۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۱۴
سرزمين آذربايجان مساحتي به اندازه ۸۶ هزار و ۶۰۰ کيلومتر مربع را در بر مي گيرد. اين سرزمين منطقه مورد مناقشه ناگورنو- قره باغ که بيشتر ساکنان آن ارمني هستند، و جمهوري ناپيوسته نخجوان را نيز که به واسطه مرزهاي ارمنستان از آذربايجان شده است، شامل مي شود. نخجوان از جنوب و غرب با ايران و ترکيه هم مرز است. آذربايجان در کناره هاي باختري درياي خزر قرار دارد. اين جمهوري از شمال با فدراسيون روسيه، از شمالغربي با گرجستان، از غرب با ارمنستان و از جنوب با ايران هم مرز است.
جمعيت آذربايجان درسال 2015 برابر 9.533.713 نفر برآورد شده است. با این حال جمعيت این کشور در سال 2000 میلادی برابر 8 میلیون و 81 هزار نفر برآورد شده بود. بر طبق سرشماري سال 1998 آذربايجاني ها 82.7 درصد از جمعيت کشور را تشکيل مي دادند اما اين اندازه به دليل نرخ بالاي زاد و ولد و مهاجرت غير آذري ها به نزديک 90 درصد رسيده است. جمعيت آذري ناگورنو- قره باغ و تعداد زيادي از آذربايجاني هايي که در ارمنستان زندگي مي کردند (در حدود 200هزار نفر) در اواخر دهه 1980 و اوايل دهه 1990 به درون خاک آذربايجان کوچ داده شدند. در کل در حدود يک ميليون پناهنده و بي خانمان در آذربايجان وجود دارند.
در اوايل قرن بيستم روشنفکران سکولار آذري کوشيدند تا از راه فعاليت سياسي، آموزش و آثار مکتوب خود نوعي اجتماع ملي در اين منطقه پديد آورند. آرمان هايي همچون مردم گرايي، ترک گرايي و دموکراسي در اين دوره رواج بسياري يافته بود. فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان بنا به موقعیت جغرافیایی و میراث تاریخی متأثر از فرهنگ های مختلف منطقه قفقاز و خاورمیانه از جمله فرهنگ های ایرانی، ترکی ، روسی و اسلامی است. امروزه فرهنگ غربی با شدت بسیار رایج می گردد. به جز اکثریت آذربایجانی مردم ملت های متفاوتی مانند ارمنی ها، کردها و تالشی ها در جنوب و شرق و لزگی ها و یهودی هاو تات ها در شمال به گوناگونی زبان ها و فرهنگ رایج در این کشور افزوده اند. ايجاد هويت ملي آذري در واکنش به رژيم استعماري و بهره کشي بر اساس مفاهيم نژادي، عناصري را از هر دوي سنت هاي اسلامي و غير اسلامي، همچنين آرمانهاي غربي همچون ليبراليسم و ناسيوناليسم در بر گرفته است. همچنين مفهوم هويت ملي آذري در دوره شوروي ترويج داده مي شد. ميراث فرهنگي نوشتاري يا مکتوب و بسياري از چهره هاي تاريخي در عرصه هاي هنر و سياست به تقويت و تاييد تلاش براي ايجاد يک مليت مستقل در پايان عمر رژيم شوروي پرداختند. احساسات ناسيوناليستي بر ضد حاکميت شوروي در دوره زوال حاکميت شوروي که احساسات ضد ارمني بر شدت آن مي افزود به مهم ترين نيروي برانگيزاننده جنبش هاي مردمي بازسازي ملي تبديل شد.
