کد خبر : ۷۹۴۲۳
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۲
گفت و گو با حجت الاسلام احمد پناهیان:

شعار کربلا استکبارستیزی است

حجت الاسلام احمد پناهیان گفت: شعائر حسینی همان شعائر الهی است. شعار کربلا استکبارستیزی است ولی جریان تشیع انگلیسی این شعار را حذف کرده‌است.
عقیق:حاج احمد پناهیان از واعظان نام آشنای هیئات مذهبی است. وی که سال‌ها در کسوت وعظ و روضه خوانی حضرت سیدالشهدا(ع) فعالیت می‌کند در خصوص موضوعاتی مانند شعارهای عاشورا، ملاک شعائر عاشورا و تحریفات معطوف به عزاداری و.. با ما به گفتگو نشست. وی معتقد است شعائر حسینی همان شعائر الهی است. شعار کربلا استکبارستیزی است و بعضی این شعار را حذف کرده‌اند. متن زیر مشروح گفتگوی ما را با این کارشناس دینی است؛

*به نظر شما اصلی‌ترین شعارهای عاشورا که به امروز مربوط می‌شود و در شرایط امروزی به آن نیازمندیم چیست؟

در ابتدا اجازه دهید به کلامی از امام حسین(ع) اشاره کنم که فرمودند: «الَا وَإنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ: بَیْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه» یعنی ای اهل عالم بدانید حرام‌زاده فرزند ‌حرام‌زاده مرا بین یک دوراهی قرار داده است: بین جنگ و پذیرش ذلت، بین شمشیر و ذلت پذیرش امر او. من ذلت نمی‌پذیرم چرا که پذیرش میل استکبار، ذلت است.

شعار دیگر کلام امام حسین(ع) است که فرمودند: «وَ عَلَی الاِسْلامِ، ألسَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ» فاتحه اسلامی را بخوانید که امت حاکمیت کسی مانند یزید را بپذیرد. در هر زمانی مستکبرین می‌خواهند بر شما تسلط پیدا کنند، اگر بپذیرید اسلام نابود می‌شود. این شعار امروز ماست.

رئیس‌جمهور در مصاحبه با سی.ان.ان در سفر هفتادمین دوره اجلاس سازمان ملل اعلام کرد «من از روز اول، شعار انتخاباتی‌ام این بود که با همه دنیا ارتباط برقرار کنم و حتی با آن‌ها که تخاصم داریم این تنش و دشمنی را کم کنیم و معتقدم در این چند سال موفق شدم ایران و آمریکا را به هم نزدیک کنم.» باید به ایشان بگویم که اشتباه می‌کنید. می‌گویند مردم خواهان این هستند که ارتباط نزدیک شود! نه این‌گونه نیست. این یعنی اینکه مردم خواهان دست برداشتن از اصول اسلامی هستند، یعنی مردم خواهان این هستند که از عاشورا و انقلاب اسلامی کنار بکشند! در حالی‌که مردم خواهان نابودی آمریکا هستند.

در بحث شعارها وقتی اباالفضل العباس خواست به میدان برود به امام(ع) فرمود که: «أرید أن أطلب ثأری من هؤلاء المنافقین» اجازه بده به میدان بروم تا از منافقین خون‌خواهی کنم. این یک شعار و قاعده است. نباید از حق شهدایتان بگذرید. یک استاد دانشگاه علوم سیاسی تهران چندی پیش صحبتی کرده بود که چرا بعضی‌ها می‌گویند ما می‌خواهیم انتقام شهدا را بگیریم؟ شهدایی که در جنگ شهید شدند خالصانه جانشان را تقدیم کردند، دیگر نیازی به انتقام نیست. در حالی که امام حسین(ع) به امام سجاد فرمود: «لَا یَسْکُنُ دَمِی حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِی» خون من از جوشش نمی‌افتد تا وقتی مهدی ظهور کند. یعنی جریان انتقام یک شعار است.

در دعای ندبه می‌خوانیم «أین الطالب بدم المقتول بکربلا» قرآن کریم می‌فرماید: «من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا» اگر مظلومی کشته شود باید صاحب خونش انتقام بگیرد. این‌ها شعارهای کربلاست که آیات قرآن آن را تایید می‌کند. حضرت علی‌اکبر فرمودند: من اگر بر حق باشم اگر جانم را هم از دست بدهم ملالی ندارم. همین هم شعار است. یعنی بر حق بمان اگرچه جانت را از دست بدهی.

شعار دیگری از امام حسین(ع) که می‌فرمایند: «مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ» اگر شما همچون حسین باشید نباید با یزید بیعت کنید. نباید از آرمان‌هایتان کوتاه بیایید. امام از کلمه مثلی یعنی مانند من استفاده می‌کند تا بگوید این جریان به کربلای ۶۱ هجری محدود نمی‌شود.

*بعضی از این فرمایش امام حسین(ع) که می‌فرماید: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» این طور برداشت می‌کنند که کربلا و عاشورا منحصر به آن مکان و آن زمان است و ما نمی‌توانیم یزید یا حسین زمان داشته باشیم. چطور می‌توان به این سوال پاسخ داد در حالی‌که ما عاشورا را جاری در تاریخ می‌دانیم؟

 اگر این‌چنین تفسیری داشته باشیم کلام امام حسین(ع) بی‌معنی خواهد شد. خود امام حسین(ع) فرمود من به خاطر آن کلام پیامبر دارم با یزید می‌جنگم. پس محدود به عاشورا نیست. این جریانی است که پیامبر(ص) فرموده است. کربلا را امام حسین ایجاد نکرد بلکه پیامبر ایجاد کرد. پیامبر فرمود: «من رأی سلطانا جائرا...» یعنی قانونی که کربلا را ایجاد کرد قانونی است که پیامبر ایجاد کرده است. پیامبر فرمود هرکسی! یعنی هیچ محدودیت مکانی و زمانی ندارد. یعنی شما هر زمانی کسی مانند یزید با آن شاخصه‌ها دیدید، باید مانند حسین باشید چون کربلا در کربلا تولید نشد بلکه پیامبر آن را ایجاد کرد.

خدا به پیامبر دستور داد: «و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» آنقدر با آن‌ها مبارزه کنید تا جریان فتنه و استکبار را از بین ببرید. رسول‌الله که نمی‌تواند تمام فتنه را نابود کند چون عمر ایشان این اجازه را نمی‌دهد. خداوند فرمودند: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» خدا پیامبر را انتخاب کرد که دینش در همه عالم گسترش پیدا کند. الان پیغمبر که برای حکومت ظهور ندارد، امام علی(ع) ۴ سال، امام حسن(ع) شش ماه و به بقیه ائمه اجازه حکومت ندادند. همه منتظرند امام زمان(عج) بیاید و حکومت کند. پس این تحقق امر خدا زمان‌بردار نیست و مقابله حق با طاغوت هم تابع زمان نیست. خدا در قرآن می‌فرماید: «جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا» ما برای هر جماعتی یک مستکبر قرار می‌دهیم برای اینکه مکر و فتنه کنند و درگیری ایجاد کنند تا ما بفهمیم مجاهدین ومبارزین ما چه کسانی هستند.

وقتی امام حسین(ع) از مصیبت امام حسن(ع) و مسمومیت ایشان اشک می‌ریخت و فرمود: غارت‌زده به کسی نمی‌گویند که مالش را از دست داده است؛ غارت‌زده به من می‌گویند که برادری همچون شما را از دست می‌دهم. امام حسن(ع) فرمود: این مصیبتی که تو از من می‌بینی در برابر مصیبت روز شهادت تو چیزی نیست. تا قیام قیامت هیچ مصیبتی به مصیبت امام حسین(ع) نخواهد رسید. هیچ شهیدی ارزش خونش به ارزش خون امام حسین(ع) نخواهد رسید. اما آرمان، هدف، تکلیف و صحنه مبارزه تکرار خواهد شد.

