۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۷
از پیغمبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله) نقل است که فرمود: «جانهای خویشتن را بهوسیله گرسنگی و تشنگی به مجاهده وادارید؛ زیرا اجر در این کار مانند اجر جهاد کننده در راه خداست؛ همانا عملی نزد خدا محبوبتر از گرسنگی و تشنگی نیست».
و نیز فرمود: «در روز قیامت منزلت آن کس از شما نزد خدا بیشتر است که گرسنگی او طولانیتر و درباره خداوند سبحانه زیادتر تفکر کرده باشد».
و نیز به اسامه فرمود: «اگر بتوانی وقتی ملک الموت (برای قبض روح تو) بیاید شکمت گرسنه و جگرت تشنه باشد این کار را بکن؛ زیرا به این کار شرف منازل را درک میکنی و به ورود روح تو، فرشتگان خرسند میشوند و خداوند جبار بر تو درود میفرستد». و نیز فرمود: «دلهای خود را گرسنه و بدنهای خود را برهنه بدارید شاید دلهای شما، خدای عزوجل را ببیند».
و در حدیث معراج است که خداوند فرمود: «یا احمد (صلّی اللّه علیه و آله)،
آیا میدانی که میراث روزه چیست؟ عرض کرد: نه؟ فرمود: میراث روزه کمخوراکی
و کمگویی است؛ سپس فرمود: سکوت مورث حکمت میشود و حکمت مورث معرفت و
معرفت مورث یقین است و چون بنده به مرتبه یقین برسد باکی ندارد که چگونه بر
او میگذرد! بهسختی یا بهآسانی؟! برای او متفاوت نیست و این مقام صاحبان
«رضا» است و هر کس به رضای من عمل کند سه خصلت ملازم حال او خواهد بود؛
شکری که آلوده به جهل و نادانی نباشد، و ذکری که فراموشی در آن راه نیابد، و
دوستی که محبت مخلوقات را بر محبت من ترجیح نمیدهد و چون مرا دوست داشت
من هم او را دوست خواهم داشت و خلق خودم را به محبت او خواهم گماشت و چشم و
دل او را به جلال و عظمت خود گشاده خواهم ساخت و از او علم خاصه خلق را
مخفی نخواهم داشت و در تاریکیهای شب و روشنایی روز با او مناجات خواهم
نمود تا اینکه گفتار او با سایر خلق منقطع گردد و مجالست او با آنها بریده
شود و سخن خودم و کلام فرشتگانم را به گوش او میرسانم تا آنجا که فرمود:
البته عقل او را غرق در معرفت خود خواهم ساخت و خود در مقام عقل او جا
خواهم گرفت؛ سپس مرگ و سکرات مرگ و حرارت و فزع مرگ را بر او سبک و آسان
خواهم ساخت تا آنکه رو به بهشت رانده شود و چون عزرائیل بر او فرود آید به
او گوید آفرین بر تو ــ خوشا به حال تو ــ باز خوشا به حال تو ــ همانا
خداوند به تو مشتاق است ــ تا آنکه گوید ــ خداوند به او میفرماید: این
بهشت من است در آن آرام بگیر و این جوار و همسایگی من است در آن منزل
بگزین. و روح در پاسخ عرض کند:
ای معبود من! خویشتن را به من شناساندی و
من به شناسایی تو از تمام خلق تو بینیاز شدم؛ به عزت و جلال تو سوگند،
اگر خشنودی تو در این باشد که مرا قطعه قطعه کنند و به سختترین صورتی که
مردم را به آن میکشند مرا هفتاد بار بکشند، رضای تو نزد من محبوبتر است!
تا آنجا که فرمود: خدای عزوجل هم فرماید: «به عزت و جلال خودم سوگند! بین خودم و تو در هیچوقتی از اوقات مانع و حاجتی قرار نخواهم داد تا هروقت بخواهی بر من آیی ؛ و همین قسم است رفتار من با دوستانم...».
من میگویم: در این اخبار اشاره و تصریحی به حکمت گرسنگی و فضیلت آن است و اگر بیانی مشروحتر از این بخواهی در آنچه علمای اخلاق از خواص و فواید آن بیان کردهاند نظر کن؛ چه آنها برای گرسنگی فواید عظیمهای ذکر نمودهاند که از جمله آنها، صفای دل است؛ زیرا «سیری» بخار را در دماغ زیاد میکند و شبهمستی عارض او میشود و دل بهسبب آن از جریان در افکار و از سرعت انتقال، گرانی و سنگینی مییابد و باعث کوری قلب میگردد و گرسنگی بهخلاف آن، سبب صفای قلب و رقت آن میشود و دل را برای دوام فکری که موصل به معرفت باشد مهیا میسازد و برای آن نوری محسوس ظاهر میگردد و از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) روایت شده است: «کسی که شکم را گرسنه بدارد فکر او عظمت مییابد».
و از جمله فواید آن، که شنیدهام زبونی و انکسار و زوال تندروی و فرح زیاد است که آن خود مبدأ سرکشی است و چون نفس خوار و زبون شود در برابر پروردگارش آرام و خاشع گردد.
و از جمله شکستن شدت شهوات و قوائی است که مورث گناهان کبیره مهلکه است؛ چه منشأ بیشتر گناهان کبیره، شهوت کلام و شهوت فرج است و شکستن این شهوت، سبب نجات از مهلکات است.
و از جمله فواید جوع، رفع خواب است که خواب ضایع کننده عمری است که سرمایه تجارت آخرت آدمی است. و گرسنگی سبب دوام بیداری است که آن بذر هر خیر و کمک برای تهجُّد و شب زندهداری است که باعث رسیدن به «مقام محمود» است.
و از جمله فواید آن، میسر گشتن تمام عبادات است که کمترین علت آن کمی احتیاج به تخلیه و تحصیل خوراک و کمی ابتلای به امراض مختلفه است، زیرا معده، خانه امراض و پرهیز و کم خوردن، سرآمد همه داروهاست. و تمام اینها احتیاجات انسان و عوارض دنیوی از مال و جاه آن است که هلاکت هلاک شدگان از آنهاست.
و از جمله، تمکن برای بذل مال و اطعام مساکین و صله ارحام و انواع نیکی و زیارت بیت الله و اماکن متبرکه و خلاصه تمام عبادات مالی است.
من میگویم: اینها فوایدی است که عقول بشر به تفصیل آنها، احاطه پیدا نمیکند بهویژه فایده نخستین؛ زیرا فکر در اعمال، بهمنزله نتیجه و غیرفکر، بهمنزله مقدمات است.
و تفکر عبارت از نفس «سیر» و غیر از آن مقدمات و معدات برای «سیر» است و به همین جهت در باب فکر روایت شده است که ساعتی تفکر بهتر از عبادت هفتاد سال است.
و چون این مقدمه برای شما آماده گشت، فواید بزرگی برای شما نتیجهبخش خواهد بود از جمله آنکه بهعلم قطعی بدانی که چرا خداوند گرسنگی را برای پذیرایی میهمان خود اختیار کرده است؛ برای آنکه نعمتی بهتر و بالاتر از نعمت معرفت و قرب و لقاء نیست و گرسنگی از نزدیکترین اسباب آنهاست و بدانی که روزه تکلیف نیست بلکه تشریفی است که موجب شکرانه توست و ببینی که در واجب ساختن آن منتی از حق تعالی بر توست و منزلت ندای خدای تعالی را در آیه صوم از «کتاب خدا»، بشناسی و چون بدانی که نداء نسبت به تو و دعوت توست به «دار وصال» از آن لذت ببری و بدانی که حکمت در تشریع روزه، کم خوردن و ضعیف ساختن قوای بدن است نه آنچه را در روزه متروک داشتهای در شب بخوری بلکه افزونتر؟!
و از جمله آنکه چون شرافت مقصود از روزه را دانستی بر توست که در تصحیح و اخلاص در آن کوشش کنی تا فواید آن بر تو مسلم گردد.
و از جمله آنکه چون مراد از قرار دادن روزه و وجوب آن را دانستی آنچه را اسباب تکدیر و ضایع ساختن آن است خواهی دانست و میدانی که معنای آنچه درباره آن وارد شده چیست که روزه فقط امساک از خوردنی و آشامیدنی نیست و چون روزه گرفتی بایستی گوشَت و چشمَت و زبانت نیز روزه باشد و در بعضی اخبار آمده است که حتی پوست بدن و مویت نیز باید روزه باشد.
و از جمله آنکه برای این عمل، شایسته نیست که فقط نیت برای دفع عقاب خدایی باشد و نیز سزاوار نیست که برای جلب ثواب و دخول در بهشت نعیم باشد هرچند به آن حاصل میگردد بلکه حق نیت این است که آدمی را از صفات شیطانی دور و به صفات روحانیّین نزدیک سازد و چون این را دانستی با کمی زیرکی خواهی دانست که هرچه تو را ــ از احوال و افعال و اقوال ــ دور کننده از مراتب حضور باشد، آن مخالف مراد مولای تو (از تشرف تو به این دعوت و ضیافت) است و نباید خشنود باشی که در دار الضیافه این پادشاه منعم جلیل که تو را به این تقرب و تشریف مشرف ساخته است و به سرائر تو و خطرات قلب تو عالم است از او غافل باشی (و حال آنکه او مراقب توست) و از او اعراض کنی (و حال آنکه او رو به تو دارد) و بهجانم سوگند که این اگر در حکومت عقل از قبایح عظیمه است که عاقل به آن رضا نمیدهد که با رفیقش چنین معاملهای کند تا چه رسد به خالق منعم خود ولکن از کمال رفق و فضل خدا است که بهسبب مانند این غفلتها ما را محروم نمیسازد و با بندگانش مسامحه میفرماید و خارج از وسع به آنها تکلف نمینماید، ولکن بندگان گرامی نیز با آقای خود در برابر هر حرام و واجبی معامله نمیکنند بلکه با او بهمقتضای حق سیادت و آقایی او و عبودیت خود معامله مینمایند و آنچه از این کمتر باشد از معامله لئیمان و مردمان پست میشمارند و بالجمله در روزه خودشان به آنچه امام صادق (علیه السلام) سفارش فرموده است عمل میکنند و آن اموری است.
پی نوشت:
کتاب ترجمه المراقبات ــ ص198
تألیف: عارف کامل میرزاجواد آقاملکی تبریزی(ره)
منبع:تسنیم