اکثریت جمعیت جمهوری آذربایجان را شیعیان تشکیل می دهند و آذربایجان دومین کشور شیعی جهان به شمار می رود. با این وجود، تفکر شیعی در جمهوری آذربایجان بسیار متفاوت از تشیع در کشور هایی چون ایران و عراق است. تشیع در آذربایجان تحت تاثیر نظام سیاسی سکولار آذربایجان در دهه های گذشته چه قبل و چه بعد از استقلال، چندان به سمت اسلام سیاسی و جنبش های دینی سوق پیدا نکرده است.( کوزه گر کالجی، 1393، ص 38) مذهب تشیع در سرزمین آذربایجان هم زمان با ایران در دوره صفویه گسترش یافت و به صورت دین اکثریت مردم درآمد. .( اشرافی ،30مهرماه 1393)( جباری ، 1389، ص 26 )
دین اسلام در قرن هفتم میلادی توسط اعراب به سرزمین های ایرانی آن سوی ارس نفوز کرد و به تدریج، جایگزین دین مسیحیت شد. پیشروی مسلمانان در قفقاز، از آذربایجان ایران شروع شد. در سال 642 میلادی، مردم دربند با اسلام آشنا شدند و دین اسلام اندکی پس از آشنایی مردم آذربایجان با آن، به صورت دین اصلی آنها درآمد و به عنوان دین مسلط تا امروز تداوم یافته و از زمان ظهور صفویان در این منطقه رشد و گسترش پیدا کرده است.(جعفريان، 1388، ص 642 – 643)
ظهور دولت صفوی موجب رسمیت یافتن تشیع و احیای هویت و وحدت مناطق گوناگون ایران گردید. رواج و تداوم تشیع در جمهوری آذربایجان را می توان در سه دوره متفاوت بررسی کرد: دوره اول: از زمان ظهور صفویه و رسمیت تشیع تا زمان اشغال این مناطق توسط روسیه تزاری؛ دوره دوم: از زمان اشغال این کشور تا فروپاشی اتحاد شوروی؛ و دوره سوم: نیز از زمان استقلال تا عصر حاضر را شامل می شود.(جعفريان، 1388، ص 642)
پس از شکست ایران در نبرد با امپراتوری روسیه و امضای معاهدات ننگین گلستان و ترکمان چای، مناطق شمالی ارس به اشغال امپراتوری روسیه درآمد. روابط روسیه تزاری با اسلام و مسلمانان تا حد چشمگیری به وسیله نقطه نظرات کلیسای پرو-اسلاو تعیین می گردید. میسیونر های مسیحی پرو-اسلاو عموما در مناطقی که اسلام ضعیف بود و مسلمانان با مسیحیان درآمیخته بودند، فعالیت های گسترده ای داشتند. در این دوره تزار ها با هدف نظارت و کنترل مسایل دینی و نیز قطع رابطه مسلمانان با حوزه های دینی ایران و عراق و نیز مراجع تقلید، به تاسیس اداره روحانیان و تربیت طلاب وابسته به خود پرداختند. روسیه تزاری نیز برای ایجاد اختلاف میان مسلمانان ، به تحریک و تفرقه بین ایشان می پرداخت و به منظور استحاله فرهنگی مردم در فرهنگ روسی، به تاسیس مدارس روسی و اعطای زمین ، رتبه نظامی ، نشان، حقوق بازنشستگی به علما برای جلب حمایت آنان اقدام می نمود. در اواخر دوره تزار، جمهوری آذربایجان تحت تاثیر روشنفکران مسلمان به سمت سکولاریستی شدن پیش رفت. در فاصله بین سال های 1905 تا 1917 میلادی افرادی ظهور کردند که در مجلات و جراید محلی برخی از مراسم های شیعی مانند برپایی مراسم عاشورا و برخی سنت های قدیمی و مذهبی را مورد انتقاد قرار می دادند. در مقابل این تحرکات، علمای دینی با نوشتن برخی مطالب سعی می کردند عدم مخالفت دین با علم را نشان دهند.(جباری ، 1389، ص 28 - 29 )
با سقوط تزاریسم، به مدت هفتاد سال کمونیسم بر مناطق مسلمان نشین به ویژه آذربایجان، سایه افکند و به اجبار دین و مذهب برای مدتی از صحنه عمومی جامعه کنار رفت.در این دوره حکومت شوروی سابق برای جلوگیری از تجمع مردم برای انجام اعمال دینی، به ویران کردن مساجد پرداخت. در جمهوری آذربایجان در سال 1930 میلادی بیشتر مساجد تعطیل شدند و یا کاربری آن ها تغییر داده شد و با قطع ارتباط مناطق مسلمان نشین با سایر ملت های مسلمان و ایجاد نفاق و اختلاف بین شیعه و سنی، به پیشبرد اندیشه دین افیون ملت ها، و ترویج آن پرداختند. در جنگ جهانی دوم ، موقتا حکام وقت دست از برنامه های خود برداشتند اما با پایان یافتن جنگ، اعمال محدودیت ها دوباره اغاز شد و تاسال 1960 میلادی تمام فعالیت های مذهبی و انجام واجبات دینی به صورت مخفیانه انجام می شد. در این سال ها به بعد سیاست شوری مبتنی بر نوعی تسامح بود تا از اسلام به نفع دولت بهره ببرد. از سیاست های دیگر ایشان در آذربایجان برای قطع پیوند های دینی و تاریخی مردم با گذشته اسلامی و ایرانی، بر هم زدن ترکیب قومی و مذهبی منطقه با اسکان ارامنه و روس ها بود. در برخورد با تشیع، از جانب کمونیسم ها دو نوع رفتار مشهود بود: از یک سو مانند سایر مذاهب، تشیع نیز از صحنه اجتماعی بیرون راده شد و به امری خصوصی در منازل تبدیل گردید و با تعطیلی مساجد، مراسم های شیعی مانند عزاداری عاشورا نیز ممنوع شد. از دیگر سو، نفوذ مذهب در زندگی خصوصی افراد افزایش یافت، حتی در برخی محله ها به آموزش دینی محدود برای کوکان اقدام می شد. تداوم تشیع در آذربایجان در عصر استیلای کمونیسم را باید در ادامه برخی سنت ها جست و جو کرد مسائلی مانند تدفین و اعمال و مراسم مربوط به آن، ختنه، ازدواج و آداب و رسوم مربوط به آن و... در بقای ظاهری تشیع در این کشور دارای نقش بود.( رضایی، 1385، ص 140 )
گسستن از حکومت مسکو برای جمهوری آذربایجان همانند سایر ملل مسلمان جماهیر شوروی یک نقطه عطف برای برقراری روابط با جهان اسلام بود. این تجدید حیات اسلامی در سراسر کشور مسئله ای تابع از تأثیراتی بود که از ایران، ترکیه و برخی از کشورهای عربی در داخل کشور ایجاد می شد. پس از استقلال این کشور در سال 1991 میلادی، دین به تدریج، به عرصه زندگی اجتماعی مردم بازگشت و با آن که بسیاری از مقامات این کشور از افراد بازمانده دوره حکومت شوروی سابق بودند و خط و مشی بی دینی و ملی گرایی را در پیش گرفتند، ولی در کنار آن ، بنا به دلایل گوناگون، سعی کردند از مشروعیت و مقبولیت اسلام در چارچوب خاص خود استفاده نمایند. مردم این کشور به صورت اسمی مسلمان و شیعه بودند، با این حال عاملان شریعت به ندرت در میان آنها مشاهده می شدند . با این وجود نیز دین و مذهب در خاطره مردم به روش های گوناگون حفظ شده بود، چنان که در حرکات استقلال خواهانه مردم این کشور، شعار های اسلامی مطرح گردید و در بقای دین در جمهوری آذربایجان ، علاوه بر تاییدات غیبی، باید از تلاش های شیعیان و مومنان و نقش مراسم های مذهبی مرسوم و سنتی شیعیان مانند عزاداری ها، سفره های احسان، سفره های منتسب به ائمه اطهار علیهم السلام و... نام برد.
جمعیت شیعیان یکی از مباحث مورد اختلاف میان اصحاب علم، نهاد های حکومتی ، دوایر دینی ، اسلام گرایان و حتی مراکز بین المللی آمار می باشد، عده ای از اسلام گرایان همچون حاج علی اکرام علی اف، درصد جمعیت شیعه جمهوری آذربایجان را 85 تا 90 درصد اعلام کرده و معتقد است، افرادی که درصد جمعیت شیعه کشور را پایین ذکر می کنند، اغراض سیاسی دارند. به اعتقاد آنها، اهل سنت، فقط در مناطق شمالی کشور، که پراکندگی جمعیتی پایینی دارد، متمرکز هستند. طلاب علوم دینی جمهوری آذربایجان نیز جمعیت شیعه این کشور را در حدود 83 درصد می دانند که همه شیعیان دوازده امامی هستند. همچنین دایره المعارف بریتانیکا در گزارش آماری خود رد سال 2005 جمعیت شیعیان جمهوری آذربایجان را حدود 80 در صد و در سال 2010 حدود 83 درصد ذکر کرده است. همچنین دانش نامه ویکی پدیا نیز در سال 2005 جمعیت شیعیان جمهوری اذربایجان را 80 درصد، در سال 2011 حدود 84 درصد، در سال 2014 نیز 83 درصد اعلام کرده است.
