۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۰۹
ایشان افزودند: در اینجا خداوند به سه نعمت گوش، چشم و قلب انسان اشاره می کند و از بندگان نیز می خواهد شکر گذار باشند و قدر نعمات الهی را بدانند.
این مرجع تقلید با اشاره به این نکته، چرا خداوند از حس های دیگر نام نبرده است، گفتند: این سه عضو در حقیقت ابزار شناختی انسان هسند که بدون آنها هیچ شناختی میسر نیست؛ حس لامسه و چشایی از حس هایی است که درشناخت انسان مثل دو حس دیدن و شنیدن موثر نیست و به همین خاطر خداوند از چشم و گوش نام برده است.
ایشان اظهارکردند: در حقیقت اگر خداوند این دو حس؛ یعنی دیدن و شنیدن را از انسان بگیرد دیگر هیچ ابزاری برای شناخت حقیقی بیرون وجود ندارد و انسان حکم جماد را پیدا می کند، ولی نکته دیگر آن است که خداوند در اینجا، سمع را به شکل مفرد و بصر را به شکل جمع بیان کرده است که البته در لسان العرب بیان شده است که سمع، به طور کلی اسم جمع است.
این مرجع تقلید بیان کردند: ولی به نظر می رسد که پاسخ این باشد که انسان با چشم می تواند ابعاد و اشخاص و اضلاع را مشاهده کند، ولی گوش تنها موج را می گیرد و آن را به مغز منتقل می کند.
معظم له بیان کردند: خداوند سپس از قلب یا افئده سخن به میان آورده است؛ در اینجا این سخن ذکر شده است که به دلیل اینکه اولین عضوی که پس از دریافت یک خبر خوش یا بد به آن واکنش نشان می دهد، قلب است.
ایشان گفتند: ولی اگر قلب صنوبری منظور نباشد، بسیاری از جمله اطبا این قلب را به معنای همان عقل انسان گرفته اند؛ امام راحل نیز می فرمود، قلب در قرآن به معنای عقل است؛ در حقیقت قلب همان قوه عاقله است که در قرآن نیز مصادیق آن بیان شده است .
ایشان با اشاره به عدم شکرگذاری نعمات الهی از سوی بندگان تصریح کردند: در اینجا بیان شده است که شکرگذاران اندک هستند، ولی به نظر می رسد که منظور آن است که این مشرکان اصلا شکرگذار نیستند و این شکر قلیل کنایه از هیچ است.
معظم له اظهارکردند: متکلمین بیان می کنند که شکرنعمت، صرف نعمت در محل خاص خود است؛ امام علی(ع) بیان می کنند که شکرچشم بستن آن به روی حرام است؛ خداوند در ادامه به معاد اشاره می کند که اگر شکرگزار باشید در معاد روزگار خوبی خواهید داشت؛ سپس خداوند به اختلاف لیل و نهار اشاره می کند؛ این اختلاف را به دو شکل تعبیر می کنند که یکی از آنها اختلاف در فصول است، ولی معنی دیگر آن است که شب جانشین روز است و روز نیز جانشین شب است.
ایشان در پاسخ به این شبهه که برخی بیان می کنند این بیانات قرآن توضیح واضحات است، گفتند: این گونه آیات قرآن شاید از نظر برخی انسان ها توضحی واضحات باشد، ولی خداوند با همین واضحات و مجهولات، انسان را متوجه شرایط او در زمین می کند و دو روی سکه سعادت و ضلالت را برای او مشخص می کند.
حضرت آیت الله سبحانی در ادامه با اشاره به روایت اصبغ ابن نباته تصریح کردند: اصبغ، همان شخصی است که پس از ضربت خوردن امام علی(ع) با اصرار به محضر امام رفت تا در آخرین لحظات عمر امام(ع) از ایشان حدیثی بشنود و امام نیز وقتی اصرار او را دیدند، وی را در کنار خود نشاند و فرمودند، روزگاری در همین حال و وضع پیامبر اکرم (ص)مرا در کنار خود نشانند و دست مرا گرفتند و فرمودند، به مسجد برو و در پله پایین تراز جایگاه من در منبر بنشین این حدیث را بخوان که خدا لعنت کند آق والدین و برده ای که از مولای خود بگریزد و کسی که اجرت اجیر خود را ندهد.
ایشان گفتند: پس از اینکه حضرت این حدیث را فرمودند از سوی مردم مورد سوال واقع شدند که حضرت برای بیان شرح این حدیث به نزد پیامبر آمدند؛ پیامبر پس ازاینکه دست مولا را گرفتند به ایشان فرمودند، به مردم بگو که اگر من گفتم که آق والدین ملعون هستند، همانا من و تو پدران امت هستیم و اگر حق ما را نشناسند آل ما هستند؛ منظور از لعین دوم نیز آن است من و تو مولای این امت هستیم و سوم اینکه من و تو اجیر مردم هستیم و هرکس اجرت ما را ندهد ملعون است که این اجر مودت فی القربی است.