عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۴۲۵۴
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۸
آیت‌الله روح‌الله قرهی:
دشمن از طریق فرزندان مسئولان جلو می‌آید و می‌خواهد قبح قضیه را از طریق این خانواده‌های مسئولان بشکاند.

عقیق: به نقل از روابط عمومی حوزه علمیه امام مهدی(عج)، آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در ابتدای درس خارج فقه و اصول خود بیاناتی پیرامون ملاقات فائزه هاشمی رفسنجانی با یکی از سران فرقه‌ ضاله‌ بهائیت ایراد کرد که در ادامه می‌آید:

*هر کس از خط امامت و ولایت دور شد، در آخر، این‌گونه منحرف می‌شود!

قبل از اینکه بحثمان را در مورد تفاوت دیه‌ مرد و زن به فضل و کرم الهی ادامه بدهیم، نکاتی هست که اگر بیان نکنیم به نظر می‌رسد اجحاف کردیم و فردای قیامت، نبی مکرم و همه‌ حضرات معصومین(ع) و بالأخص وجود مقدس امام زمان(اروحنا فداه) ما را مؤاخذه خواهند کرد. آن هم اهانت و جسارتی است که مع‌الأسف در نظامی که به نام نظام مهدوی است، در نظام جمهوری اسلامی ایران، صورت گرفته است، در حالی که در نظام طاغوت چنین جسارتی نبود.

در نظام طاغوت، کسی علنی نمی‌توانست چنین کاری کند. می‌گفتند که مثلاً فلان وزیر، بهائی است و مخفیانه کارهایی انجام می‌دادند، اما امروز در نظام مقدس جمهوری اسلامی، آن هم توسط فرزندان مسئولین این نظام چنین اتفاقی افتاده که این درد و مصیبت بزرگی است.

بهائیت، زاییده یهود است و من امروز می‌خواهم این مطلب را با سند بیان کنم. همان‌ طور که می‌دانید این‌ گروه طبق فتوای همه اعاظم و بزرگان نجس و مرتد هستند. اصلاً بهائیت دین نیست و یک فرقه‌ ساختگی می‌باشد که صهیونیست‌ها آن‌ها را پرورش دادند و پیوند دیرینه‌ای با هم دارند. در اینجا می‌خواهم نمونه‌های از آن را بیان کنم که باید خوب دقّت بفرمایید.

بعد از سقوط و تجزیه‌ امپراتوری عثمانی، فلسطین (این ارض اشغال شده که امروزه صهیونیست‌ها آن را در دست دارند) را تحت قیمومیت انگلیس خبیث - که در آن زمان به عنوان بریتانیا نام داشت - قرار دادند. اتفاقاً تحت نظر چرچیل - که بعدها نخست‌وزیر شد - قرار گرفت. چرچیل در آن موقع، وزیر مستعمرات انگلیس بود. جالب است که کابینه سلطنتی انگلستان بین وزرایش، وزیری به نام وزیر مستعمرات داشت تا به آن سرزمین‌هایی که گرفته بودند، رسیدگی کند!

خود چرچیل هم علنی اعلان کرده بود که من صهیونیست هستم. لذا او یهودی بود. حالا فلسطین را در اختیار او قرار دادند. تشکیلات بهائیت در فلسطین در این موقع از تسهیلات بسیار فراوانی برخوردار شد. این هم یکی از نکات بسیار عجیب است.

از جمله تسهیلات بهائیت که خود شوقی افندی بیان می‌کند؛ این بود که شعبه‌ای به نام موقوفات بهائی در فلسطین دایر گشت و هر چیزی که به نام مقام متبرّکه بهائیت در اقصی نقاط عالم به آنجا می‌رسید، از پرداخت عوارض و حقوق گمرکی و ... معاف بود.

نکته دیگری که خیلی جالب است، این است: شوقی افندی به صراحت در کتاب قرن بدیع خود اشاره می‌کند: جمال پاشا، فرمانده‌ کلّ قوای عثمانی تصمیم می‌گیرد که عباس افندی را به جرم جاسوسی اعدام کند. دولت خبیث انگلیس به حمایت از این پیشوای بهائیان می‌آید و دولت انگلستان نیز متقابلاً به حمایت جدی از پیشوای بهائیان بر می‌خیزد و لرد بالفور تلگرافی به ژنرال آللنبی، فرمانده ارتش بریتانیا (در جنگ با جمال پاشا در منطقه فلسطین) دستور می‌دهد که در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستانش تلاش کند، جالب است که امپراتوری بریتانیا توسط همین ژنرالشان به عباس افندی، لقب سر(Sir) و نشان شوالیه‌گری اعطا می کند.