به طور قطع نمی توان گفت آماری منتشر نشده که جمعیت شیعیان در کدام مناطق با چه میزان پراکندگی هایی قرار دارند و اگر قطعیتی نیز می توانست وجود داشته باشد، در دهه های گذشته و با فروپاشی شوروی، از یک سو به دلیل نفوذ فرقه هایی همچون سلفی ها و نورچی ها و از سوی دیگر بحران های نظامی و اقتصادی که موجب مهاجرت های جمعیتی گردیده، باعث به هم خوردن ترکیب های جمعیتی شیعیان در جمهوری آذربایجان شده است. با این حال بر اساس آمار های منتشر شده از سوی مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی و مشاهدات، اخبار و سایر استنادات، شیعیان در تمامی مناطق کشور آذربایجان حضور داشته و به استثنای مناطق شمالی و منطقه شیروان در اکثریت قرار دارند. منطقه مرکزی شامل باکو و شهر های اطراف آن ، مناطق جنوبی و هم مرز با جمهوری اسلامی ایران، بخصوص شهر های آستارا، لنکران، ماسالی، لریک و میل مغان از جمله شهر های جلیل آباد، بیله سوار، صابر آباد، ساعاتلی، ایمیشلی و همچنین اکثریت قریب به اتفاق جمهوری خودمختار نخجوان از اصلی ترین مناطق حضور اکثریتی شیعیان هستند.
جمهوري آذربايجان كه يكي از مناطق مهم شيعهنشين در جهانِ اسلام به شمار ميآيد،از دیر باز علما و مراجع بسياري را به دنياي علمي اسلام بخشيده است. علماي آذربايجان در خارج كشور خود هم مشهورند، به طوري كه در عراق، ايران، سوريه، عربستان سعودي و...، علاوه بر تدريس دروس عالي اسلامي و تربيت شاگردان بسيار، برخي از آنها مرجعيت شيعه را هم بر عهده گرفتهاند. آنان علاوه بر اينكه در كشور خود مدارسي را تأسيس نمودهاند، در كشورهاي خارجي هم حوزههاي علميه بنا كردهاند. مساجدي نيز در كشورهايي مثل عراق و ايران، به واسطه و كمك اين بزرگان ساخته شده است و اكنون نيز باقي است. بين علمايي كه صاحب اجتهاد و مقامات علمي بودهاند، افرادي هم با اشغالگران روس جنگيده و شهيد شدهاند. برخي از آنها به دست بلشويكهاي شوروي كشته شدهاند. مقامات علما و فضلاي آذربايجان در حوزه نجف نيز هميشه قابل تقدير و قدرداني بوده و زهد و اخلاق و علم خدايي آنان ورد زبان بوده است. (ولياف ، 1381، ص 12 - 24)
گروه های شیعی و جریان های اسلام گرای شیعی در جمهوری آذربایجان در طول سال های گذشته، پس از جدا شدن از ترکیب اتحاد جماهیر شوروی، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته اند. شروع فعالیت های سیاسی- اجتماعی نسبتا آشکار و حضور در صحنه های گوناگون این کشور، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران برجسته تر شد. آنها با عنوان "خمینی چی ها" و بیشتر از منطقه نارداران باکو ابراز وجود کردند و دست به برخی اقدامات سیاسی زدند. با از دست رفتن منطقه قره باغ و اشغال آن توسط ارامنه حیدر علی اف، با ابزار های تبلیغاتی و عوام فریبی قدرت را در دست گرفت. در ماه های ابتدایی حکومت حیدر علی اف، گروه های شیعی اسلام گرا، فعالیت قابل توجهی انجام دادند، اما بعد از چند سال، حکومت علی اف با فرا رسیدن انتخابات مجلس، محدودیت هایی برای گروه های شیعی اسلام گرا ایجاد کرد.