*به نظر می‌رسد یکی از راه‌های سرکوب حق بحث تحریفات باشد. ضمن اینکه توضیح می‌دهید چرا تحریف به وجود می‌آید، بفرمایید که اصلی‌ترین تحریفاتی که هیأت‌های ما با آن مواجه هستند چیست؟

از روز اول برای مبارزه با اسلام جریان تحریف ایجاد شد. یعنی بعد از وفات پیغمبر(ص) برای اینکه شخصیت ایشان تحریف شود تمام روایات ایشان را از بین بردند و روایات جدید جعل کردند. این روایات جعلی تا حدی بود که می‌گفتند پیامبر(ص) به همراه عایشه قدم می‌زدند که در جایی دیدند جشن عروسی برپاست و مسلمانان خوشحال هستند و پیامبر هم عایشه را بر دوشش گذاشت و شروع به رقصیدن کرد!! این روایات جعلی در کتاب‌ها دیده می‌شود. یعنی خواستند شخصیت پیغمبر(ص) را با تحریف عوض کنند. وقتی شخصیت پیغمبر(ص) را با تحریف عوض کردند معلوم است در برابر سخن امام حسین(ع) که در کربلا گفت من فرزند پیغمبر هستم دیگر کسی تعجب نمی‌کند! می‌گویند خب فرزند پیغمبر باش. چون پیغمبر ذهن دشمنان در کربلا با پیغمبر شصت سال پیش متفاوت است. پیغمبر در ذهن آن‌ها می‌تواند هر کسی باشد.

در جریان انقلاب اسلامی هم می‌خواستند در سال‌های اصلاحات همین کارها را بکنند. گفتند چه کسی گفته است امام معصوم است؟ ائمه معصوم نیستند و ممکن است خطا کنند. انقلاب اسلامی از ائمه الگو می‌گیرد و وقتی شما شخصیت ائمه را زیر سوال ببری، می‌توانی بگویی در انقلاب اسلامی هم این اشتباهات وجود داشته است. آن‌گاه هیچ آرمان مستقر و حرف ثابتی وجود نخواهد داشت. چرا مقام معظم رهبری از موضوع تحریف امام صحبت کرده‌اند؟ برای تحریف امام می‌گویند امام اگر الان در قید حیات بود ممکن بود از اصولش دست بردارد!! این بیان از امام یک شخصیت متزلزل می‌سازد. شخصیتی که دیگر مجاهد فی‌سبیل‌الله نیست.

چون در قرآن گفته شده است: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» مجاهد فی‌سبیل‌الله هرگز تغییر نمی‌کند. همیشه آرمان او ثابت است. وقتی این شخص می‌گوید ممکن است امام نظرش تغییر کند یعنی شاخصه ثابت‌قدم بودن امام را تحریف می‌کند. با این تحریف دیگر امام جایی در ذهن شما ندارد. می‌گویید آرمانی که ممکن است تغییر کند به درد من نمی‌خورد. آقا فرمودند اگر شخصیت امام تحریف شود مردم سیلی خواهند خورد یعنی هرچه تا به امروز به‌دست آورده‌اند از دست خواهند داد.

در جریان عاشورا هم یکسری اخبار کذب وارد واقعه کربلا شد. بعضی‌ها مغرضانه و بعضی‌ها هم فقط چیزی را که درست و دقیق ندیده‌اند بعد از واقعه کربلا نقل کرده‌اند. حقیقت اتفاق را نفهمیده‌اند و یک نقل عمومی کرده‌اند. این نقل‌ها دست‌به‌دست شده است و در سال‌های مختلف چاپ شده و تغییر کرده‌اند. یا کلمات امام حسین(ع) که عربی بوده‌اند وقتی به فارسی ترجمه شده‌اند تغییر کرده‌اند. به طور مثال در نماز می‌گوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» در دوران کودکی می‌پرسیدیم مستقیم یعنی چه؟ می‌گفتند یعنی راه راست.

