کد خبر : ۷۶۲۳۸
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۹
شاعر «باز هم مرغ سحر» تجلیل شد

سفارش حضرت زهرا(س) به سرودن شعر درباره اباعبدالله(ع)

احد ده‌بزرگی گفت: یک شب از اوضاع محتوای اشعار که به پوچی می‌گرایید با ناراحتی خوابیدم و در خواب حضرت صدیقه طاهره(س) را دیدیم این قضیه را به ایشان گفتم و ایشان فرمودند برای اباعبدالله(ع) کار کنید.
عقیق:هفتادمین عصرانه خبرگزاری فارس به بزرگداشت استاد «احد ده‌بزرگی» اختصاص داشت. استادی که از 6 سالگی نوحه سرود؛ نوحه‌ای که امروز هم عرب‌ها آن را زمزمه می‌کنند. «گهواره خالی، قنداقه خونین ... لای لای علی‌اصغرم...».


شعر «باز هم مرغ سحر...» یکی دیگر از سروده‌های استاد ده‌بزرگی است، سرودی که خاطرات کودکی بچه‌های دهه 60 و 70 را مرور می‌کند و استاد فقط به سرودن شعر اکتفا نکرده بلکه از دانشگاه مأمور می‌شود در آموزش و پرورش نسلی را تربیت کند، نسلی که در آن شاعرانی مثل فاطمه سالاروند رشد می‌کند.

در این عصرانه هنری ـ ادبی خسرو آقایاری اظهار داشت: بعد از انقلاب هدف اصلی در حوزه ادبیات، بحث تربیتی بود، بالاخره مخاطب ما کودک و نوجوان و جوان بودند و به عنوان معلم دغدغه تربیتی داشتیم و با ابزار هنر به این دغدغه می‌پرداختیم.

وی ادامه داد: متأسفانه بعد از انقلاب، نظام آموزش و پرورش همان بحث منحط را دنبال کرد، اما جمعی از دوستان که دغدغه کار با کودک و نوجوان را داشتند، شیوه و راه جدیدی را فراروی جامعه قرار دادند که می‌توان از استاد ده‌بزرگی نام برد. در واقع در اوضاع التهاب تعلیم و تربیت و ادبیات کودک و نوجوان، استاد ده‌بزرگی با اشعار آیینی دیده شد. آنچه به عنوان سرود توجه شد، موسیقی بسیار ساده‌ای بود که بیشتر فهم کلام در آن دیده می‌شد و اثرگذار در دنیای کودکان بود.

آقایاری افزود: در آن دوره، امور تربیتی، فشار به انتقال روحیه دینی به بچه‌ها را داشت، مثلاً در مدرسه‌ها تفسیر المیزان و نمونه و همچنین شاهنامه فردوسی چیده بودند و فکر می‌کردند کار خداپسندانه‌ای است؛ در آن دوران، کودکان و نوجوانان را 20 دقیقه در صف کلاس سر پا نگه می‌داشتند قرآن صبحگاهی و حدیث هفته را اجرا می‌کردند، اما استاد ده‌بزرگی برای انتقال مفاهیم دینی، آیه‌های صبحگاهی را منظوم کرد.

مهدی بوشهریان در ادامه این برنامه گفت: کودکی‌ من در حوزه شعر زیر سایه حاج احد بود و افتخار ما در شیراز این بوده که در هوایی تنفس می‌کنیم که استاد ده‌بزرگی حضور داشت.

وی با اشاره به خاطره‌ای از احد ده‌بزرگی گفت: سال 78 یکی از دوستان خانم آمریکایی ـ ایرانی را که موضوع پایان‌نامه‌اش جنگ در ادبیات ایران بود را معرفی کرد. حاج‌احد حدود 3 ساعت برای این خانم از خاطرات جبهه و شهادت نقاش شهید جواد روزی‌طلب گفت که ما هم از این خاطرات بهره بردیم.

بابک نیک‌طلب در ادامه این نشست گفت: مخاطبان مختلفی به حوزه ادبیات توجه دارند، بعضی از این سبک‌ها مورد توجه مردم است و مردم با آنها زندگی می‌کنند و ناخواسته از آن آثار بهره می‌گیرند. امروز اشعاری از استاد ده‌بزرگی وجود دارد که مورد توجه مردم بوده اما رسانه‌های تبلیغی به آن توجهی نکردند.

وی یادآور شد: در ارتباط با استاد ده‌بزرگی این را هم بگویم که ما در کنار آقایاری و ده‌بزرگی، بیشتر سر سفره اباعبدالله(ع) بودیم که می‌توان از سرود «حضرت مسلم» یاد کرد و اینکه در مجموعه‌های استاد ده‌بزرگی بسیاری از موضوعات آیینی که کسی به آن نپرداخته دیده می‌شود. وی تمام شهدای کربلا را در اشعارش اسم برده و ارادت خاصی هم به حضرت علی‌اصغر(ع) دارد.

نیک‌طلب در ادامه افزود: شاگردان این استاد در تهران شاید به 200 نفر برسند که شاعران خوبی شدند. اگر آنها به راه آیینی و میهنی آمدند، به خاطر وجود آقای ده‌بزرگی است. وی عمیق‌ترین مفهوم را در ساده‌ترین کلام بیان می‌کند؛ مخاطب این شاعر، مردم هستند. کسانی که برای اهل‌بیت گریه می‌کنند و سینه می‌زنند.

کامران شرفشاهی در ادامه یادآور شد: کسانی که شب‌های شعر عاشورایی شیراز را درک کردند می‌توانند به شخصیت ده‌بزرگی نزدیک شوند، این مسئله دغدغه مهم استاد بود که در جامعه ما متأسفانه جدی گرفته نشد و از پتانسیل این قالب، بهره‌برداری نشده است.

وی خاطرنشان کرد: یکی از آفت‌های اصلی شعر و سرود در این سالها، بحث گروه‌گرایی و انحصارطلبی است که در این رابطه عده‌ای به حاشیه کشیده شدند؛ مدیریت فرهنگی نیز احاطه فرهنگی به ادبیات و ظرفیت‌ها ندارد و در سایه این مدیریت‌ها جریان‌های دیگری رشد می‌کنند که حرف چندانی برای مخاطب ندارند، ضمن اینکه در کنار این مسئله حب و بغض‌هایی وجود دارد که جامعه را از کارهایی محروم کرده‌اند، در حالی که می‌توانست این کارها مستمر و مؤثر باشد.

احد ده‌بزرگی در این عصرانه ادبی ـ هنری، اظهار داشت: در زمان نوجوانی به خانه فرهنگ شماره 4 رفتیم که مرحوم سیدعلی مزارعی آن را اداره می‌کرد. پشت تریبون که قرار می‌گرفتم، عادت داشتم بسم‌الله الرحمن الرحیم می‌گفتم و بعد شعر می‌خواندم، به همین خاطر به من حمله می‌کردند و می‌گفتند که اینجا را تبدیل به مسجد کرده‌ای. آنها شعر را طوری نقد می‌کردند که آدم از زندگی سیر می‌شد؛ نمی‌گذاشتند کسی رشد کند، اما با این حال از خدا می‌خواستم توفیق انجام کار به من بدهد و شعری بگویم که در آن حرکت باشد و خداوند توفیق داد و با خسرو آقایاری آشنا شدم.

وی اضافه کرد: آن روزها خیلی‌ها تهمت می‌زدند، اما چون کار برای خدا بود سر و سامان گرفت. مرحوم مردانی با آن سن بالایی که داشت، شبانه‌روز و بدون چشمداشت مادی کار می‌کرد. آن موقع برای این کارها پول سیاه هم نمی‌دادند.

این شاعر آیینی افزود: یکی از برکاتی که نصیب ما شد، شب شعر عاشورا بود، در واقع آن روز اهل‌بیت خواستند که از این وسیله استفاده کنیم. در دوره‌ای سر کلاس‌ها شعرها با محتوای تهاجم به نظام بود یا اینکه پوچ‌گرایی به همراه داشت. این شاعران، خوب شعر می‌گفتند اما محتوای آن مناسب نبود.

ده‌بزرگی یادآور شد: یک شب در اوج ناراحتی در کنار خسرو آقایاری و مردانی در یک اتاق خوابیدم. آن شب در خواب ذکر یا زهرا(س) را فریاد می‌زدم و گریه می‌کردم. از خواب پریدم و آقایاری از من پرسید که چه شده است؟ من گفتم امروز این خواب را به تو می‌گویم، خواب من این بود که وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره(س) را در هاله‌ای از نور آبی رنگ در خواب دیدم و جریان اوضاع شعر را به ایشان گفتم و ایشان فرمودند؛ فرزندم ناراحت نباش و گریه نکن. گفتم چه کنم. ایشان فرمودند؛ برای آقااباعبدالله(ع) کار کنید.

وی افزود: آقایاری با شنیدن این خواب گفت بهتر است شب شعر عاشورایی بین دانش‌آموزان راه بیندازیم. این اتفاق افتاد و برای هدیه، تعدادی دفتر، روسری، خودکار و قاب خریدیم. بچه‌ها شروع به کار کردند، اما یکی از دختران شعر نگفت. من از او پرسیدم که چرا برای امام حسین(ع) شعر نگفتی؟ او گفت می‌خواهم ولی نمی‌توانم. به او گفتم دو رکعت نماز بخوان و تقدیم به فاطمه‌زهرا(س) کن. من هم دو رکعت به این نیت نماز می‌خوانم. طولی نکشید که دیدم فاطمه سالارزاده با چادری که در سر داشت به سرعت در اردوگاه به طرف ما می‌آید. از او پرسیدم که چه شده؟ او گفت یک غزل برای اباعبدالله(ع) سرودم. «چشمی گشودم و دیدیم خورشید ما سر بریده است...».

ده‌بزرگی یادآور شد: امروز باید آقایان فرهنگی و کارگزاران به فریاد این جوانان برسند، اگر این کار را نکنند، در فردای قیامت گیر می‌افتند.امام خمینی(ره) فرمودند که انقلاب ما انقلاب فرهنگی است، انقلاب فرهنگی هم ریشه در ادبیات ما دارد، باید از مسئولان فرهنگی پرسید که جایگاه بچه‌های ادبیات کجاست؟ تنها رهبر معظم انقلاب اسلامی است که به این موضوع توجه دارند، بقیه کجا هستند؟

در پایان عصرانه ادبی فارس، از استاد احد ده‌بزرگی تجلیل شد.


منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین