۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۷ : ۰۱
عقیق:ای امید بی نوایان!! با چه متاعی به کویت روی آورم و با چه دستاویزی طلوع خورشیدت را به نظاره بنشینم؟!
ای فریادگر سبز عدالت بر بام جهان هستی! با چه سرودی دوریت را بسرایم و با چه غروبی غیبتت را بشکنم؟! و با چه عشق و اخلاصی مقدمت را گرامی بدارم؟! تا درفش پاک و توحیدی محمد(ص) را به دوش کشی و جهان تاریک و پر از جور ما را با عدل و داد بر پا کنی و فریادهای توفنده وحی را بر بشریت دربند کشیده و دور از ارزشهای انسانی ترنم نمایی.
آری ای عزیز مصری! تنها ندبههای انتظارت را زمزمه میکنم و نوای غربت و تنهایی سر میدهم و سر به دیوار تنهایی میگذارم و چونان یعقوب در فراقت اشک میریزم و خاضعانه میخواهم:
ای تک سوار عدالت و شورگستر جهانی! ای زنده کننده جانها و جهان!
بیا و رحل اقامت افکن. بیا که سبوی عشق لبریز از خونابه تنهایی گشته و لحظه دوری و انتظار به سرآمده است. بیا و انسانیت را دریاب؛ که سخت در غرقاب بدبختی رنج میبرد و از مهجوری عدالت و دادگستری به ستوه آمده است.
بیا و فریادهای محمد(ص) را تکرار کن. بیا آیات عزت و جهاد را بر امت جدت بخوان و شهد شیرین استقلال و آزادی را درکام و جان ما بچشان. بیا و قرآن را از دوری و مهجوری نجات بخش. بیا و قلوب تفتیده مستضعفین جهان را با ظهورت خنک نما ومرهمی بردلهای خسته آنان بگذار.
ای شکوه محمد، ای خروش علی! نقاب از چهره برگیر و پا در رکاب کن که مسلمین سخت از قرآن و معارف وحیانی فاصله گرفته اند و در منجلاب ذلت و زبونی دست و پا می زنند.
ای حلقوم خونین عاشورا، ای وارث خط حسینی! بشتاب و بار دیگر فریاد تندرآسا و خروش حسین را از بام کعبه برگوش جهانیان فریاد کن. و نبض مرده عزت وآزادی را به حرکت درآور.
ای پاسدار عدالت و طلایه دار مقاومت محمدی! از غیبت درآی و درفش سبز پیروزی را به اهتزاز درآور. و احکام دین را چونان محمد پیاده نما. عدالت را بسان علی حاکم ساز. عزت را همانند حسین مشق کن، صبر و پایداری را نظیر زینب تجسم بخش. و عبادت را با درایت، مانند سجاد پیوند بزن. علم را با حلم، مثل جعفربن محمد درآمیز. توحید را با حکمت، بسان علی بن موسی زینت ده. وجود و تواضع را چونان جوادالائمه تفسیرکن.
ای فریاد طنین انگیز عدالت! بیا بوجهلها و بولهبها را کنار زن و اقتدار محمدی و شوکت قرآنی و صلح و صفای حسنی و حماسه حسینی را فریاد کن.
بیا و رجزهای بدر وحنین وغدیر و عاشورا را زنده گردان. بیا وصدای انیس عدل علوی را در گوش ما ترنم و زمزمه نما. بیا هیبت و شکوه ظهرعاشورا را بازخوانی نما که سخت داروی درد جامعه ما است.
ای فرزند مکه و منا، ای سبزپوش توسن عشق و عدالت!!
کرم نما و فرود آ که خانه خانه تست.
آیا او با این همه زشتی و جانورخویی، توحش وبربریت، جور و استبداد، ناپاکی و ضلالت، دوری از معارف قرآنی و هدایت، فراموشی تکلیف و تعهد و مسئولیت، دوری از باورهای راستین و تعهدآفرین مهدویت و بالاخره مهجوری قرآن و عدالت، خواهد آمد؟
آری خواهد آمد!
به شرط اینکه او را از سویدای دل بخوانیم و دمی با تکلیف و احساس نزدیک گردیم. و از ژرفای وجود، حق و حقیقت را پذیرفته و از جولان بی پایان و انسان سوز باطل بکاهیم.
رسالت سنگین و اساسی منتظر واقعی در عصر انتظار این است ابتدا درون را تصفیه کند و آنگاه بیرون را. اول فرد سازی کند آنگاه جامعه پردازی. اول به خود آییم، سپس دیگران را به خود آوریم. آنگاه طلوع خورشید جهانتاب مهدی را با تمام وجود نظاره خواهیم کرد.
علی محمد ناطقی غزنو