در حالی که در زبان فارسی مستقیم به معنی راست است ولی در زبان عربی مستقیم یعنی راهی که باید در آن استقامت کرد. امام صادق(ع) فرمودند: خدا برای این گفته است که با ما باشید چون ما از جهاد با دشمنان اسلام دست برنمی‌داریم. پس اهدنا الصراط المستقیم یعنی خدایا من را مجاهد فی‌سبیل‌الله قرار بده. بنده تا چهل سالگی نمی‌دانستم که معنای مستقیم این است تا اینکه این روایت از امیرالمومنین را دیدم که در تفسیر صراط المستقیم این سخنان را فرمودند. همیشه گمان می‌کردم معنی این آیه یعنی اینکه باید آدم خوبی باشم. ترجمه «مستقیم» به «راست» یک تحریف است. خیلی از تحریف‌ها در مقاتل کربلا نیز این‌گونه است. مثلا در مورد جمله «هیهات من ذله» سوال این است که چه چیزی برای امام حسین(ع) ذلت بوده است؟ آیا فقط پذیرش حکومت یزید ذلت است؟

«أَلَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَایُعْمَلُ بِهِ، وَأَنَّ الْبَاطِلَ لَایُتَنَاهَی‌ عَنْهُ!؟ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِی‌ لِقَآءِ اللَهِ مُحِقًّا؛ فَإنِّی‌ لَاأَرَی‌ الْمَوْتَ إلَّا سَعَادَه، وَلَا الْحَیَوه مَعَ الظَّالِمِینَ إلَّا بَرَمـًا» زندگی با مردمی که این حکومت را پذیرفته‌اند نیز ذلت است. من تا به حال این مضمون را در هیچ شعری ندیده‌ام که حضرت زندگی با مردمی که حکومت جور را پذیرفته‌اند نیز ذلت است. بعضی نقل‌ها تحریف شده‌اند و بعضی هم مشخص است که دروغ است. حال بعضی جاها موضوع طوری بیان شده است که مستمع فکر می‌کند که این مساله در تاریخ آمده است. یعنی طرز بیان مشکل دارد.

بنده در جلسه‌ای روضه می‌خواندم که آقا فرمودند عین مقتل را بخوان. بنده خواندم و آقا فرمودند اینجا نوشته است حضرت زینب(س) کنار بدن حضرت علی‌اکبر(ع) آمد. چطور ایشان در حضور این همه نامحرم این کار را کرده‌اند؟ این مسائل دیگر در تاریخ نیست ولی شما آن را شرح می‌دهید. این مساله تحریف تاریخ نیست بلکه تشریح و تبیین تاریخ است. تحریف وقتی هست که این مسائل را عین مقتل قلمداد کنیم. مثلا می‌گویند حضرت زینب(س) در هنگام رفتن امام به میدان بی‌قراری می‌کرد. بله ایشان بی‌قراری می‌کردند چرا که از کودکی تعلق خاصی به امام داشتند و پیامبر می‌فرمودند اسراری بین این دو وجود دارد.

اما نکته این جا است که اگر ما این بی‌قراری را طوری نشان دهیم که گویی حضرت زینب(س) بعد از امام حسین(ع) دیگر به آخر کار رسیده‌اند، این بیان با این رفتار همخوانی ندارد که حضرت زینب(س) بعد از شهادت امام، ایشان را در میدان قتلگاه در آغوش گرفتند و فرمودند خدایا این قربانی را از من قبول کن. پس بی‌قراری حضرت زینب(س) تا جایی است که تعلق او به خدا بسیار بیشتر از تعلق به امام حسین(ع) است. بعد از واقعه مقاومت می‌کند و مبارزه را شروع می‌کند. انسان داغ‌دیده و ضعیف که نمی‌تواند مبارزه کند.

