۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۰۴
ایشان در ادامه به این دو فراز از فرمایشات حضرت سیدالشهدا علیه السلام که "من برای طلب اصلاح در امت جدم خروج کردم" و " قصد دارم تا امر به معروف و نهی از منکر نمایم" اشاره نموده، اظهارداشتند: سید الشهداء علیه السلام رفت، اما ما که مدعی هستیم، آیا به راه او رفته ایم؟ این دو کار او ؛ یکی اصلاح در امت، و دوم امر به معروف و نهی از منکر را ، در برنامه خودتان قرار دهید. و در این کار، کتاب خدا میزان است. میزان زندگی بشر قرآن است. اگر دو کفه این میزان را بگیرید: یکی تفقه در دین و دیگری انذار مؤمنین و مؤمنات، دو بالی می شود که با آن تا اعلا علیین می توانید پرواز کنید. بی بال ، طیران محال است و با یک بال هم پرواز غیر ممکن است، اگر این کارتان باشد ، آن وقت می توانید بگویید: ما به آن راهی رفتیم که سید الشهداء علیه السلام رفت.
حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در پایان برخی از آثار شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام را برشمرده و گفتند: آیا او که بود و چه کرد؟! کسی نه او و نه کار او را شناخت و آنچه معلوم و مسلّم می باشد، این است : تمام خلقت عالم و بعثت تمام انبیا از آدم تا به پیغمبر خاتم، به ثمر نرسید مگر به برکت خون گلوی او.
متن کامل سخنان حضرت آیت الله وحید خراسانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین
بحث در موضوع ما وجد فی السمکة او الطیر تمام نشد؛ ان شاء الله بعد.
انعکاس دو جمله از قرآن در حوزه علمیه
اما امروز آنچه لازم است: زندگی، حیات بر طبق کتاب خدا باشد. اگر ما زندگیمان را بر طبق این آیه کنیم، هم خودمان سعادتمندیم، هم منشأ سعادت دیگران. «لیتفقهوا فی الدین» این یک جمله. جمله دوم «ولینذروا قومهم». نسبت بین جمله دوم و جمله اولی نسبت ثمر به شجر است. تفقه در دین، این درخت طیبه سعادت دنیا و آخرت است. لینذروا قومهم ثمره این شجر است.
ایام عاشورا در پیش است. بهار احیای قلوب، این ایام است. بذر حِکَم، مسائل، مواعظ دین در این زمان مؤثر است. کاری کنید که حوزه انعکاس این دو جمله باشد: لیتفقهوا فی الدین ایام تحصیل و لینذروا قومهم ایام تبلیغ.
خوشا به حال کسانی که از این زندگی حداکثر استفاده را کردند. مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما اَحیا النَّاسَ جمیعاً ، امام ششم فرمود: تاویله الأعظم أخرجها من ضلال إلی هدی؛ نفرمود: من الضلال إلی الهدی، من ضلال إلی هدی، از یک گمراهی یک انسانی را دربیاورید، به یک هدایت نائلش کنید، ثواب احیاء تمام نفوس بشر را به تو میدهند.
مصیبت در ما این است که زندگی موافق با کتاب خدا نیست. لیتفقهوا فی الدین هست اما لینذروا قومهم نیست. ان شاء الله شما سعی کنید این دو جمله را عملی کنید. این ایام بروید به مراکزی که روحانی نمی بینند، یک گنهکار را توبه بدهید، یک جاهل در دین را یک مسئله یاد بدهید، اجرت چقدر است؟ نص کلام رأس و رئیس مذهب این است: اجر، احیای تمام انسانیت است. این فرصت بسیار غنیمت است.
راه سیدالشهدا علیه السلام
سید الشهداء رفت اما ما که مدعی هستیم به راه او رفتیم؟ دو جمله تمام مطلب است: إنما... -کلمه حصر- «إنما خرجت لطلب الإصلاح في أمة جدي»؛ این مطلب اول. مطلب دوم: «أرید أن آمر بالمعروف وأنهی عن المنکر». همه تان این دو جمله را برنامه کنید، مبادا غفلت کنید، این ایام را از دست بدهید، از این نسیم بهار که دل ها را زنده میکند، غفلت کنید. یکی اصلاح در امت؛ دوم امر به معروف، نهی از منکر. معروف را بشناسید، منکر را بشناسید. « وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ دعوت کنند به خیر یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ». این چه مقامی است؟ اولا قرآن را بفهمید « كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ » این یک آیه. حالا از این امتی که خیر الامم است ولتکن منکم... - کاری کنید که از این عده باشید - و لتکن منکم امة دعوت کنند به خیر، امر کنند به معروف، نهی کنند از منکر. خوشا به حال آنها که این سعادت را یافتند: ایام تحصیل تفقه در دین، ایام تبلیغ انذار مؤمنین.
امام پنجم به جابر بن یزید جعفی وصایایی دارد بسیار عمیق. یک جمله اش این است: عرض کن خودت را بر کتاب الله. کتاب خدا میزان است. میزان زندگی بشر قرآن است. اگر دو کفه این میزان را بگیری: یک کفه تفقه در دین است. کفه دوم انذار مؤمنین و مؤمنات. دو بالی که پرواز کنید تا اعلا علیین تهیه کردی. بی بال طیران محال است، با یک بال هم پرواز غیر ممکن است، دو بال لازم است. بال اول پرواز به درجات علا میشود تفقه. بال دوم میشود انذار و امر به معروف و نهی از منکر. آن وقت است که می توانی بگویی: ما به آن راهی رفتیم که سید الشهداء رفت «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر».
در این راه چه کرد؟! کاری کرد که باور کردنی نیست. امری که خدا- ذات قدوس حی قیومی که لا یدرک و لا یوصف- اول کسی است که ذکر مصیبت او کرده. خدا! مصیبت خوان او، ابراهیم، خلیل، موسای کلیم، عیسای مسیح، نوح نبی، همه انبیا و مرسلین مستمع عاشورای او.
امام حسین علیه السلام شخصیت خاتم الانبیا صلی الله علیه وآله
هرگز نشناختیم او را. که بود؟! اولا اگر بفهمیم «حسینٌ مني وأنا من حسین»، غوغاست این جمله. «أنا» کیست؟ انیت را بشناس. «من» این دست نیست، این، دست من است. این، سر نیست، این سر من است. این، بدن نیست این بدن من است. من از حسینم. عقل این جا حیران است. حسین از من، از انیت من جدا شده، من هم از انیت او جدا شدم. این جمله محیر العقول است. انیت خاتم، عقل کل، منشأش حسین بن علی است. اگر خدا توفیق داد یک وقت این عقده را باز میکنیم تا بفهمید او که بود اولا؛ او چه کرد ثانیا؛ کسی که روز اول که به دنیا آمد قنداقه اش را به عرش بردند. این روز اول او. اما روز آخر: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِي إِلی رَبِّكِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي. روز اول، آن؛ روز آخر، این!
پاکتر، اطهر، اطیب از شیر صدیقه کبری در عالم وجود یافت نمیشد اما وقتی این شجره به این ثمره بارور شد، فرمود: مبادا پستان به دهان این فرزند بگذاری! وقتی آمد به دنیا، فرزند را در قنداقه پیچید؛ از نماز به خانه زهرا آمد، گرفت قنداقه را؛ زبان در دهن گذاشت سه شبانه روز. زبان خاتم انبیا، آن زبانی که « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» به این کام شیر داد؛ این اول.
تأثیر شهادت امام حسین علیه السلام بر همه عوالم
اما آخر؛ همه مصادر اهل سنت نقل کردند از مورخین، محدثین، از رجال عظیم الشان ، که ابن عباس نیمه روز عاشورا سر و پا برهنه از خانه بیرون آمد شیون زنان، رو به قبر سید کائنات؛ پرسیدند: چه خبر است؟ گفت: الان خواب دیدم پیغمبر خاتم را سر برهنه پا برهنه غبارآلوده، یک شیشه پر خون در دستش، پرسیدم: یا رسول الله! چه خبر است؟ فرمود: خدا این قاروره را به من داد که بروم کنار گودال قتلگاه، خون گلوی فرزند را بگیرم. گفت: یا رسول الله! شیشه را کجا می بری؟ فرمود: این قاروره به عرش خدا میرود. امام ششم فرمود:.. - این نص کلام است - آن رکنی از عرش که این قاروره بر آن رکن گذاشته شده، تا قیامت می لرزد.
آثار شهادت آن حضرت
آیا که بود؟ چه کردی؟! نه خودت را کسی شناخت، نه کارت را! آنچه معلوم است مسلم است: تمام خلقت عالم، بعثت تمام انبیا از آدم تا به پیغمبر خاتم به ثمر نرسید الا به برکت خون گلوی او. این اثر اول.
اثر آخر: آن وقتی که تمام انبیا وانفسا می گویند، همه ملائکه مقربین متحیر و سرگردانند، یک مرتبه در این غوغا، آن هم در قیامت کبری:- يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ * يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَىٰ وَمَا هُمْ بِسُكَارَىٰ وَلَٰكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ - در همچو روزی در همچو هنگامه ای ناگهان هودجی پیدا میشود باطنها عفو الله ظاهرها رحمه الله میآید تا عرش خدا؛ وقتی رسید آن جا، پیاده میشود، میآید کنار قائمه عرش، آن وقتی که ابراهیم، موسی، عیسی، همه درمانده اند، حلال محشر یک مطلب است؛ آن مطلب این است - نص کلام امام این است- امام ششم فرمود: میآید کنار عرش خدا پیراهن غرقه به خون روی سر؛ جبرئیل نازل میشود، میگوید: یا زهرا! خدا به تو سلام میرساند، میفرماید: این پیراهن را از روی سر بردار، آنچه می خواهی به تو داده میشود.
و سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا