۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۲۰
آیات
تطهیر، مباهله، مودّت، تبلیغ و... به نوعی جلوهگر تقدیر خداوند از اهل بیت (ع)
است. زندگی علمی حضرت زینب (س) زاویهای است که نیاز به واکاوی و تحلیل دقیقتری
دارد؛ زیرا درباره این خاندان گفته شده: «إِنَّ هَؤلاَء وَرَثُوا العِلمَ وَ
الفَصَاحَه زُقُّوا العِلمَ زُقّاً». حضرت زینب(س) علاوه بر علم لدّنی، تمام شرایط یک راوی موثّق را در حدّ کمال
داراست. بدین لحاظ، به او (س) عالمه گفتهاند. همچنین علم پیشگویی حوادث را نیز
دارا میباشد، چنانکه کیفیّت شهادت خود را پیشگویی کرد. صفت دیگر ایشان (ع) عقیله است که ابنعبّاس به او داده
است. همچنین مفسّری بیبدلیل است؛ زیرا خطبههای آن حضرت(س) آکنده از آیات قرآنی
است.
کلیدواژگان
زندگی
علمی، حضرت زینب(س)، قرآن، حدیث، سبک زندگی
مقدّمه
جایگاه
اهل بیت (ع) در قرآن با آیاتی که در شأن این خانواده نازل شده، به خوبی نمایان
است. از جمله این آیات میتوان آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه مودّت، سوره هل أتی،
آیه تبلیغ و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ...﴾ را نام برد که همه به نوعی تجلّیگر
تقدیر خداوند از آنهاست و در تجلیل از مقامات علمی ایشان سخنانی آمده که جایگاه
والای علمی ایشان را اثبات میکند. از این خاندان مقدّس، شخصیّتی ممتاز و فرهیخته
ظهور میکند که درباره حیات درخشان این بانو تاکنون دهها کتاب و مقاله نگارش
یافته است و تاریخنگاران شیعه و سنّی از دیدگاه خویش به زندگانی و قهرمانی این
بانوی بزرگ نگریسته و آن را مورد تحلیل و تجلیل قرار دادهاند.
امّا
در بررسی زندگی ایشان اغلب به نقشآفرینی بیبدیل او در کربلا پرداخته شده است و
در توجّه به سایر ابعاد شخصیّتی او مانند «زندگی علمی این بانوی فرهیخته» به
اشاراتی گذرا بسنده شده است و سبک زندگی علمی ایشان زاویهای بودکه نیاز به واکاوی
و تحلیل دقیقتری داشت. زینب کبری(س)، عقیله بنیهاشم، سومین فرزند حضرت امیرالمؤمنین،
علیّ بن أبیطالب و حضرت فاطمه زهرا، علیهماالسّلام، است که در روز پنجم جمادیالأوّل
سال پنجم یا ششم هجری، در مدینه طیّبه دیده به جهان گشود و پیامبر خدا (ص) نام
«زینب» را برای وی برگزید که این نام به وسیله جبرئیل از طرف خداوند به او عرضه شد
(ر.ک؛ صفری، بیتا، ج 2: 1 و غروی، 1375: 193).
اگرچه آن حضرت مدّت بسیار کمی سعادت همنشینی با جدّ بزرگوار و مادر ارجمندش
را داشت، امّا شکلگیری شخصیّت او از همان زمان آغاز شد و از انوار تابناک آن دو
معصوم، درسهایی کسب کرد و در موقعیّتهای مختلف خصوصاً در مکتب کربلا آنها را
پیاده ساخت. او وارث خاندانی بود که یزید، سرسختترین و پستترین دشمن اهل بیت
(علیهمالسّلام)، درباره آنها میگفت: «إنَّ هَؤُلاَء وَرَثُوا العِلمَ وَ
الفَصَاحَه وَ زُقّوا العِلمَ زُقّاً» (مقرّم، بیتا: 371 و حاج حسن، بیتا: 141).
در
برخی از روایات، «زُقّوا العِلمَ زُقّاً» (امین، بیتا: 179 و قرشی، بیتا: 132).
اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را (از پیامبر (ص)) به ارث بردهاند و آن را
همراه شیرخوارگی از پستان مادر میمکند. از میان بانوان فرهیخته اهل بیت (ع) حضرت
زینب (س) را انتخاب کردیم و به بررسی سیره علمی ایشان پرداختیم، چراکه ایشان همچون
مادر بزرگوار خود، حضرت زهرا (س)، بانوی فرهیختهای بود که جامعه عرصه را
بر او و خاندانش بسی تنگ نمود و متقابلاً ایشان همچون مادر خود با علم و درایت
خود، به نقشآفرینی و ایفای نقشی ماندگار در عالم هستی پرداختند.
حضرت
زینب (س) هفت معصوم را درک کرده بود و کلام و کردار آنها در او متجلّی شده بود.
کلام یک معصوم دارای ویژگیهایی است که با کلام یک فرد معمولی (ولو آن فرد به نسبت
افراد دیگر، فردی متعالی محسوب شود،) بسیار متفاوت است. برخی ویژگیهای کلامی آنها
را میتوان شکر نعمت در ابتدای کلام، شهادت به توحید الهی، تذکّر برخی از تکالیف،
از جمله امر به معروف و نهی از منکر، حلال و حرام و...، تبعیّت از امام بر حق،
موقعیّتشناسی:راحت، بیان فلسفه برخی احکام، افشاگری ظالمان، مناعت و مظلومیّت
برشمرد که برخی علل این ویژگیها را میتوان عصمت الهی، علم لدنّی، وراثت، تعالی
روح و فکر، پشتیبانی الهی و... دانست.
این
مقاله بر آن است تا با تکیه به قراینی در زندگی ایشان، مقام و جایگاه علمی حضرت را
واکاوی کند که توصیف حضرت به «عالمه غیر معلّمه و فهمه غیر مفهمه» از جانب امام معصوم، حضرت زینالعابدین
(ع)، بر چه اساسی بود؟ چرا امام حسین(ع) اسرار امامت و نیابت ولایت معصوم را به
ایشان واگذار فرمود؟ آیا حضرت زینب (س) ازعلم لدنّی که خاصّ انبیاء و امامان معصوم
است، بهرهمند بود؟ جایگاه علمی و آموزشی ایشان در جامعه چگونه بود؟ و نیز چرا
دشمن در توصیف زینب و خاندانش، به علم آنها تکیه میکند؟
جایگاه
علمی حضرت زینب (س)
برای
حضرت زینب(س) القاب علمی گوناگونی ذکر نمودهاند که عبارتند از: «عالمه غیرَ
مُعلمه: دانای نیاموخته»، «فهمه غیرَ مُفهِّمه: فهمیده بیآموزگار»، «نائبه
الزّهراء: جانشین حضرت زهرا، سلامالله علیها»، «عَقیله النِّساء: خردمند بانوان»، «سیّده العَقائِل:
بانوی بانوان خردمند»، «سُلاله الوِلایه: فشرده، خلاصه و چکیده ولایت»، «وَلیده
الفَصاحه: زاده شیواسخنی»، «عَقیله خِدر الرّساله: خردمند پردهنشینان رسالت»، «بلیغه:
سخنور رسا»، «فصیحه:
سخنور»، «صدیقه الصّغری: راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری سلامالله علیها)»،
«المُوثَّقه: بانوی مورد اطمینان»، «عقیله الطّالبین: بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)»،
«الفاضله: بانوی بافضیلت»، «الکامله: بانوی تامّ و کامل»، «عقلیه الوحی: بانوی
خردمند وحی»، «عقیلهالنّبوّه: بانوی خردمند پیامبری»، «رَبیعَه الفضل: پیشزاده فضیلت
و برتری»، «عقلیه القریش: بانوی خردمند قریش»، «سلیله الزّهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا، سلامالله
علیها»، «آیه مِن آیاتالله: نشانی از نشانههای خداوند» (ر.ک؛ رسولی، بیتا: 13؛
بحرانی اصفهانی، 1409 ق.، ج 11:
948 و اصفهانی، بیتا: 137).
این جستار بر آن است تا با تکیه بر پنج ویژگی علمی ایشان (عالمه، معلّمه،
عقیله، محدّثه، مفسّره) که در میان این القاب جامعتر است و نمود آنها در زندگی
ایشان بیشتر، به بررسی مقام و جایگاه علمی آن حضرت بپردازد.
الف)
عالمه
علم
و دانش شریفترین حالات ارجآفرین انسان میباشد، چراکه اگر جز علم ملاک دیگری معیار
برتری انسان بود، خداوند بلافاصله پس از گفتار درباره آفرینش عالم و آدم از این
حالات و ملاکها سخن به میان میآورد، آنجا که در مقام علم میفرماید: ﴿عَلَّمَ
الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ: و به انسان آنچه را نمىدانست یاد داد﴾ (العلق/5)
و در مقام علماء نیز میفرماید: ﴿...یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ
وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ...: ...خداوند کسانى را که ایمان
آوردهاند و کسانى را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمى مىبخشد...﴾
(المجادله/11).
از
نظر علاّمه، مؤمنین در این آیه به دو دسته عالم و غیرعالم تقسیم میشوند و در مقابل
هر یک درجهای که به مؤمنان داده میشود، درجاتی به مؤمنان صاحبعلم عنایت میکند
(ر.ک؛ موسوی همدانی، 1374، ج 19: 379). در تفاسیر روایی غالباً مصداق علما را اهل
بیت پیامبر(ص) دانستهاند که از جانب خدای متعال به آنان علومی افاضه شده است و
اینک در دو عنوان، به بررسی علومی میپردازیم که خداوند به عالمه آل علی(ع) عنایت
فرموده است:
1)علم لدنّی
علمی
که در ذات شخص آفریده شده است و او از کسی فرا نگرفته (رهبری،1390: 244)، علم حقیقت و علم عارفان و صدّیقان است (ر.ک؛ میبدی، 1371، ج 3:
341). لذا علم لدنّی برتر از علم اکتسابی است، چون از طرف خداوند به صورت مستقیم
به برخی انسانها داده میشود که شرایط آن را طبق آیه ﴿...وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ
اللّهُ...﴾ (البقره/282) تقوا، تزکیه و تهذیب نفس است تا افاضات الهی حاصل شود.