*بفرمایید برای اینکه ما عملی را به عنوان شعائر در نظر بگیریم باید چه ملاک‌هایی را مدنظر قرار دهیم که مشخص شود این عمل جزو شعائر است یا انحراف محسوب می‌شود؟

شعائر حسینی همان شعائر الهی است. امام حسین(ع) به کربلا آمد و فریادی زد، درخواستی کرد، ندایی سر داد. اگر مناسک، اعمال و فعالیت شما در جهت تقویت شعائر الهی اباعبدالله باشد و منافاتی با شخصیت امام نداشته باشد می‌توان آن را شعائر حسینی نامید. مثلا گریه کردن، روضه خواندن جزو شعائر حسینی محسوب می‌شود اما قمه‌زنی شعار حسینی است؟ کجای این عمل در جهت تقویت آرمان اباعبدالله است؟ شعائر الهی مشخص هستند. اگر این عمل جزو شعائر حسینی است پس چرا بار اول انگلیسی‌ها اقدام به توزیع قمه کردند و بانی این کار شدند؟ آن‌ها که از ۳۵۰ سال قبل درگیر مبارزه با حسین‌بن‌علی هستند.

عزاداری و سینه‌زنی یک نوع هیاهو است و این لازم است. حتی در بعضی روایات گریه با صدای بلند عنوان می‌شود. نمی‌توان گفت هر عملی که به امام حسین نسبت داده شد پلیدی آن از بین می‌رود. نمی‌توان ترانه‌ای با غنا برای امام حسین(ع) خواند چرا که غنا حرام است حال برای هر کسی خوانده شود.

در مورد طیف شیرازی باید توضیحاتی بدهم که این‌ها مسائلی را به عنوان شعائر حسینی در جامعه ترویج می‌دهند. دانشمندی آمریکایی به نام جفری هالورسون در سال ۸۹ نظریه‌ای ارائه می‌دهد و می‌گوید برای نابود کردن جمهوری اسلامی کاری کنید که مردم جمهوری اسلامی را مانند یزید بدانند. چون آن‌ها حسینی هستند هر کسی را همچون یزید ببینند نابودش می‌کنند. آن‌ها چون ما را یزید می‌بینند با ما می‌جنگند. حال برای اینکه مردم حکومت و ولی‌فقیه را یزید ببینند شما نیاز به امام حسین دارید. من پیشنهاد می‌کنم به سراغ سید محمد شیرازی بروید. شیرازی‌ها چگونه احیاگر شعائر حسینی هستند که هالورسون ضد دین آمریکایی می‌گوید شیرازی‌ها از آن دسته شیعیانی هستند که معتقد به زندگی مسالمت‌آمیز با آمریکا که یزید زمانه است هستند.

شعار کربلا استکبارستیزی است که آن‌ها این شعار را حذف کرده‌اند. این فرد در سال ۸۹ به سنای آمریکا پیشنهاد می‌دهد تا بودجه‌ای به شیرازی‌ها تعیین شود تا به آن‌ها شبکه ماهواره‌ای داده شود. در ظرف ۵ سال تعداد این شبکه‌ها به حدود ۳۰ عدد رسید. آمریکایی‌ها دیدند تعلق مردم به این افراد زیاد است چون هم از سادات هستند هم مرجع و هم کربلایی‌اند و مردم کربلایی‌ها را دوست دارند. آن‌ها با کمک آمریکا پول‌های زیادی را در شهرهای مختلف خرج می‌کنند. این اعمال شعائر حسینی نیستند. رفتاری که ما را به سوی احقاق اهداف حسینی ببرد شعائر حسینی هستند. در مکه لباس احرام می‌پوشید، تعلقات را کنار می‌گذارید. این رفتارها عبودیت شما را نشان می‌دهد. عبادت می‌کنید، طواف می‌کنید، لبیک‌اللهم‌لبیک می‌گویید، یعنی من گوش به فرمان هر چه شما بگویید هستم. به این‌ها شعائر الهی می‌گویند.

حال فرمان قمه‌زنی را چه کسی صادر کرد؟ قمه چه معنایی دارد؟ از چه سالی وارد مراسم شد؟ وقتی به تاریخ نگاه کنیم می‌بینیم صد و اندی سال قبل آغاز شده است و بعضی حرکات هم مثل قلاده‌انداختن و به زمین کشیدن انسان‌ها در چند سال اخیر دیده می‌شود و می‌گویند چون این حرکات به دستگاه امام حسین(ع) ارتباط دارد شعائر حسینی محسوب می‌شود!! در حالی‌که این اعمال باید در جهت احقاق اهداف امام حسین(ع) باشد ولی اینگونه نیست.

*در رابطه با انحرافات موجود در مراسم حسینی در طول تاریخ چند مثال بزنید و  نظر ائمه و بزرگان دین را در این رابطه بفرمایید.

در روایات مکرر دیده می‌شود که مقابله با تحریف از کارهای اصلی ائمه از جمله امام صادق(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) بوده است. گروه‌های مختلف آمدند و حرف‌های جدید آوردند. امام علی(ع) فرمود: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ» فتنه در جامعه وقتی ایجاد می‌شود که قاعده‌های جدید که در قرآن و سنت نیست به وجود بیاید. لذا یکی از ماموریت‌های ائمه مبارزه با این اضافات و تحریفات بود. به‌طور مثال در زمان امام علی(ع) از کلمه ولایت کسی برداشت دوستی نمی‌کرد، ولی کم‌کم در زمان ائمه بعدی و در زمان حال می‌گویند که ولایت به معنی دوستی است.

اگر ولایت به معنی دوستی بود پس چرا ائمه می‌گفتند که تقیه کنید؟ پس معلوم است ولایت معنای حقیقی خودش را داشته که می‌گفتند پنهانش کنید وگرنه دوستی که نیاز به تقیه ندارد. پس این معنا یک معنای ساختگی در عصر معاصر است و به تازگی وارد شده است. ائمه مادامی که بودند حریم و ساحت ولایت را حفظ کردند و نگذاشتند هر کسی وارد این جرگه شود. در ادعیه می‌خوانیم که از خدا خواسته می‌شود که ما را از پیروان امام معصوم و از پیروان امامان ساختگی قرار ندهد. ائمه در هر دوره‌ای با ورود امامان جعلی مقابله کردند. در حال حاضر با حجم بالایی از تحریفات مواجه‌ایم، حال اگر ائمه آن مبارزات را انجام نمی‌دادند معلوم نبود امروز چه وضعیتی پیش می‌آمد. این‌که امروز به عصر رسیده‌ایم به‌خاطر زحمات ائمه و علما بوده است.

در جامعه ما مرجعیت علمی، سیاسی و اجتماعی یک شخص است. وقتی مقام معظم رهبری حاکم شرع و ولی فقیه شدند، حکمشان بر سایر مراجع نافذ است.

به طور مثال در باب لعن و نفرین در جمعی جوانی سوال کرد که شما چرا می‌گویی لعن نکنید؟ پاسخ دادم امام حسین(ع) می‌خواست کدام مردم را نجات دهد؟ شیعیان یا همه مسلمانان؟ امام حسین(ع) برای نجات آن‌ها جانش را داد. این مساله نفرین در مورد دشمنان اهل بیت است. چند درصد از این اهل سنت دشمن اهل بیت هستند؟ به درصد نمی‌رسد! دشمن اهل بیت دیده نمی‌شود. اهل سنت هم به مجلس روضه می‌روند، روضه می‌خوانند، گریه می‌کنند. امام صادق(ع) می‌فرمایند این‌ها را دوست داشته باشید. این‌ها مومنین مستضعف هستند. نگفتند این‌ها دشمن هستند!! شما باید دشمنان اسلام را لعنت کنید.

