سنجش شیعیان توسط خداوند قبل از ظهور
با مقایسه رفتار کوفیان نسبت به مسلم و امام حسین(ع) به این نتیجه میرسیم رفتاری که مردم کوفه با مسلم داشتند، همان رفتار را در قبال امام(ع) بلکه شدیدتر انجام دادند تا جایی که پیراهن از تن حضرت بیرون آوردند و با اسب بر پیکر مطهرشان تاختند.
عقیق: سعید شیری: واکنش امام حسین(ع) در قبال نامه کوفیان
که از حضرت دعوت کردند رهبری آنها را بر عهده گیرد، واکنشی بسیار تأمل
برانگیز است که باید ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد. حال با یقین
نسبت به اینکه اکثر کوفیان امام حسین(ع) را در حد رهبری دینی قبول داشتند
نه به عنوان امام و خلیفه خدایی که دارای شأن و جایگاه والایی نزد خداوند
است و اطاعت از او واجب است و اینکه به دلیل خستگی از فساد حاکمان ظالم
کوفه از حضرت درخواست رهبری شهرشان را داشتند، به بررسی پاسخ امام(ع) به
کوفیان میپردازیم.
«اما بعد، هانی و سعید همراه با نامههای شما
نزد من آمدند و آنان آخرین فرستادگان شما بودند که نزد من آمدند، و من
دریافتم آنچه را بازگو کردید و یادآور شدید و سخن اکثر شما که «ما امامی
نداریم پس به سوی ما بیا تا شاید خداوند به وسیله تو ما را بر حق و هدایت
گرد آورد؛ لَیْسَ لَنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَجْمَعَنَا بِکَ عَلَى الْهُدَى». «اکنون من برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اعتمادم از میان خاندانم را به سوی شما میفرستم؛ وَ أَنَا بَاعِثٌ إِلَیْکُمْ أَخِی وَ ابْنَ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی»
اگر برایم بنویسد که رأی و نظر اکثر شما و خردمندان و بزرگانتان مطابقت
دارد با آنچه فرستادگان شما خبر دادند و در نامههایتان خواندم، به زودی به
سوی شما خواهم آمد انشاءاللّه، که به جان خودم سوگند امام کسی نیست جز آن
کس که مطابق کتاب خدا حکم براند و به عدل و قسط به پا خیزد و به دین حق
پایبند باشد و خود را به آنچه که خداوند گفته و دستور داده مقید کند.
نکته اول اینکه امام حسین(ع) کوفیان را متذکر عهدشان در نامه میکند تا
حجت را تمام کنند و میتوان گفت رفتار حضرت در قبال آنها مانند سیره خداوند
در قرآن کریم است که بارها انسانها را متذکر عهدشان نسبت به ربوبیت خود
میکند؛ دیگر اینکه امام(ع) همان سیره امیرالمؤمنین(ع) در قبال آنها را پیش
میگرفتند به این صورت که در برخورد با مردم و جامعه از علم غیب خود بهره
نمیگرفتند و مانند سایر مردم رفتار میکردند طوری که با وجود علم نسبت به
خیانت کوفیان، دعوت آنها را اجابت کردند. بنابراین بخشی از شبههای که نسبت
به رفتار حضرت در قبال کوفیان مطرح شده است، پاسخ داده میشود، ضمن اینکه
قبلاً اشاره کردیم اصلاً امام حسین(ع) طبق روایت، بر اساس مشیت خداوند قیام
کردند و برنامه حرکت به سوی کوفیان، هدفی بسیار فرعی برای نشان دادن
کوفیصفتان آینده بشریت بود.
اما نکته حائز اهمیت در رفتار امام
حسین(ع) در قبال نامه کوفیان این بود که فرمودند «اکنون من برادرم و پسر
عمویم و فرد مورد اعتمادم از میان خاندانم را به سوی شما میفرستم، اگر
برایم بنویسد که رأی و نظر اکثر شما و خردمندان و بزرگانتان مطابقت دارد با
آنچه فرستادگان شما خبر دادند و در نامههایتان خواندم، به زودی به سوی
شما خواهم آمد انشاءاللّه»؛ در این فراز میتوان سیره عترت(ع) در مواجهه
با دعوت شیعیان از امام حیَ را یافت و در واقع امام(ع) در این رفتارشان
رمزی به شیعیان آموختند، به این صورت که امام قبل از اجابت دعوت کوفیان،
نمایندهای از جانب خود به سوی آنها ارسال میکنند و هر اندازه در قبال این
نماینده و نایب امام رفتار مناسب داشته باشند، همان مقدار رفتار مناسب با
حضرت خواهند داشت و در واقع میتوان گفت مسلم سنگ محکی برای مردم آن دوران
بود. بنابراین در تاریخ ملاحظه میکنیم رفتاری که کوفیان در قبال مسلم
انجام دادند، همان رفتار را در قبال امام حسین(ع) به وجه شدیدتر داشتند تا
جایی که پیراهن از تن فرزند رسول خدا خارج کردند و با اسب روی جسد مبارک
ایشان تاختند.
اما نتیجهای که در این زمان میتوان از درس خداوند
متعال در ماجرای ارسال مسلم به سوی کوفه از سوی امام حسین(ع) گرفت اینطور
است: شیعیانی که طالب ظهور هستند و فریاد استغاثه برای تحقق ظهور امام(ع)
بر میدارند باید مترصد باشند که حضرت قبل از ظهورشان مردم را با اولیای
بزرگ الهی مورد آزمون قرار می دهند. در واقع میتوان گفت خداوند متعال در
هر دوران مردم را با حاکمان صالح آن دوران میسنجد تا ضمن اینکه تمرین
اطاعتپذیری و تبعیت میکنند، میزان آمادگی آنها در مواجهه با امام
معصوم(ع) سنجیده شود. حال آیا میتوان گفت امام(ره) در ماجرای انقلاب
اسلامی و دفاع مقدس چنین جایگاهی داشتند؟ دیگر اینکه در این دوران خداوند
ما را با چه حاکم صالحی مورد سنجش قرار میدهد؟ اگر گفته شود خداوند شخصی
را در این زمان قرار نداده است، آِیا عدالت خداوند متعال زیر سؤال نمیرود؟ متن عربی نامه امام حسین(ع):
أَمَّا
بَعْدُ فَإِنَّ هَانِیاً وَ سَعِیداً قَدِمَا عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ
کَانَا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ
الَّذِی اقْتَصَصْتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقَالَةَ جُلِّکُمْ أَنَّهُ
لَیْسَ لَنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَجْمَعَنَا بِکَ
عَلَى الْهُدَى وَ أَنَا بَاعِثٌ إِلَیْکُمْ أَخِی وَ ابْنَ عَمِّی وَ
ثِقَتِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَإِنْ کَتَبَ إِلَیَّ أَنَّهُ قَدْ أَجْمَعَ
رَأْیُ أَحْدَاثِکُمْ وَ ذَوِی الْفَضْلِ مِنْکُمْ عَلَى مِثْلِ مَا
قَدِمَتْ بِهِ رُسُلُکُمْ وَ تَوَاتَرَتْ بِهِ کُتُبُکُمْ أَقْدَمُ
عَلَیْکُمْ وَشِیکاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ لَعَمْرِی مَا الْإِمَامُ
إِلَّا الْحَاکِمُ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِینِ اللَّهِ
الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَّه.
منبع:تسنیم