۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۲۲
عقیق:در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده معظم شهدا هیأت قرآنی به دیدار خانواده شهید حجتالاسلام علی اوسطی از شهدای دوران انقلاب اسلامی رفتند.
در این دیدار میهمان برادر شهید بودیم که طی سخنانی در خصوص برادرش گفت: این شهید عزیز 2 سال از من بزرگتر بود و به دلیل نزدیکی سن با هم ارتباط خوبی داشتیم. ما از دوران نوجوانی در معادن اطراف تهران کار میکردیم و برادرم در کار معدن بسیار خستگیناپذیر و پرتوان ظاهر میشد.
ما در محله مسگرآباد ساکن بودیم و آن زمان در منطقه ما مدرسه نبود کسانی که وضع مالیشان خوب بود فرزندانشان را به تهران برای تحصیل میفرستادند اما ما توان رفتن به تهران را نداشتیم. شهید علی اوسطی از آنجایی که بسیار به درسخواندن علاقه داشت با یکی از بچههایی که به تهران و به مدرسه میرفت دوست شده بود و هر پنجشنبه که او از تهران باز میگشت به سراغش میرفت و از او درس یاد میگرفت تا اینکه یک معلم طالقانی به منطقه ما آمد و به ما درس داد.
آن زمان یک جلسه قرآن در محله ما برگزار میشد و من و برادرم در این جلسه شرکت میکردیم، این شهید عزیز قاری بسیار خوبی بود و قرآن را با صوت خوش تلاوت میکرد. علاقه او به درس و قرآن تا حدی بود که همواره به معلممان میگفت: دوست دارم زبان عربی یاد بگیرم.
این شهید عزیز در ایام دوران انقلاب به مبارزه با رژیم ستمشاهی پرداخت و پس از دستگیری حضرت امام(ره) در کنار آیتالله مرعشی نجفی مبارزه میکرد، حتی به دلیل مهارتی که به کار ساختمانسازی داشت حسینه آیتالله مرعشی نجفی را خودش بنا کرد و همواره در کنار این مرجع بزرگ جهان اسلام بود. پس از شهادتش مرحوم آیتالله مرعشی بسیار ناراحت شدند و فرمودند: من علمدارم را از دست دادم.
حضورش در مبارزات بسیار جدی و فعال بود حتی یکبار هم در مبارزات مجروح شد، تا اینکه خبر شهادتش را در روز 13 شهریورماه 1357 در چهارراه مردان شهر قم به ما دادند. آن زمان حتی پیکر شهید را هم به ما تحویل نمیدادند تا اینکه آیتالله مرعشی نجفی نامهای به فردی به نام آقای شریعتمدار نوشت و ما به وسیله این نامه موفق شدیم پیکر شهید را تحویل بگیریم.
جالب است در بهشت معصومه(س) شهر قم آیتالله مرعشی نجفی یک مقبرهای برای دفن علما ساخته بودند که با هماهنگی ایشان پیکر شهید را آنجا دفن کردیم و پیش از آن هم خود مرحوم آیتالله مرعشی نجفی بر پیکر شهید نماز خواند.
فرازی از وصیتنامه شهید
«خدایا! در شهادت چه لذتی است که مخلصان تو به دنبال آن هستند؟
خدایا! تو جانم دادی و جانم خواهی گرفت؛ مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه از لحظه جان دادن غفلت نکنم.
خدایا! میدانم آنچه را بخواهی انجام میدهی، پس مرا بر آن راهی بگذار که مصلحت توست.»
منبع:فارس