بعدها عباس افندی از دنیا می‌رود و در حیفا به خاک سپرده می‌شود. با انتشار خبر مرگش، سفارتخانه‌ها و کنسول‌گری‌های انگلیس در خاورمیانه، اظهار تأسف و همدردی می‌کنند و چرچیل (وزیر مستعمرات انگلیس) تلگرامی برای سر هربرت ساموئل (صهیونیست سرشناس و کمیسر عالی انگلیس در فلسطین) صادر می‌کند - خوب دقت کنید که چرچیل برای یک یهودی و صهیونیست این پیام را صادر می‌کند - و از او می‌خواهد مراتب همدردی و تسلیت حکومت انگلیس را به خانواده عباس افندی برساند.

ساموئل با دستیارانش در تشییع جنازه عبدالبهاء حاضر می‌شود و جلوتر از همه، در تشییع جنازه، حرکت می کند.

پس این گوشه‌ای از حالات این خبیث‌هایی بود که فقط و فقط با صهیونیست‌ها رفیق هستند.

در سال 1947، سازمان ملل، کمیته‌ای را برای رسیدگی به مسأله فلسطین تشکیل می‌دهد. شوقی هم در 14 جولای 1947 در نامه‌ای به رئیس این کمیته به مطالب جالب توجهی از منافع مشترک بهائیت و صهیونیسم تأکید می‌کند و منافع بهائیت با مسلمانان و مسیحیها و یهودی‌ها در فلسطین را مقایسه می‌کند و نتیجه می‌گیرد که تنها یهودیان هستند که علاقه آن‌ها نسبت به فلسطین، تا اندازه‌ای قابل قیاس با علاقه بهائیان به این کشور است. چون بقایای معبد مقدسشان، در اورشلیم، قرار دارد و ... .

در 14 می 1948 انگلستان به قیمومت فلسطین پایان می‌دهد و همان روز، شورای ملی یهود در تل آویو تشکیل می‌شود و تأسیس دولت اسرائیل را اعلام می‌کند.

جالب است که در جهان، همه، مخالف هستند و هنوز کسی جرأت حمایت ندارد که بگوید کشوری به نام اسرائیل موجودیت دارد. اما شوقی افندی، اولین کسی است که اعلان حمایت می‌کند. او در پیام نوروز سال 1330 ه.ش و به قول خودشان، 108 بدیع، می‌گوید: «...مصداق وعده‌ی الهی به ابناء خلیل و وارث کلیم، ظاهر و باهر، و دولت اسرائیل در ارض اقدس، مستقر و به استقلال و اصالت آیین بهائی، مقر، و به ثبت عقدنامه بهائی و معافیت کافه‌ موقوفات بهائی در عکا و جبل کرمل و لوازم ضروریه‌ بنای مرقد باب از رسوم؛ یعنی عوارض و مالیات دولت و اقرار به رسمیت ایام تعطیلی بهائیان، موفق و مؤیّد شده است ...».

شوقی افندی همچنین در تلگراف مربوط به تشکیل هیأت بین‌المللی بهائی (بیت العدل بعدی)، مورخ 9 ژانویه 1951 (1329ش)، تأسیس اسرائیل را تحقق پیشگویی‌های حسینعلی بهاء و عباس افندی می‌شمارد و سپس بین ایجاد این هیئت و تأسیس اسرائیل، ارتباط مستقیم برقرار کرده و سه علت برای تأسیس این هیئت بیان می‌کند که در راس آنها، تأسیس اسرائیل بوده است.

این مطلب بسیار عجیب و قابل توجه است، زیرا چه رابطه‌ای است میان مؤسسه ای که قرار است به عنوان بیت العدل، رهبری بهائیان را بر عهده گیرد با تأسیس یک رژیم نامشروع و جعلی؟!

ببینید بهائیت ملعون یک رژیم نامشروع را تأیید می‌کند که اصلاً می‌دانید آن‌ها پیشوای خود را اول به عنوان نائب امام زمان می‌دانستند و بعد به پیامبری او هم رسیدند!

هیأت بین المللی بهائی در نامه‌ای که 1 ژوئیه 1952 برای محفل ملی بهائیان ایران ارسال کرد، به رابطه صمیمانه شوقی با دولت اشغالگر صهیونیستی اذعان می‌کند و می‌گوید: «روابط حکومت [اسرائیل] با حضرت ولی امرالله (شوقی افندی) و هیأت بین المللی بهائی، دوستانه و صمیمانه است و فی الحقیقه، جای بسی خوشوقتی است که راجع به شناسایی امر (بهائیت) در ارض اقدس (فلسطین اشغالی) موفقیت‌هایی حاصل گردیده است».

از این ناگفته‌هایی که مردم باید مطلع شوند، خیلی زیاد است. اسرائیل، فرقه‌ ضاله‌ بهائیت را به رسمیت می‌شناسد و به آن‌ها کمک می‌کند و امکانات زیادی در اختیارشان قرار می‌دهد و فعالیت آن‌ها را به عنوان یک دین رسمی به حساب می‌آورد.

جالب است که شوقی در پیام آوریل 1954 (1333) به گوشه‌ای از این اهتمام رژیم صهیونیستی برای بهائیت اشاره می‌کند و می‌گوید: «با رئیس جمهور اسرائیل و نخست وزیر و 5 تن از وزرای کابینه و همچنین رئیس پارلمان آن کشور تماس و ارتباط حاصل گردید و در نتیجه اداره‌ی مخصوصی به نام اداره‌ بهائی در وزارت ادیان تأسیس گردید و وزیر ادیان بیانات رسمی در پارلمان ایراد کرد و جنبه‌ بین المللی امروز اهمیت مرکز جهانی بهائی را تصریح نمود و در اثر این جریانات، رئیس جمهور اسرائیل مصمم گردید در اوایل عید رضوان رسماً مقام مقدس اعلی را زیارت نماید».

این‌ها نکات عجیبی است و باید به آن‌ها دقت کرد. لذا در تقویت بهائیت، سران رژیم صهیونیستی نقش داشتند. مثلاً پروفسور نرمان نیویچ از شخصیتهای سیاسی و حقوقی دولت اسرائیل و دادستان اسبق حکومت فلسطینی، در زمان مسئولیتش، بهائیت را در شمار سه دین ابراهیمی (اسلام ــ مسیحیت و یهودی) به رسمیت شناخت.

بنده هم همیشه تعبیرم این است که وهابیت و بهائیت، دو بازوی یهود هستند و دائم دعا می‌کنم و می‌گویم: إن‌شاءالله خداوند این دو بازوی یهود، وهابیّت و بهائیت را قلع و قمع و نیست و نابود بگرداند.

لذا بهائیت، فرقه‌ ضالّه‌ای است که بحمدلله به واسطه هشداری روحانیت شیعه نتوانست در شیعه جا باز کند. امّا مع‌الأسف وهابیت توانست، چون روحانیت اهل جماعت کوتاهی کردند. البته ناگفته نماند، می‌توانید مطالعه بفرمایید، علمای الازهر مصر و خیلی دیگر از آقایان به وهابیت اعتراض کردند، منتها دیگر کوتاه آمدند. اما در مورد بهائیت، روحانیّت تشیّع کوتاه نیامد و نتوانستند اظهار وجود کنند و کارشان به همان صهیونیست‌ها کشید.

حالا امروز دختر یکی از مسئولین، با پررویی و بی‌حیایی به دیدار آن‌ها برود و بگوید: مسأله‌ای ندارد. جالب است که پدر این شخص هم مدام خود را به امام منتسب می‌کند. امّا اگر امام راحل عظیم‌الشّأن بود، به طور قاطع و شدید با این‌ها برخورد می‌کرد، هم خودش و هم پدرش!

علنی کردن چنین دیداری چه هدفی دارد؟! بعد می‌گوید: من نگفتم! وقتی در فضاهای مجازی، عکس پخش می‌شود، نشان می‌دهد که این‌ها نکته‌ای دارند و می‌خواهند آرام آرام جلو بیایند و مردم را بسنجند و ببینند که مردم سکوت می‌کنند یا خیر؟ این‌ها می‌خواهند حرمت‌ها را از بین بردارند.

اگر از همان روزی که این دختر خانم دوچرخه سوار شد و لباس چنین و چنان پوشیده بود، پدرش گوشش را گرفته بود و او را طرد می‌کرد، چنین جرأت نمی‌کرد که کارش به فتنه 88 و حالا امروز به چنین کاری برسد. خیلی از مسئولین ما این کار را انجام دادند، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله جنتی، آیت‌الله محمدی گیلانی و ... فرزندانشان را طرد کردند و گفتند: از ما نیستند.

چرا آقایان سکوت می‌کنند؟! ما از مراجع بزرگوار تشکر می‌کنیم و دستشان را می‌بوسیم که به خروش درآمدند. اما چرا فقط این بزرگواران باید بگویند و دیگران سکوت کردند؟

نباید بگذاریم حرمت‌ها در نظام مقدس جمهوری اسلامی شکسته شود. الآن ببینید تا دیروز اصلاً خیلی‌ها اسم بهائیت را هم نمی‌دانستند، اما بلافاصله دیدیم که بی‌بی‌سی و ... در شبکه‌هایشان شروع کردند با بهائی‌ها صحبت کردند. باید با آن‌ها برخورد کرد تا نام بهائیت را در دهان‌ها نیاندازند.

هر کس از این انقلاب، انحراف پیدا کند، عاقبت به خیر نمی‌شود و در آخر به سراغ همین این‌ها می‌رود. هر کس از خط ولایت دور شد و به سمت آن طرفی‌ها رفت، ولو در دفتر خود حضرت امام هم باشد، خراب می‌شود. یک عده نشستند و خودشان را باد می‌زنند و رفاه‌طلب هستند، آن‌ها انسان‌های حاسدی هستند که در آخر هم زمین می‌خورند. بعضی از این‌ها را می‌بینیم که در برخی مواقع هم می‌خواهند از حامیان ولایت انتقام بگیرند که کور خواندند و ما تا آخرین قطره‌ی خونمان برای این نظام و ولایت می‌ایستیم.

هر کس از خط ولایت دور شد، طبعاً دچار گرفتاری خواهد شد و به هیچ عنوان عاقبت به خیر نخواهد شد. من اشدّ مجازات را برای چنین فردی از قوه‌ قضائیه تقاضا می‌کنم، تا کسی جرأت نکند این‌طور بی‌ادبی کند. اتفاقاً دشمن از همین طریق، یعنی فرزندان مسئولین جلو می‌آید. امروز که نمی‌آید از من و شما که کاره‌ای نیستیم و مسئولیتی نداریم، جلو بیاید. دشمن از طریق مسئولین و خانواده‌هایشان جلو می‌آید. لذا می‌خواهند قبح قضیه را از طریق این خانواده‌های مسئولین بشکانند. اگر چند نفر از این‌ها در همین میادین اعدام شوند، دیگر هیچ کسی غلطی نمی‌تواند بکند. قوه‌ قضائیه باید این کار را انجام دهد.

این مسأله در همه‌ موارد هم هست، یعنی بعد اقتصادی را هم شامل می‌شود. هر کس به اموال بیت المال دست برد، باید دستش را قطع کنند و او را اعدام کنند. از چه چیزی می‌ترسیم؟! مگر این که خودشان هم وابسته باشند و خدای ناکرده این‌طور باشد که: گر حکم کنند که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست، گیرند. که الحمدلله رئیس قوه قضائیه ما این‌گونه نیست. من ایشان را می‌شناسم، یک عالم فاضل آگاه شجاع خوب است.

إن‌شاءالله خدای متعال به زودی آقا جانمان را برساند و مشکلات ما را بر طرف بگرداند. به خصوص که ما الآن با داعش ملعون و ... درگیر هستیم و این‌ها می‌خواهند ما را به چیزهای دیگر هم مشغول کنند. لذا باید در نطفه، خاموشش کنند و انتظار اولیه مردم این است که قوه قضائیه با این‌ها برخورد کند تا دیگر چنین مواردی رخ ندهد. إن‌شاءالله در این مورد، دادستان محترم که باید داد مردم را بستاند و رئیس قوه قضائیه دستور کافی و وافی را خواهند داد.


منبع:فارس

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین