۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۰۰
استاد! چرا در تعاریف اسلامی و رایج به پزشک، حکیم می گویند؟ مبانی اخلاق پزشکی در اسلام چست؟
در گذشته طبابت جایگاه خاص و بلندی داشته است و لازم است. در تعاریف اسلامی حکیم معانی ویژه و والایی دارد، به طوری که یکی از صفات خداوند، «حکیم» می باشد. حکیم به معنی به حد کمال رسیدن «علم و عقل» می باشد، اگر ما بتوانیم به رشد و تعالی علم و عقل دست یابیم به حقیقت به معنای حکمت دست یافته ایم لذا زمانی که صفت حکیم برای خداوند به کار گرفته می شود به این معناست که خداوند در شناخت و ایجاد مخلوقات در حد کمال مطلوب و کامل قرار دارد.
حکیم به معنای بیان استوار و قاطع هم تعریف شده است و می توان گفت انسان وقتی به بیان استوار خواهد رسید که از علم وعقل به صورت کامل و عالی استفاده نماید. در گذشته حکمت دارای جایگاه والا و بلندی بود و فلاسفه بزرگ نیز، زمانی که از واژه حکمت خداوند استفاده می کردند آن را به معنای معرفت و صفات عالی خداوند می دانستد. «حکمت» به معنای شناخت صفات خداوند نیز تعریف شده است و نیز در جاهایی به علم تام و یا تمام نیز تعبیر شده است. در گذشته حکیم و یا به عبارتی اطبای ما کسانی بوده اند که دانش آنها فقط به دانش طبابت و پزشکی محدود نمی شد، بلکه آنها در علوم مختلف مانند فلسفه و غیره نیز تبحر داشتند و لذا باید توجه نمود واژه حکمت اشاره دارد به نگاه کامل و در حد کمال به انسان و نیازهای او. حکمای ما با توجه به حد کمال و تمام رسیدن علم و عملشان دارای سخن و کلام استوار می شدند، مانند حکیم بزرگ ابوعلی سینا که با رسیدن این بزرگوار به حد اعلای علم و دانش و همچنین عمل به «حکیم »معروف و مشهور گشت.
در گذشته طبیب و پزشک دارای جایگاه بالا و والایی بود و با وضعیت موجود ما در حال حاضر بسیار متفاوت می بود، امروزه متاسفانه نگاه به طبابت و پزشکی فرق کرده است. امروزه تخصصی شدن رشته های و زیرشاخه های پزشکی اجازه نمی دهد مانند گذشته به بحث جامعیت و احاطه داشتن طبیب به بقیه علوم پرداخته شود و این امرباعث می گردد پزشک فقط در یک زمینه پیشرفت نماید و از تلاش در رسیدن به بقیه علوم مانند فلسفه والهیات باز بماند.
در این باب لازم است که اطبا و پزشکان ما در فراگیری علوم مختلف و متعالی مانند مباحث اسلامی و قرآنی و اخلاقی نیز اهتمام داشته باشند و یا حداقل این علوم را به عنوان مبانی فعالیت خود قرار دهند و به آن توجه نمایند. در حال حاضر مولفه هایی که در سوگند نامه پزشکان گنجانده شده است با ویژگی های واژه حکیم بیشتر قرابت دارد ولی در عمل متاسفانه پزشکان ما فضا و محیط غیر قابل قبول و غیر مثبتی را ایجاد نموده اند.
در این زمینه اگر برخی از پزشکان مومن و متعهد را فاکتور بگیریم، متاسفانه می بینیم نگاه عمومی جامعه پزشکی ما تغییر نموده و به بیماران و ناتوانان و مراجعان به عنوان منبع درآمد و سود گیری نگاه می کنند و به دنبال دریافت و جذب حداکثری می باشند. در این باب باز هم متاسفانه دیده می شود مواقعی، با این که بیمار در وضعیت بغرنج و خاصی قرار دارد، پزشک تا مطالبات خود را دریافت نکند از درمان و یا در مواقعی از جراحی بیمار خودداری می نماید، که این واقعه به طور قطع از مبانی و اصول پزشکی خارج است. در این زمینه چه خوب و نیکوست که پزشکان و اطبای ما به مناسبت فرارسیدن روز بزرگداشت «مقام پزشک» در راستای بهبود بخشیدن به این نوع طرز تفکر و دید مردم تلاش نمایند و با عنایت به مبانی والای انسانی و اسلامی در جهت اعتلای جایگاه طبابت و طبیب گام بردارند.
پزشکان باید توجه نمایند که مراجعات مردم به این قشر در سطح جامعه و کشور بسیار بالاست. بنابراین باید با تلاش و کوشش مخلصانه و با توجه به اصل سوگند نامه پزشکی به برگشت فضای اعتماد و مثبت گذشته نسبت به خود حرکت نمایند. لازم به یاد آوری هست که دراین زمینه رسانه ها نیز باید وارد شوند و با تبین وتشریح وضعیت و واکاوی و نقد مسائل پزشکی و طبابت به حل و رفع این معضلات کمک نمایند. پزشکان باید با نگاه جامع و متعالی به انسان و سلامت انسانی نگاه نمایند و با دید مادی و منفعتی به این حرفه و شغل مقدّس نگاه نکنند، تا ان شاالله این رویکرد باعث برگشت جایگاه مثبت و ارزشی پزشک و پزشکی در جامعه شود.
آیا به نظر شما قابلیت استفاده از منابع متقن و اسلامی و همچنین آثار متفکرین مسلمان مانند ابن سینا و دیگران جهت بهره مندی در متون آموزشی ما فراهم است؟ و آیا این رویکرد تا اینک انجام گرفته است؟
آموزه های اسلامی ما دارای آموزه های پزشکی فراوانی می باشد. به طور کلی بحث سلامت و حفظ جان در اسلام به طور ویژه و خاصی مورد اهتمام است. این گونه نیست که چون اسلام دین اخلاق و معرفت و روح و آخرت است به بقیه امور توجه نکرده باشد. از منظر اسلام، سلامتی نعمتی الهی است و نیز کارهایی که برای سلامتی مضر و زیان بار است، از منظر اسلام حرام می باشد و جایز نیست. مانند روزه ای که برای سلامتی روزه دار نامناسب است و وضو گرفتن برای کسی که آب و وضو برای او زیان بار است. توجه اسلام به بحث سلامت و عوامل سلامت بسیار بالاست، مانند مسائل و روایاتی که در باب تغذیه و سلامت مواد غذایی وارد شده است، که اگر این مسائل به درستی و صحّت اعمال گردد، انسان به سلامتی و صحت کامل خواهد رسید.
در حال حاضر و بعد از گذشت تقریباً ۱۴۰۰ سال از حادث شدن اسلام، دانشمندان به صحّت و سقم مسائل وارده در باب سلامتی و بهداشت در اسلام معترف هستند. به طور نمونه در مواردی، اسلام چیزهایی را حرام اعلام کرده، و یا در مواردی بعضی چیزها را مکروه اعلام کرده است، دانشمندان در حال حاضر و بنا بر آزمایشات و تحقیقات به حقانیت و صحّت این مطالب دست یافته اند و دریافته اند که اگر چیزی در اسلام حرام و یا مکروه اعلام شده بر اساس زیانی و ضرری است که آنها به روح و جسم انسان وارد می نمایند. در این زمینه و با عنایت به این حجم از مطالب و معارف اسلامی در باب سلامت، جا دارد محققین و فعالین عرصه بهداشت و درمان، با مکاشفه و تحقیق و دریافت، این مطالب را در عرصه پزشکی بکارگیرند.
باید توجه نمود این مطلب به غیر از عرصه پزشکی در روی آوردن جامعه و جوانان به دین و مسائل دینی نیز کمک خواهد کرد و قطعاً تاثیرگذار خواهد بود. یک نمونه از این مسائل که بنده شخصاً با آن در ارتباط بودم این بود که شخص بزرگواری بنا به القائات ماهواره ای و بیگانه، نسبت به دین و مسائل دینی بی توّجه بود، ولی بنا به مشکل و ناراحتی که متاسفانه برای ایشان حادث شد، وی به طب سنتی و کتاب های بهداشتی اسلامی روی آورد، بعد از مدتی و بنا به پیگیری ایشان در طب سنتی و اسلامی و بهبود یافتن وی، دیدگاه ایشان به مسائل اسلامی و الهی تغییر کرد و با یک رویکرد متحول شده به مباحث اعتقادی و اسلامی نظر می نمود و به طور جِد پیگیر مسائل شرعی و تکلیفی خود شد. این مسائل می تواند به عنوان نمونه برای اهتمام و توجه بیشتر برای عنایت به مسائل اسلامی و الهی و روی آوری به معارف والای اسلامی مد نظر محققین و پزشکان ما قرار گیرد.
آیا شما می توانید در حال حاضر برای نمونه چند روایت و یا فرمایش بزرگان دینی را که در باب سلامت و مسائل پزشکی اسلامی است، را برای مخاطبین و دانش پژوهان محترم مطرح بفرمایید؟
در این باب می توان به چند مورد اشاره نمود. مثلاً در باب تغذیه و خوردن غذا و طعام، آمده است که نباید در خوردن و آشامیدن زیاده روی کنیم. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: یکی از مصادیق اسراف این است، که انسان هر چیزی را که می خواهد و میل دارد، بخورد و بیاشامد. در روایت دیگر یآمده است که « مَن کَثُرَ طَعامُهُ سَقُمَ بَدنُهُ و قَسا قَلبُهُ» یعنی: هر کسی در خوردن زیاده روی نماید، هم به بیماری دچار خواهد شد و هم به قساوت قلب مبتلا می گردد. این روایت اشاره دارد به ارتباط مستقیم جسم و روح انسان، و این نکته که چطور زیاده روی در خوردن و آشامیدن برای جسم و روح زیان بار است. یا در روایتی دیگر حضرت امام باقر(ع) می فرمایند : هیچ چیزی نزد خداوند مغضوب تر از شکم پُر و انباشته شده نیست. در روایات دیگر مباحثی در باب «بدخوری» نیز وارد شده است. در این مسئله آمده که انسان چیزهایی را که نباید و نبایست در مواقعی بخورد و یا استفاده نماید، نباید که بخورد و یا استفاده کند.
