۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۰۵
بر آن شدیم تا به مناسبت روز پزشک، این بار از زاویه دیگری به این حرفه مقدس ارج نهیم و به ویژه بررسی کنیم چرا یک پزشک علاوه بر تخصص خود باید به گونه ای حکیمانه رفتار کند.
با این مقدمه شاید برای بسیاری این پرسش ایجاد شود که چرا در گذشته مردم به پزشکان حکیم می گفتند. این پرسش محور مباحثی است که با دکتر انشا الله رحمتی، ابن سینا پژوه در میان گذاشته ایم. او تاکنون آثار متعددی را به رشته تحریر در آورده است که از جمله آنها می توان به «ابن سینا و تمثیل عرفانی» اشاره داشت. در ادامه متن این گفت وگو را می خوانید:
چرا در فرهنگ اسلامی- ایرانی، از پزشک به عنوان حکیم یاد می شود و این حکمت شامل چه مواردی است؟
در اصطلاح معمولا حکمت را به دو بخش حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می کنند که حکمت عملی خود به سه شاخه اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مُدن تقسیم می شود. با این مقدمه کوتاه بحث را آغاز می کنم. اساسا تا جایی که به گستره اخلاق که خود نیز بخشی از حکمت عملی است مربوط می شود ما چهار فضیلت اصلی داریم که اصطلاحا به آنها فضایل یونانی گفته می شود. اخلاق یونانی نزد کسانی مثل ارسطو مورد بحث بوده است. این چهار فضیلت عبارت است از: عدالت، اعتدال، شجاعت و حکمت.
البته حکمت در زبان انگلیسی معنای بسیار وسیع تری دارد و حتی گاهی به مفهوم دوراندیشی شناخته می شود اما اگر بخواهیم معادل فارسی برایش بیاوریم فکر می کنم اصطلاح فرزانگی از همه مناسبت تر باشد چراکه انسان فرزانه صرفا انسان دانشمند نیست، بلکه انسانی است که می تواند دانش خود را به درستی و در هر حوزه ای از جمله اخلاق به کار بندد، حتی گاهی گفته می شود فرد اخلاق مدار به سان یک کمان دار ماهر است که دانش تیراندازی و کمان داری را می داند ولی با این وجود می تواند به گونه ای کمان داری کند که درست به هدف بزند. حال این معنا هم در زندگی مادی و هم در زندگی معنوی صدق می کند.
از اینجا می خواهم این توضیح را در قاب کاری یک پزشک بیان کنم. پزشک مهارتش را به درستی به کار می بندد، دانش خود را در حوزه پزشکی اعمال می کند و بیماری و راه درمان آن را تشخیص می دهد. تفاوت پزشکان با یکدیگر نیز از همین جا شناخته می شود.
اما یکی از علت هایی که در فرهنگ ما به پزشک حکیم نیز می گفتند می تواند این باشد که در واقع پزشکی خودش نوعی حکمت است ولی به نظرم حکمت همه وجه این علم نیست. نوعا آن چیزی که به عنوان پزشک در فرهنگ ما و به طور کلی در فرهنگ بشری شناخته می شود درمانگری است؛ درمان گری توامان برای روح و برای جسم.
بنابراین می توانیم بگوییم درمان گری در فرهنگ قدیم درمان توام روح و جسم بوده است!
بله، اساسا برای اینکه کسی بخواهد روح را درمان کند نیاز به چیزی فراتر از تخصص پزشکی صرف دارد، یعنی طبق نگاهی تا قبل از دوران مدرن در سنت بشری داریم، ارتباط روح و جسم ارتباط وثیق تر و محکم تر از آنچه که امروز درک کرده ایم بود و این گونه تصور می شد تا زمانی که نتوانیم بر روح کسی تاثیر بگذاریم و درمان اش کنیم هرگز نمی توانیم جسم او را معالجه کنیم. با این نگرش کار پزشک صرفا کار تخصصی جسمانی نیست بلکه با روح سر و کار پیدا می کند، بنابراین با این تعاریف پزشکی یک بُعد حکمی، معرفتی و معنوی هم خواهد داشت.
در واقع حتی جالب است که کار بزرگان معنوی بشر به کار پزشکی مانند شده است، این حدیث امیرالمومنین حضرت علی(ع) در مورد پیامبر(ص) را به یاد داریم که فرمودند: «طبیب دوار بطبه». معنای ساده آن این است که پیامبر(ص) یک پزشک دوره گرد بوده است البته پزشک به همان معنای پزشک معنوی، یا در مورد مسیح(ع) نقل است که وقتی از او سوال کردند چرا با انسان هایی که از نظر علمای یهود بدکاره هستند حشر و نشر داری در پاسخ گفت: من طبیب هستم و بیماران به پزشک نیاز دارند نه افراد سالم لذا من با بیماران همنشینی می کنم تا آنها را درمان کنم.
بنابراین، طبابت در این تعریف یعنی معالجه روحانی و جسمانی که در فرهنگ بشری تا پیش از این جدا از یکدیگر نبوده اند و ما نیز در فرهنگ خودمان به چنین افرادی با این شاخصه ها حکیم می گفتیم. امروز نیز پزشکان موفق و پزشکانی که کارشان تاثیرگذار باشد هرگز به این علم به دید منبعی برای درآمد نگاه نمی کنند.
جالب اینکه امروزه در مباحث مربوط به اخلاق پزشکی یا فلسفه اخلاق پزشکی به این موضوع توجه جدی شده است و نوعا این الگوی رابطه پزشک با بیمار در قالب الگوهای مختلفی تصویر می شود که نازل ترین و نکوهیده ترین نوع آن الگویی است که که رابطه پزشک و بیمار را در حد رابطه یک مکانیک یا تعمیرکار و موتور خودرو تنزل می دهد. (در این رابطه به مقاله اخلاق پزشکی در دانشنامه فلسفه اخلاق «نوشته دکتر انشا الله رحمتی» رجوع شود) .
بنابراین، اگر بخواهم خلاصه کنم پزشک به مفهوم حکیم یعنی فردی که علاوه بر طب جسمانی طب روحانی هم بداند و امروز نیز خوشبختانه اخلاق پزشکی تا حدی این نگاه را می تواند احیا کند.
منبع:شبستان