در این مقطع فعالیت های اسلام گرایان در بعد سیاسی-اجتماعی دچار رکود قابل ملاحظه ای شد . اما بعداز آزادی برخی از رهبران گروه های اسلام گرای شیعی در سال 1379، مجددا فعالیت های ایشان اوج گرفت. بنابراین با بیان این مطلب ادامه می دهیم که در چند سال اخیر چه در زمان حکومت حیدر علی اف و چه در زمان حکومت فرزندش، تفاوت عمده ای در فعالیت های سیاسی گروه های شیعی در جمهوری آذربایجان نسبت به گذشته مشاهده می شود و ان عبارتند از ظهور چندین جریان و تشکل سیاسی و حضور قدرتمند در صحنه های سیاسی- اجتماعی و واکنش به مسایل مختلف جهان خصوصا جهان اسلام ، مبارزه برای مقابله با حضور سیاسی- اجتماعی رژیم صهیونیستی و مبارزه با اهانت به مقدسات تشیع و مبارزه با حکومت به دلیل محدودیت های صورت گرفته برای زنان محجبه و...( جباری ، 1389، ص 139 - 143 )
1. حزب اسلامی آذربایجان: این حزب مهمترین و بزرگ ترین حزب اسلام گرای شیعی است که در سال 1991 در شهرستان نارداران در نزدیکی باکو تاسیس گردید. اعضای این حزب خواهان گسترش فرهنگ اسلامی در آذربایجان بوده و برای استقلال اقتصادی و سیاسی آذربایجان، تحت حاکمیت قوانین اسلامی مبارزاتشان را آغاز نموده، هرگونه ناسیونالیسم قومی را رد کرده، شعار گسترش و توسعه فرهنگ اسلامی را در راس برنامه های خود قرار دادند. ( جباری ، 1389، ص 50- 51)
حزب اسلامی آذربایجان را باید طرفدار اصلی اجرای الگوی نظام سیاسی و دینی ایران دانست. این حزب معتقد است که فقط اسلام قادر به ایفای نقش سازنده در ایجاد آذربایجان مستقل است و همین اعتقاد، محور اساسی ایدئولوژی حزب اسلامی آذربایجان را تشکیل می دهد. ( شهیدی ارسباران ، 1385، ص 162)حزب اسلامی آذربایجان هم اکنون به عنوان بزرگترین حزب اسلام گرای شیعی در جمهوری آذربایجان و نیز همسو ترین حزب سیاسی با جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود. ( کوزه گر کالجی، 1393، 54 - 56 )
2. حزب دموکراتیک اسلامی: گروهی از اعضای حزب اسلامی آذربایجان در نوامبر سال 2002 میلادی، گرد هم آمدند و حزب جدیدی را با عنوان حزب دموکراتیک اسلامی بنیان نهادند. این حزب از اصول اسلامی، دموکراتیک و ترکیسم حمایت می کند. به دلیل مخالفت های دولتی، حزب دموکراتیک اسلامی هنوز نتوانسته است که فعالیت های رسمی خود را آغاز نماید. به همین دلیل به طور غیر رسمی فعالیت می کند. مواضع حزب دموکراتیک اسلامی تاحدود زیادی به مواضع حزب اسلامی آذربایجان شباهت دارد. .( اشرافی ،30مهرماه 1393)
3. چند حزب همسو و ده ها نهاد مدنی اسلامی فعال : در حالی که تا چند سال قبل گروه های اسلامی موجود در کشور آذربایجان در حزب اسلام و چند گروه محلی منحصر بود، به دنبال بلوغ سیاسی، تفاوت دیدگاه ها و دور ماندن از برخورد های حکومت، امروزه شاهد ده ها جمعیت و تشکل سیاسی و اجتماعی هستیم که در مقاطع گوناگون، نسبت به جریان های پیش آمده واکنش نشان می دهند و با کنار گذاشته شدن یکی، بقیه راه انها را ادامه می دهند. امروزه وقتی از شیعیان این کشور و یا صاحب نظران سیاسی و از حضور و نفوذ آنها سوال می شود، تعداد آنها را رو به رشد می دانند. برخی از تشکل ها و گروه های سیاسی شیعیان این کشور عبارتند از:
- مرکز دفاع از آزادی اعتقادات به رهبری الگار ابراهیم اوغلو.
- حزب اتحاد به رهبری حاج خودات خودی اف
- حزب فضیلت به رهبری حاج گوندوز حاجی اف
حزب سبز به رهبری مائیس گل علی اف
اتحادیه اجتماعی دیرلر به رهبری آب گل سلیمان اف
اتحادیه اجتماعی بیرلیک به رهبری نامیک بابا خان اف
مجمع دینی مسجد جامع شهر باکو ...
علاوه بر موارد بالا، ائتلاف با سایر تشکل های همسو، از جمله تشکیل ائتلاف اتحادیه نیروهای اذربایجان، ائتلاف مقطعی با احزاب مخالف، ائتلاف مقطعی در زمان انتخابات و ارائه فهرست مشترک، ائتلاف جمعیت ها و گروه های مذهبی در حوادثس نظیر حمله رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان از آن جمله هستند.( جباری ، 1389، ص 180 - 181 )
استقرار نظام سیاسی سکولار در جمهوری آذربایجان، بعد از استقلال از شوروی، موجب شده تا اسلام به ویژه مذهب تشیع با مختصات و ویژگی های خاصی در جامعه آذربایجان و متفاوت از کشور هایی نظیر ایران و عراق شکل بگیرد. به همین دلیل، علی رغم اینکه اکثریت جامعه آذربایجان را مسلمانان و تشیع تشکیل می دهد و این کشور دومین کشور شیعی جهان اسلام است، پویش شدید اسلام سیاسی در این کشور و یا تمایل عمومی و ملی به استقرار یک نظام دینی هرگز شکل نگرفته است. هرچند این تلقی که عنصر اسلامی به طور کامل از حیات سیاسی و اجتماعی جامعه آذربایجان خارج شده است، نیز برداشت صحیحی نیست، چرا که در بستر همین شرایط خاص اجتماعی و دینی ، جریانات مختلف اسلامی اعم از شیعی، سنی و وهابی-سلفی طی دو دهه اخیر در جمهوری آذربایجان شکل گرفته است. هرچند ساخت سیاسی سکولار این کشور و رویکرد های دولت آذربایجان، مانع از نقش آفرینی پویش تعین کننده احزاب اسلام گرا در روند تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور شده است.
ایران در مشترکات با جمهوری آذربایجان به یکسانی مذهبی در کنار همسانی زبانی و فرهنگی آذری های ایران و جمهوری آذربایجان توجه نماید و از این شاخص ها در نزدیکی بیشتر با باکو بهره گیرد. در این زمینه لازم است هویت زبانی- فرهنگی آذری های ایران تقویت گردد؛ چراکه برای جذب آذری های آن سوی ارس و نیز پیشگیری از اثر گذاری فرهنگ ناسازگار آنها بر شهروندان این طرف باید بنیان های قومی آذری های ایران را تقویت کرد. در این میان نشر فرهنگ و هویت شیعی ایرانی می تواند خط اصلی و اساس راهبرد ایران باشد.
* دکتر مرتضی اشرافی ؛ کارشناس مسایل روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز
پی نوشت:
_ اسدزاده، محمدرضا، وضعیت فرهنگی و رسانه ای مسلمانان در جمهوری آذربایجان، به نقل از شیعه نیوز، 21 اردیبهشت 1390
_ اشرافی مرتضی ، تعامل و یا سلطه روسیه بر تاریخ سیاسی جمهوری آذربایجان ، پایگاه سیاسی اجتماعی کریمه اهل بیت(س)، به ادرس اینترنتی: www.karimeh.com
_ بی نا، جمهوری آذربایجان: اسلام مستقل و دولت، گزارش موسسه بحران بین المللی، 25 مارس 2008 .
_ بهراد عبدالواحد ، قره باغ در چشم انداز تاریخ، تبریز، انتشارات ارک، 1372
_ جباری ولی ، با همکاری محمود تقی زاده داوری، شیعیان جمهوری آذربایجان، قم: موسسه شیعه شناسی، 1389
_ جعفريان رسول ، اطلس شيعه، تهران، انتشارات سازمان جغرافيايي، چاپ دوم 1388.
_ جلیلی مهدی ، دلارهای نفتی و هجوم بنیادگرایان به جمهوری آذربایجان، جام جم انلاین، 27 مهر 1392 .
_ جمهوري آذربايجان، تهران، وزارت كشور، دفتر مطالعات سياسي، چاپ دوم، 1375.
_ خبرگزاری آران، سال سوم، شماره 6 ؛ تحولات اجتماعی- فرهنگی در آذربایجان، دین و احیای دینی. 1390
_ رضایی محمد ، تاریخ تشیع در آذربایجان، قم ، موسسه شیعه شناسی، 1385.
_ رسولی، محمود، اسلام ستيزي نوين در جمهوري آذربايجان، پرس تی وی، 12 بهمن 1392
_ رمضانی بونش فرزاد ، گفتگو با جوانشیر آخونداوف سفیر آذربایجان در ایران، مرکز بین المللی مطالعات صلح، آذرماه 1391
_ عبدالواحد بهراد، ، قره باغ در چشم انداز تاریخ، تبریز، انتشارات ارک، 1372.
_ کوزه گر کالجی ولی ، اسلام و جریان های اسلامی در جمهوری آذربایجان، تهران: خبرگزاری فارس، 1393.