در حال حاضر در سوریه اهل تسنن در کنار شیعیان می‌جنگند. در جنگ ما بسیاری از اهل تسنن با آرمان‌های ما شهید شدند. حال چطور آن‌ها را نفرین کنیم؟!! بله عقایدشان با ما متفاوت است. آن‌ها اشتباه می‌کنند و ما هم می‌گوییم اشتباه می‌کنند اما نفرینشان نمی‌کنیم. امیرالمومنین می‌فرمایند: اگر من می‌جنگیدم و مقاومت می‌کردم آن‌هایی که با من دشمن نیستند (اهل تسنن) مشرک می‌شدند. امیرالمومنین سکوت کرد و از حق خودش گذشت تا آن‌ها مشرک نشوند. روایات متعددی داریم که وقتی امام زمان(ع) می‌آید بسیاری از آن‌ها شیعه می‌شوند. چون محبت اهل بیت را در دل دارند و فقط حق برایشان آشکار نیست.

امیرالمومنین وقتی می‌جنگید از لشکر دشمن کسی را امید به اصلاح و مسلمان شدنش وجود داشت نمی‌کشت. آن کسی که جهنمی بودنش حتمی بود می‌کشت. حال از این اختلاف شیعه و سنی چه کسی استفاده می‌کند؟ فقط آمریکا و اسرائیل از این مساله سود می‌برند. آن جوانی که از من سوال پرسید با چند دقیقه صحبت و دیدن مردمی و هیأتی بودن من مشکلش حل شد.

به طور مثال در مورد لخت شدن در عزاداری‌ها آقا فرمودند مشکل برهنه شدن و سینه زنی باید بصورت اقناعی حل شود. بعضی‌ها بد عمل کردند، میکروفن را برداشتند و گفتند کسی لخت نشود. آقا فرمودند این گونه نه، بلکه فرد باید قانع شود و نباید برخورد چکشی صورت گیرد و نباید به آن دامن زده شود و مساله روز شود. دیده شده است در بعضی هیأت‌ها دو گروهی به وجود آمده است و بعضی می‌گویند شما ولایی نیستید و آن‌ها هم عمدا در عزاداری‌ها برهنه می‌شوند. نکته دیگری که آقا فرمودند این بود که نباید این مساله باعث شود مقام معظم رهبری در مقابل سایر علما قرار گیرد.

روزی یکی از آقایان به من گفت چرا در مساله برهنه شدن نظری نمی‌دهی؟ جواب دادم کسی که باید نظر می‌داده است داده است، من باید آن را پیاده کنم. من خودم جلسات را طوری مدیریت کردم که دیگر نیازی به برهنه شدن دیده نمی‌شود. باید فرد قانع شود نه اینکه اجبار باشد. این یک دستور حکومتی نیست بلکه توصیه آقا است. وقتی هم آقا در مورد قمه‌زنی حکم دادند باید اقناعی عمل می‌کردیم. وقتی به یک‌باره جلوی این کار را گرفتیم بعضی‌ها لجبازی‌کردند و در بعضی شهرهای اصفهان این کار را کردند که بگویند ما می‌توانیم انجام دهیم.

البته جاهایی هست که حکومت باید ورود کند ولی باید بر اساس یک حرکت عمومی و اقناعی باشد. اما نیروی انتظامی در حال حاضر باید ورود کند چون قمه‌زنی وسیله‌ای برای درگیری شده است. دعوای حزب‌الله‌ای‌ها و طرف مقابل. من کتابی در این مورد با عنوان دست پنهان تالیف کردم و در کشور توزیع شد. در روستایی اطراف قم ۱۵۰۰ نفر قمه می‌زدند. وقتی این کتاب به همراه سی‌دی در آنجا توزیع شد ۱۲۰۰ نفر از آن افراد به جای قمه‌زنی اهدا خون کردند. خونشان را دادند ولی قمه نزدند. کار اقناعی اثر بسیار بیشتری نسبت به کار دولتی دارد. در عین حال جاهایی نیاز به کار حکومتی نیز وجود دارد.

منبع:مهر

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین