویژگی افراد باتقوا میفرماید: «الَّذینَ
یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ
الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛
همانها که در فراخى و تنگى انفاق میکنند و کظم غیظ دارند و از مردم
درمیگذرند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»، اگر خاطرتان باشد درباره
مفهوم مشترک «کظم» عرض کردم به معنای «تغییر یک وضعیت بد و نامطلوب و تبدیل آن به یک وضعیت مطلوب»
است، حالا از این منظر این آیه را بررسی کنیم؛ «کسانی هستند که خشم خود را
فرو میخورند و رفتاری از روی آرامش انجام میدهند و از مردم
درمیگذرند.»، یعنی خود را از حالت خشمگین به حالت مطلوب میرسانند.
اما آیه بعد، مربوط به ماجرای یونس (علیه السلام) میشود. خداوند در آیه 48 سوره قلم میفرماید: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لاتَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَکْظُومٌ؛ برای حکم پروردگارت صبر پیشه کن و مانند همدم ماهی «یونس(ع)» نباش هنگامی که در حالت مکظوم صدا کرد».
با بررسی سایر آیات مربوط به یونس(ع) به این موضوع میرسیم که صاحب حوت (حضرت یونس) در شرایط سختی در شکم ماهی ــ در حالی که در خور سرزنش (ملوم) بود ــ قرار گرفته است، اما خداوند در مورد ایشان رفتارهایی در پیش میگیرد؛ نعمتی از جانب خود برای او تدارک میبیند و او را از آن شرایط سخت نجات میدهد و «او را برمیگزیند و از صالحین قرار میدهد؛ فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ» و حضرت یونس(ع) را برای صد هزار نفر یا بیشتر به رسالت برمیگزیند؛ وَ أَرْسَلْنَهُ إِلىَ مِاْئَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُون».
این رفتارها برایندی را در جهت نجات یونس(ع) از یک شرایط بد و نامطلوب و رساندن او به شرایطی مطلوب ترسیم میکند که همان معنای کظم را به ذهن متبادر میکند، در حقیقت خداوند نسبت به یونس(ع) بر اساس صفت «کظم» رفتار کرده و لذا او را مکظوم میخواند.
بله، به نکات جالبی اشاره کردید، اما درباره معنای «کظم»، فروبرنده اندوه را هم گفتهاند، مثلاً در ماجرای یعقوب(ع) خداوند بعد از اینکه اشاره دارد چشمانش از ناراحتی سفید شد، میفرماید « فَهُوَ کَظیمٌ».
اتفاقاً میخواستم به این آیه هم اشاره کنم؛ ببینید، برادران یوسف(ع)که در دومین عزیمت خود به مصر، بنیامین را نیز همراه خود بهنزد یوسف(ع) برده و بر اساس کید الهی که توسط یوسف(ع) اجرایی شده، بنیامین را از دست دادهاند، بهگفته برادر بزرگتر خود، نزد یعقوب(ع) رفته تا خبر این مطلب را به او بدهند. حضرت این بار با شنیدن این خبر از فرزندان، حرف آنها را منطقی میداند و رفتاری را در پیش میگیرد که خداوند از آن با عنوان «صبر جمیل» یاد میکند.
کظیم بودن یعقوب(ع) بهمعنای تغییروضعیت به شرایط مطلوب است
بنابراین با در نظر گرفتن این حالات، به نظر میرسد مفهوم «فروخوردن خشم
یا اندوه و صبر و تحمل ناملایمات» آن چیزی است که قرآن با ترکیب «صبر جمیل»
درباره یعقوب(ع) یاد میکند نه «کظم»، بنابراین با بررسی آیات این سوره و
بررسی رفتار حضرت یعقوب در پی این خبر، آن حضرت در پی تغییر شرایط نامطلوب پیشآمده است و با تغییر رفتار اقدام به تغییر آن شرایط و تبدیل آن به شرایط مطلوب میکند
لذا آیه بهصورت زیر ترجمه میشود: «از آنان روی گردانید و گفت: «ای دریغ
بر یوسف!» و چشمانش از اندوه سپید شد در حالی که در پی انجام کاری برای
تبدیل این شرایط ناگوار به شرایط مطلوب بود؛ وَ تَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ».
آیا مصداقی برای تغییر رفتار یعقوب (علیه السلام) در آیات داریم؟
بله، استناداتی هست. حضرت یعقوب(ع) «صبر جمیل» را تغییر داده و از نشستن و غصه خوردن به حرکت کردن و حرکت دادن رو میکند و میفرماید: «اى پسران من، بروید و یوسف و برادرش را بجویید و از رحمت خدا مأیوس نشوید.»، رفتاری که در نهایت به یافتن یوسف(ع) و پایان یافتن فراق ایشان برای یعقوب(ع) میانجامد، به همین دلیل خداوند ایشان را «کظیم» میخواند.
متأسفانه اکثر مفسران واژه «کظیم» را در این آیه بهمعنای شخصی که اندوه خود را فرو میخورد دانستهاند، اما این معنا بر شخصی که از اندوه چشمانش سفید گشته و «یا اسفا» میگوید صدق نمیکند. نکته بسیار قابل توجهی در تفسیر تبیان در این ارتباط به چشم میخورد؛ شیخ طوسی بعد از بیان معنای واژه کظیم، همین اشکال را از قول مجاهد، ضحاک و حسن بصری مطرح میکند که شخصی که حزن خود را فرو میخورد هرگز «یا اسفا» نمیگوید.
ارتباط این مفهوم با امام کاظم(ع) و سیره ایشان چگونه است، بسیاری علت معروفیت امام هفتم به لقب کاظم را این میدانند که ایشان هنگام خشمگین شدن، خشم خود را فرو میخوردند و با شخصی که به ایشان بدرفتاری کرده بهنیکی رفتار میکردند؛ با توجه به تحقیق شما این مسأله چگونه است؟
فروبرنده خشم با عصمت اهل بیت(ع) سازگار نیست
ابتدا عرض کنم منابع روایی شیعی حکایت از آن دارد که امام موسیبن
جعفر(ع) بیش از یک قرن قبل از ولادت و توسط رسول الله(ص) به این لقب
نامیده شدهاند و همان طور که اشاره کردید، بسیاری علت معروفیت حضرت را این
مسأله میدانند که امام کاظم(ع) هنگام خشمگین شدن خشم خود را میخوردند و
با شخصی که با ایشان بدرفتاری کرده بهنیکی رفتار میکردند، لذا تصویر ما
از امام کاظم(ع) تصویر فردی است که در طول حیات خویش خشمگین شده و خشم خود
را فرو میخورد تا آنجا که بهعنوان صفتی در ایشان در آمده است، اما این
مسأله با عصمت و تطهیر ایشان از هر رجسی سازگار نیست، زیرا ایجاد خشم در
فرد ولو بهکوتاهی لحظه ای، نمایانگر غلبه قوه غضب بر بعد روحانی انسانی
است و بهطور قطع برای فرد، رجس و پلیدی محسوب میشود. از سوی دیگر کنترل و
مهار خشم، صفتی انفعالی محسوب میشود که در مقابله و کنترل رذیله اخلاقی
امکان تحقق مییابد که با توجه به آیه تطهیر از ساحت معصوم (علیه السلام)
بهدور است، بنابراین «کاظمیت» مفهوم زیباتری دارد که جا داشت به آن
بپردازم.
این دیدگاه که کظم غیظ ایشان را بهسبب اختلاف ناشی از جانشینی فرزند معصومشان که منجر به ظهور فرقه واقفیه شد میدانند، مورد اشکال جدی است زیرا مسأله تضییع حقوق معصومین، منحصر در این زمان و معصوم خاصی نبوده و پس از رحلت رسولالله(ص) بهعناوین مختلف همه معصومین(ع) را بهنوعی شامل شده است.
تحلیل شما با توجه به معنایی که از «کظم» ارائه دادید، چیست؟
امام کاظم(ع) زمینه را برای بهره از معارف عترت(ع) فراهم کرد
همانطور که گفته شد، «کاظم» به شخصی اطلاق میشود که «درصدد است در شرایط
سخت با در نظر گرفتن اموری روند را بهسمت وضعیت مطلوب تغییر داده و طالب
بهبود شرایط است.»، این تغییر روند در منابع تاریخی در خصوص ایشان وارد شده
است؛ از جمله اینکه گفته شده پیش از امام کاظم(ع) مسلمانان که نوعاً با
اسلام حقیقی و معارف بلند آن آشنا نبودند و با اهلبیت(ع) دشمنی داشتند، در
شرایط سختی قرار داشتند که امکان رشد و بهرهمندی از معارف دینی برایشان
میسر نبود. امام صادق(ع) و بهطور پررنگتر امام کاظم(ع) با تحمل سختیها و
شدائد و با ایفای نقش تأثیرگذار و انجام برنامههای خود باعث شدند تا
مسلمانان به جمعیتی دوستدار اهلبیت(ع) تبدیل شوند و روابط مسالمت آمیزی
بین شیعیان و سایر فرق به وجود آید، از طرفی زمینه بهرهمندی شیعیان از
معارف اهلبیت(ع) هم فراهم گشت.
بررسی اقدامات انجامشده از طرف امام کاظم(ع) و آثار این اقدامات در جامعه اسلامی، خارج از موضوع این بحث است، اما میتوان تغییر شرایط امت اسلامی را از جامعهای که با سبّ امیرالمؤمنین(ع) و کشتن پسر پیامبر خدا(ص) و شیعیانش به خدا تقرب میجویند، به جامعهای که پس از امام کاظم(ع) توجه و محبت نسبت به اهلبیت(ع) در آن بسیار پررنگ شده تا جایی که صدها نفر از جمله بزرگان مذاهب اهل سنت به شاگردی ایشان پرداخته و دهها هزار نفر برای استماع و ثبت حدیثی از زبان فرزند ایشان اجتماع میکنند و زنانی که برای شرکت در مراسم تشییع ایشان مهریه خود را میبخشند، از نتایج این اقدامات امام کاظم(ع) و صفت کظم ایشان دانست.
با توجه به این معنا، جایگاه امام کاظم(ع) از شخصی که در مواقع عصبیت، خشم خود را فرو میخورد به شخصی که با انجام برنامههایی سنجیده و مدبرانه، وضعیت جامعه اسلامی را از شرایطی که با کشتن پسر پیامبر خدا و شیعیانش به خدا تقرب میجستند به جامعهای که توجه و محبت نسبت اهلبیت(ع) در آن بسیار پررنگ شده و امکان رشد و بهرهمندی از معارف اهلبیت(ع) در آن فراهم شده، ارتقا میبخشد.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.
بنده هم از شما تشکر میکنم بهخاطر دغدغهای که برای حریم اهلبیت (علیهم السلام) دارید.