۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۰۳
عقیق: کاظم حاتمی/ مثل همیشه داستان با مشکل ترافیک و جای پارک آغاز می شود. هر چه به مهدیه امام حسن مجتبی علیه السلام نزدیک تر می شویم، گره ترافیک کورتر می شود و مشکل جای پارک بیشتر به چشم می آید. مهدیه امام حسن مجتبی البته در بین دیگر حسینیه های بزرگ، با مشکل کمتری روبروست، اما در شب ویژه ای مثل جشن میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام که بیشتر ذاکران شهیر تهران یک جا جمع می شوند، اینجا هم به مشکل می خورد.
دو سرباز جوان مقابل ورودی ایستاده اند و مردم را تفتیش می کنند، به هر حال هیات گرفتن در یک محوطه نظامی این حرف ها را هم دارد. بعد از تفتیش وارد محوطه بیرونی مهدیه می شویم. از همان نگاه اول معلوم است که جمعیت مانند سال گذشته نیست، وقتی حاج منصور و حاج محود نباشند، خب طبیعی است که جمعیت هم ریزش کند. تقریبا برای همه داخل حسینیه جا پیدا می شود. البته دمای داخل عده ای را به بیرون کشانده و ترجیح داده اند که از بیرون برنامه را دنبال کنند.
سخنران برنامه روحانی نیست. علی اکبر رائفی پور منبر رفته، کسی که مدتی است به عنوان منبری به خیلی از هیات های بزرگ دعوت می شود. او درباره ولایتمداری حضرت علی اکبر (ع) سخن می گوید و از اینکه امروز هم باید تابع مطلق ولی زمانه خود باشیم. عده ای مثل سال گذشته پرچم و پیشانی بند «من یمنی ام» آورده اند تا فضای مجلس را مثل سال گذشته به حال و هوای مقاومت اسلامی ببرند. همه چیز آماده یک جشن با شکوه و تمام عیار است. دکور برنامه «علی اکبر ممسوس فی ذات الله» است، برعکس پارسال که دکور با گل های زرد و سفید ساخته شده بود، امسال خیلی از گل در دکور استفاده نشده و به همین دلیل جلوه سال گذشته را ندارد.
حاج احمد نیکبختیان به عنوان نخستین مداح، مجلس را آماده می کند. هم مدح می خواند و هم مولودی و بعد نوبت به میزبان می رسد. حاج سعید چند دقیقه مختصر می خواند تا نوبت به همه میهمانان امشب برسد.
حاج حسین سازور میکروفن را می گیرد. او برای امشب یک شعر غافگیر کننده آماده کرده. شعری درباره جامعه ذاکران اهل بیت و رفقایی که امشب دور هم جمع شده اند. همه را به سکوت دعوت می کند و شعر را آغاز می کند:
من از این جمع خوب و با ایمان
رخصتی خواهم از برای بیان
در شب جشن این گل رعنا
مطلبی عرض می کنم به شما
به امیدی که قدر آن دانید
ای جوانان که اهل ایمانید
از قدیم و از آن زمان دور
با دلی پاک و با سری پرشور
روضه خوان شما دلاور بود
مرد میدان جنگ و سنگر بود
جبهه پر بود از صدای سعید
روضه ها خوانده از برای شهید
با شهیدان چه الفتی می داشت
بذر عشق و جنون به دل می کاشت
بعد ایام جنگ خسته نشد
از جهاد و خطر گسسته نشد
بعد جنگ و گذشتن از آن راه
سنگرش شد تمام دانشگاه
جبهه ی علم و عشق و فرهنگش
بوده همواره سنگر جنگش
روضه و شعر او اثر می کرد
سینه را در خطر سپر می کرد
(حاج سعید به شوخی می گوید: مگه من شهید شدم؟ً!)
شده همچون کبوتر گنبد
هر شب جمعه می رود مشهد
نخ تسبیح پاره می کرده
بس که او استخاره می کرده
خانه و خانواده اش والاست
پسرش روضه خوان آل عباست
این یکی را نگو که دلبری است
او محمدرضای طاهری است
نوجوان بود و کوه غیرت داشت
او که فرماندهی چو همت داشت
جبهه ها و صدای نیمه شبش
سوز آن ناله ها و تاب و تبش
با شهیدان چو پا به پا می رفت
هر قدم تا به کربلا می رفت
روح او گرچه پرلطافت بود
مرد سختی و عزم و طاقت بود
دو برادر کنار او هستند
همه جا افتخار او هستند
محسن و مرتضی که استادند
به محمد چه درس ها دادند
نمره آن دوتا اگر صد داشت
نمک دیگری محمد داشت
هر سه گرچه بسی اثر دارند
همه سرمایه از پدر دارند
شیر مادر حلال جانش باد
نغمه یا حسین اذانش باد
جلساتش زمعرفت پربار
توی اخلاص و گریه آخر کار
ذاکری با صفا و ارزشی است
یار مجموعه های ورزشی است
پرده بردارم از رخ یاری
که تو بهتر زمن خبر داری
گنج پنهان ولی مشهود است
مرد شعر و قصیده محمود است
آن که در خواندنش پراحساس است
عاشق روضه های عباس است
جبهه جنگ و رزم و عشق و جهاد
درس دلدادگی به او می داد
پدرش از قبیله شهداست
مادرش مرد عرصه زن هاست
بیتشان پر شد از شمیم شهید
بعد بابا غم برادر دید
مثل بلبل که گرمی باغ است
سر او پر حرارت و داغ است
مرد سبک و سرود و هر شور است
مجلس اش پر جوان و پر نور است
بس که در این زمینه خلاق است
محور شور و حال عشاق است
عربی خوان و آذری خوان است
نام او در تمام ایران است
گرچه شوخ و رئوف و دل پاک است
گاهی اوقات هم غضبناک است
او تسلط به لهجه ها دارد
نمکی در میان ما دارد
این جماعت برادری دارند
سر یاری رهبری دارند
به اینجا که می رسد، حاج سعید حدادیان میکروفن را می گیرد تا دو بیت بداهه ای که برای حاج حسین سازور سروده را بخواند:
شب میلاد این پیام بس است
در جواب تو یک کلام بس است
از همه ما کسی که خوب تر است
سرور ما حسین سازور است
همه کف می زنند و حاج حسین شعر قبلی اش را ادامه می دهد:
این جماعت همه علمدارند
و محیا برای پیکارند
این جماعت علی مآب هستند
انقلابی انقلاب هستند
این جماعت پی امام هستند
قابل شکر و احترام هستند
این جماعت کجا پی نامند
چون که دنبال حق اسلامند
این جماعت زکات دین دادند
آبرویی به سرزمین دادند
هر که زین طایفه سری دارد
یا مدالی ز نوکری دارد
جزئی از این جماعت زیباست
مرد لطف حضرت زهراست
این جماعت که اینچنین جورند
دست پرورده های منصورند
پیر راه و دلی جوان دارد
نظر از صاحب الزمان دارد
جمع ما جمع از نیابت اوست
هرکجا روضه است صحبت اوست
او یکی بوده تا ندارد که
حرف جز کربلا ندارد که
تو بگردی تمام دنیا را
مثل او که نمی شود پیدا
ناز دارد چه ناز زیبایی
غمزه هایش بود تماشایی
*و در تکمیل شعرش می گوید: به قول حاج سعید خدا می گوید: حق باشماست ولی من طرفدار منصورم!
او ز اسرار عشق آگاه است
مرد استاد دیده راه است
با بزرگان دین قرابت داشت
سینه اش عطر و بوی تربت داشت
خار چشم همه حسودان است
همچنان او امیر میدان است
نفس او همیشه حیدری است
نمک روضه های رهبری است
حرف حق و حساب او زیباست
مهر و قهر و عتاب او زیباست
کاش بود و خودی نشان می داد
تا گریزی به روضه خوان می داد
شده امشب شب جوان حرم
پیش تاز مدافعان حرم
آنکه اول قتیل مکتب شد
سپر خیمه گاه زینب شد
هرکه جانش فدای رهبر شد
الگوی او علی اکبر شد
ای جوانان وزیده بوی عشق
مثل کرببلا ز خاک دمشق
کاش سال دگر همین ایام
جشنمان با شکوه و شور تمام
بشود یک چنین شبی برپا
گوشه صحن زینب کبری
ای جوانان دعا کنید امشب
که خدایا به عصمت زینب
دیگر آن مصلح زمان برسان
حضرت صاحب الزمان برسان
شعر که تمام می شود، حاج سعید میکروفن را می گیرد تا به استقبال حاج محمدرضا طاهری برود. می گوید ممکن است حاج مجید بنی فاطمه هم به جمعشان اضافه شود، اما این وعده محقق نمی شوود. حاج سعید یادی هم از حاح محمود کریمی می کند و می گوید: امشب برای سلامتی حاج محمود دعا کنیم و از خدا بخواهیم که نیمه شعبان برنامه ایشان برگزار شود.
هر چند خبرهای گوشه و کنار می گوید که ممکن است تا پایان ماه مبارک ، کریمی برنامه نداشته باشد، اما این حرف حاج سعید امیدها را بیشتر می کند. حاج محمد رضا طاهری هم که پشت میکروفن می رود، از همین موضوع شروع می کند و می گوید: در این مدت شایعاتی درباره مریضی حاج آقا محمود مطرح شده که باید توضیحاتی بدهیم. خواننده ها می دانند که وقتی گوش آسیب می بیند و پرده اش پاره می شود چقدر کار برای مداح سخت می شود. برای من و حاج سعید هم این مشکل قبل ها پیش آمد و مدت ها ما حرف هم زیاد نمی توانستیم بزنیم. ان شاءالله که این مشکل حاج محود هم حل بشود و نیمه شعبان برنامه ایشان برگزار شود.
حاج محمد رضا طاهری مداحی را آغاز می کند، اما گویا صدای مجلس تنظیم نیست. حاج حسین سازور مزاح می کند و می گوید: توی مملکت ما دو چیز هرگز درست نمی شود، یکی رابطه با آمریکا، یکی سیستم صوتی!
انتهای مجلس نوبت به شورخوانی می رسد و فرزندان میکروفن به دست می گیرند. کربلایی محمد حسین حدادیان و کربلایی حسین طاهری به نوبت شور می خوانند، مردم هم روی پا می ایستند و حال و هوای مجلس عوض می شود. فضای رسمی که عوض می شود، موبایل ها بالا می آید، تقریبا هر گوشه مجلس چند تا موبایل بالا آمده مردم و مشغول عکاسی و فیلمبرداری اند.
قبل از دعای پایانی ، حاج سعید فرازهایی از مناجات شعبانیه را می خواند تا پرونده جشن بزرگ میلاد حضرت علی اکبر که برای دومین سال پیاپی در مهدیه امام حسین مجتبی برگزار شد، بسته شود.
واقعا گزارش خوبي بود
براي ديگر مجالس هم بنويسيد
جاي ما هم خالي بوده حسابي
طیب الله
تنظیم گزارش خیلی خوب و دقیق بود.
ولی مدح مختص اهل البیت هست
آقای خامنه ای یکی دوبار که مداح یا مردم رفتن به سمت مدح ایشون و جشن تولد برای ایشون و شعارهای غلو آمیز به شدت برخورد کردن.
هرچند یقینا نیت حسین سازور فقط برای خوشحالی حضار و شیرینی جلسه بوده ولی نیت خوب و پاک دلیل درستی انجام کار نیست.
واقعا حاج علي ستارى تك است
کارت درسته
حرف نداري
❤️❤️❤️