همچنین است آیه ﴿...وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا: و از نزد خود به او
(خضر) علم آموختیم﴾ (الکهف/ 65) که حاکی از افاضه بیواسطه اینگونه علوم است.
لذا
علم خاتمالأنبیاء و خاندانش، از جمله زینب کبری (س) از جنس همان علمی است که به
حضرت خضر (ع) افاضه شد و کلام معصوم، حضرت امام سجّاد(ع) سند و مؤیّد این امر است:
«عمّتی أنتّ بِحمدالله عالمه غیر معلَّمه و فهمه غیر مفهَّمه: عمّه جان! تو عالمهای
هستی بدون اینکه معلّم داشته باشی و فهمیدهای هستی بی آنکه کسی مطالب را به تو
فهمانده باشد» (حسّون، 1379: 437؛ رسولی، بیتا: 15 و مجلسی، 1403ق.: 64).
امام
حسن، علیهالسّلام، هم خواهر خود را چنین خطاب فرموده است: «خواهرم! حقّا که تو از
درخت نبوّت و معدن رسالت هستی» (محمّدی اشتهاردی، 1379: 74). لذا به استناد این
سخنان و اوصاف علمی حضرت، میتوان ایشان را بارزترین مصداق برای آیات و احادیثی
دانست که در شأن علما بیان شدهاند.
پیامبر(ص)
فرمودند: «عالمان وارثان پیغمبرانند» (عاملی، 1409ق.، ج 27: 79؛ نوری، 1408ق.، ج 17: 299 و قمی، 1414ق.، ج
6: 344). زینب (س) وارث علم و حکمت
نبوی و فصاحت علوی بود (همانگونه که قبلاً در ویژگیهای کلامی اهل بیت (ع) ذکر
شد،) آنان فلسفه احکام را میدانستند و کلام آنان سرشار از حکمت بود که بعضاً آنها
را برای افراد تبیین میکردند.
گاهی
از علم به حکمت تعبیر میشود؛ مانند آیه ﴿...وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَه فَقَدْ
أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا...: و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده
است...﴾ (البقره/269).
خداوند
از علم به حکمت تعبیر فرموده است (طبرسی، 1377، ج 1: 147 و طوسی، بیتا، ج 2: 349)
و حکمت را سرشار از عظمت و خیر و برکت معرّفی نموده است؛ زیرا که عالم و دانشمند، استوارتر
از جاهل میاندیشد و گفتار و رفتار او با متانت و استحکام توأم است. در حدیث دیگری
از نخستین عالم و معلّم، پیامبر اکرم (ص)، در تکریم مقام علما آمده است:
«نزدیکترین مردم به مقام و مرتبت نبوّت، دانشمندان و مجاهدان راه حق هستند» (حسینی
علوی، بیتا: 46؛ حکیم، بیتا: 7؛ آملی،1381: 12 و العاملی، 1409ق.: 85). حال آنکه زینب کبری (س) هم سلاله
نبوّت بود و هم در سخن معصوم به اهل علم بودن (عالمه غیر معلّمه) و فرهیختگی ستوده
شده است.
به علاوه، ایشان در زمره مجاهدان مذکور در حدیث شریف نبوی هم قرار میگیرند؛
زیرا با جان و مال و فرزندانش در راه خدا به دفاع از ولایت پرداخت. در تأیید
قرآنی، جایگاه والای ایشان در امر جهاد آیه زیر مورد استناد است: ﴿الَّذِینَ
آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ
وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَه عِندَ اللّهِ...: آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان
در راه خدا جهاد نمودند، مقام ایشان نزد خدا برتر است...﴾ (التّوبه/20).جهاد، به
کار بستن نهایت درجه قدرت و طاقت است (ر.ک؛ موسوی همدانی، 1374، ج 16: 152).
معمولاً اوّلین معنایی که از جهاد در ذهن متبادر میشود، مبارزه در میادین جنگ است،
امّا این یکی از جنبههای جهاد است و گاهی جهاد بهگونهای است که نیازی به کشیدن
شمشیر و جنگیدن نیست.
با
توجّه به اینکه حضور زنان مسلمان هنگام جنگ و در صحنههای جهادی شکلی متفاوت و در
خور شأن یک زن دارد، اُسوههای جهادی زنان در صدر اسلام، همچون حضرت زهرا (س) در
دفاع از ولایت و پاسداری از سنّتهای راستین نبوی در مقابل بدعتها و انحرافها از
طریق احتجاج و خطبههای کوبنده و نهایتاً اظهار نارضایتی و بیزاری (از برخی افراد)
در راستای تحقّق اهداف راستین دین خود مبارزه نمودند. زینب کبری(س) هم به تبع از مادر خود به ادامه مبارزه
و جهاد در این راه پرداختند.
علاّمه أسد حیدر ویژگی جهادی زینب کبری (س) را اینگونه بیان میکند: «زینب
دختر علی (علیهماالسّلام) با ثبات قلب در میدان جهاد ظهور میکند... او نقش جهادی
خود را قهرمانانه ایفا نمود... او برای رضای خدا و جهاد در راه او، مصایب و سختیها
را تحمّل کرد» (بحرانی اصفهانی، 1409ق.، ج 11: 951). همچنین آیتاللّه سیّد أبوالقاسم خوئی (ره) جهاد حضرت را
اینگونه وصف میکند: « به درستی که او شریک برادرش، حسین(ع)، در دفاع از اسلام و
جهاد در راه خداست....». (خویی، 1413ق.، ج24: 219).
تجسّم
جهاد در سیرهای زینبی، به استناد تاریخ و روایات ترک مال و رفاه در زندگی، تقدیم
فرزندان، ولایتمداری و ... است که او را همسنگر حسین (ع) و شریک او در راه عقیده
و جهاد او کرده بود. لذا شکل مبارزات جهادی زنان اهل بیت (ع) بهگونهای بود که با
عفّت و شخصیّت آنان هیچ گونه منافاتی نداشته است.
2) علم بلایا و منایا
یعنی
علم پیشگویی حوادث و خبر داشتن از وقایع آینده و تاریخ و کیفیّت شهادت خود و
دیگران (محدّثی، بیتا: 5). نظر به اینکه نایب امام معصوم باید فردی فقیه و خبره
باشد، زینب عالمه (س) تنها زنی بود که در مقطعی از زمان نایب ولایت و مدافع به حق
آن بود. ایشان همچون اصحاب خاصّ پیامبر (ص)، سلمان، ابوذر و برخی از یاران حضرت
علی (ع)، مانند میثم تمّار و رشید هجری، علم آگاهی از حوادث آینده (علم بلایا و
منایا) را داشت که آن را از پدر بزرگوار خود فراگرفته بود (مامقانی، بیتا، ج 1:
253 و محلاّتی، 1380، ج3: 57).
همچنین
در دوران خلافت امام علی (ع) ایشان در متن جریانهای سیاسی و اجتماعی جامعه قرار
داشت (بشیری، 1385: 39) و پس از شهادت مادر، جانشین و حامل رسالت وی شدند. او شاهد
خیانت معاویه به امام حسن (ع) و خیانت دنیاپرستان به ایشان بود. پس از حسین (ع) هم
پرچمدار مرجعیّت امّت اسلام شد و باید امام و امامت را از گزند این فاجعه حفظ میکرد.
زینب
(س) از جانب امام حسین(ع) نیابت خاص داشت و مردم در احکام حلال و حرام به او
مراجعه میکردند. این وصایت تا بهبودی امام زینالعابدین (ع) از بیماری ادامه داشت
(میانجی، 1384: 5). در
اثباتالوصیّه آمده که حسین (ع) به خواهرش زینب وصیّت کرد و در زمان امام چهارم
(ع)، علوم آل محمّد(ص) برای پردهپوشی بر امام چهارم و حفظ جان او از زبان زینب
(س)، دختر علی، نشر میشد (مسعودی، 1384:
272؛ قمی، بیتا، ج 1: 316
و بهشتی1368: 51). این شواهد حاکی از جایگاه و ظرفیّت علمی ایشان در دریافت علوم
شریعت، نشر و پاسداری از آنهاست.
مرجعیّت
فکری و فتاوی حضرت زینب (س) در برطرف کردن نیازهای شرعی و علمی مردم آنقدر مورد
توجّه مردم قرار گرفته بود که از این محبوبیّت تهدیدی جدّی احساس شده بود و عمرو
بن سعید (فرماندار مدینه) آن حضرت را تبعید کرد (القطیفی، 1412ق.، ج 1: 466؛
شهرستانی، 1416ق.، ج6: 1؛ حسنی، بیتا: 16؛ محسنزاده، 1388: 71 و عبّاسی غریب،
1372: 154). او در نامه خود به یزید، خطر وجود حضرت را اینگونه گزارش داد: «همانا
وجود زینب میان اهل مدینه محرّک افکار است و او زنی بافصاحت، خردمند و تیزهوش است.
او و همراهانش برای خونخواهی حسین تصمیم به شورش دارند» (شهرستانی، 1416: 7).
شکوه
علمی حضرت کمر دشمن را به لرزه درآورده بود و از آن احساس خطر میکرد. ایشان همانند مادرش، فاطمه(س)، جز در
ضرورت از خانه خارج نمیشد، امّا دورادور چشم بیدار جامعه خویش بود و تأثیر عمیق
سخنانش را از رسوایی دستگاه اموی، پشیمانی مردم، حتّی یزید و حرکات شورشی علیه
امویان را میتوان دریافت.
نمونه
دیگر نبوغ آن عالمه، جملهای است که در پاسخ ابنزیاد فرمودند. زمانی آن حقیر به
حضرت (س) گفت: «کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟!» فرمود: « چیزی جز
زیبایی ندیدم» (حسینی موسوی، 1418ق.، ج2: 363 و جزایری، 1427ق.، ج1: 243). این جمله را سالیان است که
اهل علم و ادب در تفسیر و تحقیق آن میکوشند که افق نگاه حضرت در چه حد بود که از
آن قتلگاه خونین زیباییش را درک کرد؟! این بصیرت در برداشت از حوادث، تجلّی تحقّق
وعدهای است که خداوند در کلام خود داده است: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ
إِن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً ...: اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا
بپرهیزید، براى شما وسیلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمىدهد...﴾ (الأنفال/29).
چنین
برداشتی از این فاجعه دلخراش آن هم از طرف یک زن که وجودی لطیف و سرشار از مهر و
عطوفت دارد، واکنشی شگفت و تأمّلبرانگیز است. بر این اساس، در واکاوی اینگونه
رفتارها در سیره ایشان میتوان به زیرمجموعهای از آگاهی رسید؛ دانشی خاص برای
انبیاء، ائمّه اطهار و اولیاءالله است که آن بانوی خردمند و عالمه هم از آن بهرهمند
بود.
ب)
عقیله
لقب
عقیله بنیهاشم را صاحبنامترین راویان صدر اسلام، ابنعبّاس به او داد (بحرانی اصفهانی،
بیتا: 195). بنیهاشم در میان اقوام، برجسته و دارای مقامی والا بودند و از حضرت
زینب(س) احادیثی را نقل میکردند؛ از جمله ابنعبّاس، دانشآموخته مکتب علوی که به
القاب علمی بسیار والا همچون حبرالأمّه،ترجمانالقرآن، شیخالمفسّرین و... ملقّب
بود، از ایشان حدیث نقل میکرد. حضرت خطبه فدکیّه را برای ابنعبّاس نقل فرمود. پس
ابنعبّاس در مقام ایشان گفت: «حدّثَتنا عقیلتَنا: بانوی خردمند ما گفت...» (شریف القرشی،
بیتا: 6؛ قزوینی، 1409ق.: 2 و بهشتی 1368: 51). عقیله یعنی بانوی گرامی و
مخدّره (ر.ک؛ مصطفی، بیتا، ج2: 617). از این رو، فرزندان آن حضرت را بنیعقیله میگفتند
(ر.ک؛ عزیزی، بیتا: 8).
نبوغ علمی آن بانو از کودکی شگفتآور بود، بهویژه در مسایل اعتقادی. روزی
حضرت علی (ع) زینب (س) را بر
زانوی خود نشانده بود. به او فرمود: بگو یک. زینب هم گفت یک. پدر فرمود: بگو دو. زینب ساکت شد. علی (ع) به او فرمود: دخترم
سخن بگو. زینب گفت: زبانی که
به گفتن یک گردش کرده، چگونه دو بگوید؟! امام از پاسخ حکیمانه و عالمانه دخترش
بسیار مسرور گشت و او را بوسید (ر.ک؛ حسینی علوی، بیتا: 3؛ الحائری، 1385، ج2:
232 و محمّدی اشتهاردی، 1379: 35). نیشابوری در رساله علویه خود آورده است که زینب
(س) در فصاحت و بلاغت و نیز زهد و عبادت همچون پدرش علی مرتضی و مادرش زهرا،
علیهماالسّلام بود (بحرانی اصفهانی، 1409، ج 11: 951).
امّا
مدیریت بحران کربلا، از جانب امام معصوم (علیهالسّلام) به حضرت زینب (س) واگذار
شد. ایشان هم در اطاعت از امام خود فرمودند: «ای برادر! آسودهخاطر باش. مرا
آنگونه که میپسندی، خواهی یافت» (نشریّه الکفیل، 1434ق.: 7 و حسنی، بیتا: 7).
این پاسخ در واقع، اوج توانایی و کفایت ایشان برای اداره این جریان را میرساند.
اساس مسئولیّت او در دو محور قرار میگرفت: یکی آغاز جنگی نرم علیه امویان، و دیگری
حفاظت از حضرت سجّاد (ع) و اسیران بود که سخنان آن حضرت موجب هجومی دیگر علیه آنان
نشود.
این مسئولیّت بسیار سنگین تدبیری والا اقتضاء میکرد. همچنین نیاز اساسی در
مدیریّت این شکل از جنگ و جهاد، موقعیّتشناسی بود که حضرت زینب (س) در آن شرایط
گاه با کلام خود و گاه سوز دل و گریههایش که پشیمانی و خجلت آنان را در پی داشت،
به دفاع از ولایت برخاست.
زینب
دستپرورده دامان مادرش، زهرا (س)، بود که خطبه طولانی او در مسجد مدینه، میزان
علم آن حضرت در پاسخگویی به پرسشهای زنان (ر.ک؛ موسوی الکعبی، بیتا: 26 و مجلسی،
1403ق.، ج 2: 3)، تبادل افکار با علی (ع) (ر.ک؛ سلمانپور، 1380: 86) و از مصحف او (مصحف فاطمه) میتوان
جایگاه علمی او را در فضای متشنّج و بیمار آن جامعه دریافت.
قبل
از حادثه عاشورا در تاریخ برای حضرت زینب (س) هیچ سخنرانی در اجتماع مردان ثبت
نشده است. امّا شرایط اقتضا میکرد که به سخنرانی در جمع نامحرمان و دستگاههای فاسد
اموی به افشاگری آنان بپردازد. حتّی زمانی که امام سجّاد(ع) میتوانست به افشاگری
خاندان اموی برخیزد، زینب (س) این مسئولیّت را بر عهده گرفت، چراکه جان حضرت
سجّاد(ع) در خطر بود.
بشیر
بن خزیمه اسدی نقل کرده که «فصیحتر از او ندیدم. گویی از زبان امیرالمؤمنین بود
که سخن میگفت. پس اشاره کرد به مردم که ساکت شوند. پس نفسها در سینه حبس شد.
آنگاه خطبه بلیغ خود را بیان فرمود» (طوسی، 1414ق.: 92 و شیخ مفید، 1413ق.: 207). نورالدّین جزایری در
خصائصالزینبیّه در مورد حضرت چنین نوشته است: «منطق او همانند منطق پدرش است»
(عزیزی، بیتا، ج 2: 16). علی (ع) در توصیف خود فرموده است: «همانا پروردگارم به
من قلبی آگاه و دانا و زبانی سخنگو بخشده است» (آمدی، 1366: 63 و سیوطی، 1371: 142).
لذا
اخلاق زینبی خلقیّات علوی و فاطمی را در علم، منطق، فصاحت، شجاعت و... را برای
دیگران و دشمنان متجلّی نمود، به گونهای که یزید پس از عجز در برابر وی، او را
«سجّاعه» خواند. این تعبیر
نشان از عجز دشمن و مدّعیان فصاحت در سخنوری در مقابل کلام غرّای ایشان دارد؛
کلامی که حقّ و حقیقت را درگوش یزیدیان فریاد میزد؛ کلامی که با کلام خداوند
آمیخته شده بود و هزاران سؤال از یزید و مردم فریبخورده آن جامعه داشت.
پی نوشت:
قرآن
کریم.
آمدی،
عبدالواحد. (1366). غررالحکم و درر الکلم. قم: دفتر تبلیغ اسلامی.
آملی،
شمسالدّین محمّد بن محمود. (1381). نفائس الفنون فی عرائس العیون. تهران:
اسلامیّه.
ابنقولویه
قمی، جعفر بن محمّد. (1385). کامل الزّیارات. ترجمه امیر وکیلیان. بیجا: دفتر
انتشارات اسلامی.
ابناثیر
جزری، علی بن محمّد. (بیتا). أسد الغابه فی معرفه الصّحابه. تحقیق خلیل مأمون
شیحا. بیروت: دارالمعرفه.
ابنبابویه
قمی، محمّد بن علی. (1413ق.). من لایحضره الفقیه. تحقیق علیاکبر غفّاری. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به
جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
ابنسعد،
محمّد. (1377ق.). الطّبقات الکبری. بیروت: دار الصّادر.
ابنطاووس،
علیّ بن موسی. (1399). الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف. قم: مطبعه الخیّام.
ابوالفرج
اصفهانی، علیّ بن الحسین. (1380). مقاتل الطالبین. ترجمه سیّد هاشم رسولی محلاّتی.
تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
اصفهانی،
محمّدحسین. (بیتا). الأنوار القدسیّه. تصحیح علی نهاوندی. بیجا: مؤسّسه المعارف
الإسلامیّه.
امین،
محسن. (بیتا). لواعج الأشجان فی مقتل الحسین، علیهالسّلام. تحقیق حسن امین.
بیروت: دار الأمیر.
الحائری،
محمّدمهدی. (1385). شجره الطّوبی. الطبعه الخامسه. نجف: المکتبه الحیدریّه.
القندروزی
الحنفی، سلیمان بن ابراهیم. ینابیعالمودّهلذوی القربی. تحقیق سیّد علی جمال أشرف
الحسینی. الطبعه الثّانیه. قم: دار الأسوه للطّباعه و النّشر.
المتّقی
الهندی، علیّ بن حسامالدّین. (1409ق.). کنز العمّال فی سُنَن الأقوال و الأفعال.
بیروت: مؤسّسه الرّساله.
العاملی،
زینالدّین بن علی (الشّهید الثّانی). (1409ق.). منیه المرید فی أدب المفید و
المستفید. تحقیق رضا مختاری. الطّبعه الأولی. بیجا.
الموسوی
الخوئی، ابوالقاسم (1413ق.). معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه. الطبعه
الخامسه. بیجا.
بحرانی
اصفهانی، عبدالله. (1409ق.). عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار
و الأقوال. قم: مدرسه الإمام المهدی.
بحرانی،
سیّد هاشم. (1416ق.). البرهان فی تفسیر القرآن. تهران: بنیاد بعثت.
بشیری،
اعظم. (1385). سیمای زینب در آیینه تاریخ. بیجا: نشر هاجر.
بهشتی،
احمد. (1368). زنان نامدار در قرآن و حدیث. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
جزایری،
نعمتالله. (1427ق.). ریاض الأبرار فی مناقب ائمّه الأطهار. بیروت: مؤسّسه
التّاریخ العربی.
حاج
حسن، حسین. (بیتا). الإمام السّجّاد؛ جهاد و أمجاد. بیروت: دار المرتضی.
حسینی
شاه عبدالعظیمی، حسین بن أحمد. (1363). تفسیر اثنی عشری. تهران: میقات.
حسنی،
هاشم معروف. (بیتا). مِن وحی الثوره الحسینیّه. بیروت: دارالقلم.
حسینی
موسوی، محمّد بن أبیطالب. (1418ق.). تسلیه المُجالس و زینه المجالس. تحقیق کریم
فارس حسّون. قم: مؤسسه المعارف الإسلامیّه.
حسینی
علوی، محمّد بن علی. (بیتا). غرر البهاء الضوی و دُرَر الجمال البدیع البهی. مصر:
مؤلّف.
حسّون،
محمّد. (1379). أعلام النّساء المؤمنات. تهران: اُسوه.
حکیم،
محمّدباقر. (بیتا). الوحده الإسلامیّه مِن منظور الثقلین. قم: مرکز الطّباعه و
النّشر لمجمع العالمی لأهل البیت(ع).
حرّ
العاملی، محمّد بن الحسن. (1409ق.). وسائل الشّیعه إلی تحصیل مسائل الشّریعه.
الطّبعه الأولی. بیجا: مؤسّسه آلالبیت(ع) لإحیاء التّراث.
رحمانی
همدانی، احمد. (1378). فاطمه الزّهراء، بهجه قلب المصطفی (ص). تهران: منیر.
رسولی،
هاشم. (بیتا). زینب، عقیله بنیهاشم. تهران: مشعر.
رضویزاده،
سیّد نورالدین.(1384). «بررسی تأثیر رسانهها بر تمایل به تغییر سبک زندگی
روستایی». علوم اجتماعی. ش 31.
رهبری،
حسن. (1390). «علم پیامبر و امام در تفسیر«مِن وحی القرآن»». نشریّه پژوهشهای
قرآنی. سال هفدهم. شماره 66ـ65.
سلمانپور،
محمّدجواد. (1380). علی، قرآن ناطق. تهران: نشر عابد.
سیوطی،
عبدالرّحمن. (1371). تاریخ الخلفاء. تحقیق محمّد محیالدّین عبدالحمید. مصر: مطبعه
السّاده.
شریف
قرشی، باقر. (بیتا). السّیده زینب، رائده الجهاد فی الإسلام. بینا.
شهرستانی،
الح. (1416ق.). تاریخ النیاحه عَلَی الإمام الشّهید الحسین بن علی(ع). تحقیق نبیل
رضا علوان. قم: دار الهجره.
شیخ
مفید، محمّد بن محمّد. (1413ق.). أمالی. قم: انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید.
صادقی
اردستانی، احمد. (1373). زنان دانشمند و راوی شیعه. قم: بینا.
صدوق،
ابنبابویه قمی. (1425ق.). علل الشّرایع. مقدّمه محمّدصادق بحرالعلوم. قم:
دارالکتاب الإسلامی.
صدوق،
ابنبابویه محمّد بن علی. (1364). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال. مقدّمه محمّدمهدی
خرسان. قم: منشورات رضی.
صفری،
حلیمه. (بیتا). الگوهای رفتاری حضرت فاطمه(س). نرمافزار مکتبه الشّامله.
طبرسی،
فضل بن حسن. (بیتا). أعلام الوری بأعلام الهدی. بیجا: مؤسّسه آلالبیت(ع) لإحیاء
التّراث.
ـــــــــــــــــــــــ
. (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: انتشارات ناصرخسرو.
ـــــــــــــــــــــــ
. جوامع الجامع. تهران: انتشارات دانشگاه تهران و حوزه علمیّه قم.
طوسی،
محمّد بن الحسن. (1375). الإستبصار فی ما اختلف من الأخبار. ج 2. نجف: بینا.
ـــــــــــــــــــــــ
. (بیتا). التّبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
ـــــــــــــــــــــــ
. (1414ق.). أمالی. قم: انتشارات دارالثّقافه.
عبّاسی
غریب، محمّدعلی. (1372). زینب، علیهاالسّلام، و شخصیّت تاریخی او. چاپ دوم. تهران:
خوشه.
عسقلانی،
ابنحجر. (بیتا). الإصابه فی معرفه الصحابه. بیجا: الورّاق.
عروسی
الحویزی، ابنجمعه. (1415ق.). تفسیر نور الثّقلین. قم: اسماعیلیان.
عزیزی،
عبّاس. (بیتا). 200 داستان از فضائل، مصایب و کرامات حضرت زینب (س). المکتبه
الشّامله.
غروی
نائینی، نهله. (1375). محدثات شیعه. چاپ اوّل. تهران: دانشگاه تهران.
فیض
کاشانی، مولی محسن. (1416ق.). تفسیر الصّافی. ج 1. تهران: الصّدر.
قزوینی،
محمّدکاظم. (1409ق.). زینب الکبری مِن المهد إلی اللّحد. قم: بینا.
قرشی،
باقرشریف.(بیتا).حیاه الإمام زینالعابدین، علیهالسّلام، دراسه و تحلیل. بیروت:
دارالأضواء.
قطیفی،
فرج آلعمران. (1412ق.). وفات السّیده زینب(س) مِن مجموعه وفیات الأئمّه. الطّبعه الأولی. بیروت: دارالبلاغه
للطّباعه و النّشر و التّوضیع.
قمی،
عبّاس. (1414ق.). سفینه البحار. چاپ اوّل. قم: اُسوه.
ـــــــــــ
. (بیتا). النّفس المهموم. قم: المکتبه الحیدریّه.
مامقانی،
عبدالله. (بیتا). تنقیح المقال. تحقیق محمّدرضا مامقانی. مؤسّسه آلالبیت (ع)
لإحیاء التّراث.
مجلسی،
محمّدباقر. (1403ق.). بحارالأنوار؛ الجامعه لِدُرَر أخبار أئمّه الأطهار. ج 16،
23و 29. بیروت: مؤسّسه الوفاء.
محسنزاده،
محمّدعلی. (1388). سرّ نینوا؛ زینب کبری(س). تهران: مشعر.
محدّثی،
جواد. (بیتا). آشنایی با اُسوهها؛ حبیب بن مظاهر. قم: انتشارات دفتر تبلیغات
اسلامی حوزه علمیّه قم.
محمّدی
اشتهاردی، محمّد. (1379). حضرت زینب؛ فروغ تابان کوثر. چاپ سوم. تهران: برهان.
محمّدی
ریشهری، محمّد. (1367). میزان الحکمه. طبعه الثّانیّه. مکتب الأعلام الإسلامی.
مسعودی،
علیّ بن حسین. (1384). إثبات الوصیّه للإمام علیّ بن أبی طالب. قم: انصاریان.
مدرسی،
محمّدتقی. (1419ق.). مِن هُدَی القرآن. تهران: دار محبّی الحسین.
مکارم
شیرازی، ناصر و دیگران. (1361). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الإسلامیّه.
مصطفی،
ابراهیم، أحمد الزّیات، حامد عبدالقادر و محمّد النجّار. (بیتا). المعجم الوسیط.
ج 2. نشر دارالدّعوه.
مغنیه،
محمّد جواد. (بیتا). تفسیر المبین. قم: بنیاد بعثت.
مقرّم،
عبدالرزاق. (بیتا). مقتل الحسین، علیهالسّلام. بیروت: مؤسّسه الخرسان للمطبوعات.
میانجی،
ابراهیم. (1384). اشکهای سوزان؛ العیون العبری فِی مقتل سیّدالشهداء. شرحی جامع بر مقتل سید الشهداء(ع). چاپ
اوّل. تهران: بینا.
موسوی
الکعبی، علی. (بیتا). سیّده النّساء، فاطمه الزّهراء. بیجا: مرکز الرّساله. نرمافزار
مکتبه الشّامله.
موسوی
همدانی، محمّدباقر. (1374). ترجمه تفسیر المیزان. قم: انتشارات اسلامی جامعه
مدرّسین حوزه علمیّه قم.
میبدی،
رشیدالدّین. (1371). کشف الأسرار و عده الأبرار. تهران: امیرکبیر.
میرزایی،
علیاکبر. (1368). نهج الفصاحه؛ کلمات قصار رسول اعظم (ص). چاپ ششم. قم: چاف.
نشریه
الکفیل. (1434ق.). أُسبوعیّه ثقافیّه. السّنه الثّامنه. نجف: دار الضّیاء للطّباعه.
نوری،
حسین. (1408ق.). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. قم: مؤسّسه آلالبیت (ع).
نویسندگان:
سهراب
مروتی: دانشیار دانشگاه ایلام، ایلام
زهرا منصور زاده: دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه ایلام،
ایلام
فصلنامه
سراج منیر شماره 14
ادامه
دارد...
منبع:فارس