۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۲۳
بنابراین معلوم میشود معنی اینکه هر کس مسئول کارهای خود است، این نیست که از دعوت دیگران به سوی حق و مبارزه با فساد و باطل چشم پوشی نموده و به خودش مشغول شود و برنامههای اجتماعی اسلام را فراموش نماید. زیرا آیه گرچه در مورد جنگ با کفار نازل شده، ولی یک حکم کلی و روشنگر و یکی از منطقیترین و اصیلترین مسائل اجتماعی اسلام بوده و با صراحت تمام، شریک بودن مردم در سرنوشت یکدیگر را از راه شفاعت و تشویق و راهنمایی بیان میکند و لذا اگر گفتار یا اشاره، حتی سکوت کسی باعث کار نیک یا بد مردم شود، او هم شریک در نتیجه و پاداش یا کیفر آن کار خواهد بود.
چنانکه در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(ص) میخوانیم:«هر کس دستور به کار نیک بدهد، یا از کار بد جلوگیری به عمل آورد، یا به کارهای خوب راهنمائی نماید یا اشاره کند، او در فرجام آن کار شریک میباشد؛ همچنین اگر به کارهای بد دستور دهد یا راهنمائی کند یا اشاره نماید، باز شریک است».پس معلوم میشود کسانی که واسطه آشتی گروهی یا اشخاصی که بین آنها کدورتی پیش آمده هستند، خداوند او را بی پاداش نخواهد گذاشت.
همچنین اگر خدای ناکرده باعث کدورت اشخاص یا طائفهای، یا از همپاشیدگی خانوادهای شوند، باز هم نتیجه و کیفر کارشان را خواهند چشید؛ زیرا اسلام برخلاف مکتبهای دیگر، مسلمانان را برادر یکدیگر معرفی میکند و میفرماید:«مؤمنان برادر یکدیگرند، بنابراین میان دو برادر خود صلح و آشتی برقرار سازید و تقوای الهی پیشه کنید، تا مشمول رحمت او شوید». (حجرات/10)در اهمیت آشتی میان مردم، همین بس که جلسات و صحبتهای در گوشی (نجوا) که غالباً به منظور کارهای سری و مخفیانه و شیطنتآمیز تشکیل میشود، و از نظر خداوند مذموم است، و از شیطان میباشد: «انما النجوی من الشیطان»(مجادله/10) اگر در کارهای نیک و تشویق مردم به آشتی باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه در مواردی هم لازم است که انسان با طرفین منازعه درگوشی صحبت کند. چنانکه میفرماید:«ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که نجوا میکنید، برای گناه و ستم و نافرمانی پیامبر نجوا نکنید و تنها برای کار نیک و پرهیزکاری نجوا داشته باشید». (مجادله/10)
یا در آیه دیگر میفرماید:«در بسیاری از سخنان درگوشی (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودی نیست؛ مگر کسی که (به این وسیله) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند؛ و هرکس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد». (نساء/114)نکتهای که در اینجا خیلی اهمیت دارد، تقوای الهی است. در آشتی دادن شخص یا گروه، میبایست تقوای الهی رعایت شود. چه بسا ممکن است تمایل به یک طرف، سبب ناکامی در اصلاح روابط شده و باعث افزایش دشمنی و کدورت گردد؛ لذا قرآن در پایان آیه میفرماید: «تقوای الهی در داوری رعایت شود تا اختلاف و نزاع ریشهکن شود».و اینجاست که انسان متوجه میشود خیر و برکت مردم در کردارهای نیک و تشویق به صدقه و معروف و اصلاح بین مردم نیز در صورتی است که جانب تقوای الهی رعایت شود؛ چرا که گاهی برای آشتی بین مردم اگر مسائلی آشکارا گفته شود، بیتأثیر بوده و احتمالا مساله اصلاح، خنثی شود و باید با هر کدام از طرفین دعوا جداگانه و به صورت درگوشی صحبت شود و نقشهیاصلاح، عملی شود و آشتی دهنده باید در این راه خیر و الهی، از مال یا نفوذ و حیثیت خود استفاده نماید. چنانکه در حدیثی از امام علی(ع) میخوانیم که فرمود:«خداوند زکات نفوذ و حیثیت اجتماعی را بر شما واجب کرده است آنچنان که بر شما زکات مال را واجب کرده».
اگر اسلام به آشتی میان مردم این قدر اهمیت داده، به خاطر اهمیت و نقش آن در اتحاد و یکپارچگی خانوادهها و بالاخره قدرت جامعه مسلمانان است و میتوان گفت که اصلاح و برقراری آشتی، یکی از ارکان قوام جامعهای نیرومند است. ما هم اگر از دستمان بر میآید، نفوذی داریم، حیثیت مان ایجاب میکند و یا با پول خرج کردن و بالاخره به هر نحوی که میتوانیم سعی کنیم بین اشخاص یا گروه ها یا جامعه و برادران دینی خود صلح وآشتی برقرار سازیم. و از خدا بترسیم و بیطرفانه و بیغرض این کار را انجام دهیم. نه اینکه خدای ناکرده به جای صلح و آشتی، در لباس دوست و یا فامیل و به ظاهر مصلح و دلسوز، با رفتار و گفتار و کردار خود سبب کدورت و خصومت بین اشخاص یا خانوادهها شده و مشمول آیه «والفتنة اشد من القتل» شویم.