در روایات آمده است که مادر تمامی بیماری ها و امراض «معده» است، لذا هم باید در خوردن و تناول کردن، هم کم خوری و هم صحیح خوری اهتمام و توجه کافی داشت. در حدیث شریفی داریم که «اگر کسی تا چهل روز نتوانست گوشت بخورد، باید قرض بگیرد و گوشت تهیه و مصرف نماید». این حدیث و روایت به این نکته اشاره دارد که فقط پرخوری نیست، که مذموم و ناپسند است، بلکه نخوردن و یا استفاده نکردن از مواد غذایی مفید و موثر برای بدن، نیز کار صحیح و درستی نمی باشد. باز در این باب می توان گفت که در روایتی دیگر، بحث کراهت خوردن غذای «داغ و گرم» مطرح است. در این نگاه، خوردن غذای داغ که احیاناً باعث ایجاد ناراحتی و بیماری می گردد، حرام توصیف می شود. بنده در رساله یکی از مراجع به این نکته برخورد داشته ام که غذای گرم نیز خوردنش مکروه است و در ذیل کتاب آورده شده است که غذا نباید داغ و ناراحت کننده باشد.
در روایتی دیگر داریم که دمیدن نفس و بازدم به علّت وارد کردن «منو اکسید کربن» دفعی از ریه ها به غذا و طعام جایز نیست و مکروه توصیف شده است و یا پرخوری کردن مکروه است، همینطور در روایات آمده است که غذا را با لقمه های کوچک و بدون عجله استفاده و تناول کرد، و یا وارد است که در موقع خوردن غذا از نگاه کردن به دیگران در سفره طعام خودداری شود، بریدن نان با کارد و چاقو در روایات مکروه عنوان شده، و بسیاری موارد دیگر و باز باید توجه نمود در روایات در زمینه مسائل پرداخته شده به مسائل تغذیه ای، بعضی موارد به جسم معطوف است و بعضی موارد به روح و روان، در موارد متعدد و در روایات بسیار به مسائل روحی و روانی در تغذیه توجه شده است. در روایت آمده است که شستن دست قبل و بعد از تناول طعام وغذا الزامیست، که این امرباعث ایجاد آرامش روح و روان نیز خواهد شد.
اگر این مبانی و موارد مطروحه مورد توجه و عنایت قرار گیرد خواهید دید که در بهداشت و سلامت جسم و روح تاثیر بسزایی خواهد داشت. در اسلام به بحث شب زنده داری توجه شده است که این مسئله در سلامت جسم و روح تاثیر فراوان دارد، متاسفانه سبک زندگی امروزی ما سبک زندگی نامناسبی است، معمولاً افراد تا پاسی از شبانگاه بیدار هستند و به جای آن روزها استراحت می نمایند، در صورتی که سفارش شده است که خواب فبل از نیمه شب باشد که بسیار مفید تر است از خواب بعد از نیمه شب، همچنین به بیداری در ابتدای سپیده دم و ابتدای فجر که اتفاقاً در سلامتی و صحّت بدن و جسم بسیار تاثیر گذار است سفارش شده ایم که این امر را انجام دهیم، ولی سبک زندگی امروزی به صورتی است که تا پاسی از شب بیداریم و شب زنده داری می کنیم و در سپیده دم استراحت می کنیم که این مطلب اصلاً مفید و موثر برای جسم و روح نمی باشد.
در مبانی اسلامی به نقش نماز شب در سلامتی پرداخته شده است، اسلام در بحث مهمی مانند ازدواج، تاکید دارد، بر ازدواج با افرادی که بیماری و امراض جسمی و روحی نداشته باشند مگر در مواقعی که انسان به علت ایثار و یا از خود گذشتگی این عمل را انجام می دهد که در این صورت مذموم نیست. و یا در قرآن کریم خداوند می فرمایند«لا تُلقُو باَیدیکُم الی التَهلُکَه» یعنی: در اسلام خودکشی و ضرر رساندن به جسم و روح و بدن حرام است و جایز و روا نیست.
در روایات اسلامی آمده است و توجه اسلام را به سلامت جسم نشان می دهد می فرماید: که اگر در هنگام نماز و ادای فریضه، احتیاج به قضای حاجت ایجاد شد، باید از ادامه نماز صرف نظر کرد و بعد از قضای حاجت به اقامه فریضه پرداخت. بنابراین اگر ما بتوانیم این معارف والا و متعالی را در عرصه های مختلف زندگی پیاده نماییم و اهتمام و عنایت اسلام را که هم در کتاب و سنت و روایات نسبت به جسم، روح و روان می باشد را به جوانان و جامعه منتقل نماییم، قطعاً سلامت جسم و روح ما و جامعه اسلامی ما حاصل خواهد شد.
منبع:شبستان