۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۴ : ۱۲
رابطه تنگاتنگ و به هم تنيده قرآن كريم و اهلبيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)آنقدر عميق و ريشهدار است كه قلم و بيان از عهده ترسيم آن برنميآيند. حديث مشهور و متواتر ثقلين، اين حقيقت را به گونه كامل، آشكار ميسازد. رسولاكرم(صلي الله عليه وآله) در آن حديث شريف فرمودهاند: من ميروم و دو متاع سنگين، گرانبها و ارزشمند در ميان شما ميگذارم: يكيكتابخدا، قرآن كريم و ديگري عترت اهلبيتم و اين دو، هرگز از هم جدانميشوند تا در كنار حوض كوثر، بر من وارد شوند.[1]
در ميان امامان معصوم و حجتهاي بالغه الهي، پيشواي عزّت و آزادي و رهبر جهاد و شهادت و فداكاري، حضرت سيّدالشهدا، حسين بن علي(عليه السلام) امتيازي ويژه دارد. پيوند امام حسين با قرآن كريم، بسيار ريشهدار است; چنانكه عبارتهاي زيارتنامههاي آن حضرت و غير آن، به روشني گوياي اين حقيقت انكارناپذير است. در زيارت آن حضرت در عيد فطر و قربان ميخوانيم:
اشهد انّك التّالي لكتاب الله.[2] من شهادت ميدهم كه تو[ اي امام حسين!] تلاوتكننده كتاب خداوند بودي.
و در زيارت آن حضرت در شب قدر ميخوانيم:
اشهد انّك قد اقمت الصلوة ... و تلوت الكتاب حق تلاوته.[3] شهادت ميدهم كه تو[ اي حسين بن علي!] نماز را به پا داشتي... و قرآن را بدانگونه كه شايستگي تلاوت داشت، تلاوت فرمودي.
و در بعضي از زيارتهاي آن سيد ابرار و امام آزادگان (مانند زيارت عيد فطر و قربان) ميخوانيم:
السلام عليك يا شريك القرآن.[4] سلام بر تو[ اي حسين!] اي شريك و همتاي قرآن!
*آن بزرگوار، از جهات مختلف، شريك قرآن بود:
* هر دو، حجّت الهي بودند.
* هر دو از عالَم بالا به اهل زمين داده شده بودند.
* هر دو، وديعه و يادگار پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) بودند.
* هر دو، نور خدايند كه در ظلمات ارض و عالم ناسوت نورافشاني ميكنند.
* هر دو، هادي جامعه انساني به راه خير و صلاح و سوقدهنده ملتها به صراط مستقيم حق و عدالتجويي، آزادگي، عزت و شرف انسانياند.
* هر يك، ذكر و ورد روز و شب اهل ايمان و آزادگان جهانند.
* هر دو، تا ابد، تازه و زنده و جديدند و گرد كهنگي بر سيماي زيباي درخشان هيچ يك از آن دو نور الهي نخواهد نشست.
* تكرار قرائت آيات قرآن، خستگي نميآورد و هر بار، گويا نخستين بار است كه آن را قرائت ميكند; زيرا هر روز، طراوت و تازگي مخصوص به خود را دارد. ذكر نام امام حسين(عليه السلام)، فضايل و مناقب بي شمار و سخنان دلنشين و جذاب و خلاصه، بيان هر يك از ابعاد شخصيت درخشان آن حضرت نيز هر چه تكرار شود، اندكي از بها، نورانيت و جلوههاي خيرهكننده آنها را نميكاهد.
* هر دو، در جهان تحولي به وجود آوردند كه تا ابد، در عرصه زندگي انسان جلوه نموده، به پيش ميروند، انسانها را تربيت ميكنند و تا نقطه اوج شرف، مجد، عزت و افتخار، عروج ميدهند.
* هر دو، نويدِ رحمت و مبشّر عنايت و لطف خدايند. از اين رو، دلها هنگام قرائت يا شنيدن آيههاي قرآن كريم به پرواز درميآيند. از سخنان امام حسين(عليه السلام) و بيان زندگاني ايشان نيز جانها نوازش يافته، شيفته پرواز به سوي بهشت خدا ميشوند.
* هر دو، صاعقه عذاب بر سر دشمنان دين و بشر و ستمگران خيرهسر بودند. بههمين دليل، جنايتكاران وحشيانه به هر دو حمله كردند.
وليد بن عبدالملك به قرآن تفأل زد. اين آيه آمد:
(وَاسْتَفْتَحُوا وَخابَ كُلُّ جَبّار عَنِـيد).[5] طرفداران انبيا از خدا تقاضاي فتح و پيروزي كردند و سرانجام، هر گردنكش منحرفي نوميد و نابود شد.
او قرآن را بر هم گذاشت و آن را نشانه تير خود قرار داد و آن قدر بدان تير زد كه پاره پاره شد. آن گاه اين شعر را خواند:
تهدّدني بجبّار عنيد***فها أنا ذاك جبّار عنيد
إذا ما جئت ربّك يوم حشر***فقل يا ربّ مزّقني الوليد[6]
يعني اي قرآن! مرا به «جبّار عنيد» تهديد ميكني؟ اينك من آن جبّار عنيدم. در روزمحشر هنگامي كه نزد پروردگارت آمدي، بگو: پروردگارا! وليد مرا پاره پاره كرد.
امام حسين(عليه السلام) نيز مانند صاعقه عذاب بر سر دشمنان اسلام بود. او بر بنياميه و آلابيسفيان نهيب ميزد و فرياد ميكشيد. ازاينرو، هدف تير، نيزه و شمشير آنان قرار گرفت و سر از بدن مطهرش جدا و بدنش را پاره پاره كردند.
*حکایتی شگفت انگیز
امام حسين(عليه السلام) سخت مجذوب جذبههاي معنوي قرآن كريم بود; عبدالرحمان سلمي سوره حمد را به فرزند امام حسين(عليه السلام) آموخت. كودك آن سوره مباركه را براي پدر بزرگوارش قرائت كرد. حضرت، هزار دينار و هزار حُلّه به عبدالرحمان عطا فرمود و دهان او را نيز پر از درّ و جواهر كرد. بعضي به آن حضرت عرض كردند كه اين همه عطا و بخشش، براي تعليم سوره حمد؟! امام در پاسخ فرمودند: «و اين يقع هذا من عطائه؟»;[7] يعني چيزي كه من دادم، كجا ميتواند پاسخگوي حق عظيم و كار بزرگ او باشد؟
بنگريد كه آن حضرت، در برابر آموزش سوره حمد، چه لطفها ميكند و بااينحال ميفرمايد: پيشكش من كجا و عطاي او كجا. كار خود را پيشكش(كه از كوچك به بزرگ داده ميشود) مينامد و عمل او را عطا ميداند كه رفتارانسان بزرگ در برابر زيردستان است و اين خود از آن همه بخشش مال، بهتر وبالاتر است.
اين داستان شگفتانگيز حاكي از آن است كه همه وجود امام حسين(عليه السلام)مجذوب كششهاي عميق قرآن كريم بود و قرآن در اعماق جان آن بزرگوار نفوذ داشت. بنابراين همه اعمال ايشان از قرآن سرچشمه ميگرفته و همه جا با هدايتهاي قرآني حركت ميكرده است. ديگران هم با ارشاد او به پيش ميرفتند. مِهر و قَهر امامحسين(عليه السلام)به قرآن باز ميگشت و رايحه پاك و معطّر قرآن از همه كارهاي ايشان پديدار بود و در مواردي، ايشان خود، به آيه مربوط استشهاد ميكرد و تصريح ميفرمود كه در اين رفتار مخصوص، استناد من به آن آيه كريمه است و يا از قرآنكريم الهام ميگيرد. به بيان ديگر، اخلاق و رفتار آن بزرگوار، تجسّم و ترسيم آيههاي پربركت قرآن بود و با رفتار بزرگوارانه خود، آيههاي قرآن را زنده ميكرد و در جامعه رواج ميداد و امت را به سوي قرآن، تشويق ميكرد.
*فروتني براي مؤمنان
(... إِنَّـهُ لايُحِبُّ المُسْتَكْبِرِينَ).[8] او گردنكشان را دوست نميدارد.
رفتار امام حسين(عليه السلام) با طبقات تهيدست، متواضعانه بود و با افراد محروم و نيازمند جامعه، بسيار دوستانه و صميمانه رفتار ميكرد. آنان كه در نظرسطحينگر و ظاهر بين دنيادوستان و مادهپرستان، ارزشي نداشتند، در نظرژرفنگر و خدابينانه امام حسين(عليه السلام) احترام داشتند و از مهر و صفاي آنحضرت برخوردار ميشدند. او از تكبر و خودبيني، سخت پرهيز ميكرد و از آن بيزار بود.
آري، بنابر كلام صريح آنحضرت، اين منش انسان دوستانه، برگرفته از قرآن كريم است; چنان كه خداوند درباره مستكبران ميفرمايد:
(لا جَرَمَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَما يُعْلِنُونَ إِنَّـهُ لايُحِبُّ المُسْتَكْبِرِينَ).[9] قطعاً خداوند به آنچه آنان در پنهاني انجام ميدهند و آنچه آشكارا مرتكب ميشوند; آگاهي دارد و خداوند، مستكبران را دوست نميدارد.
مسعدة بن صدقه نقل ميكند كه حضرت حسين بن علي(عليه السلام) گروهي مستمند را درراه ديد كه نشستهاند پارههاي ناني را ميخورند. آنان از امام حسين(عليه السلام)خواستند كه بر بساط آنان بنشيند و از غذاي آنان تناول فرمايد. حضرت در كنار آنان نشست و باآنان غذا خورد. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود:
(إِنَّـهُ لايُحِبُّ المُسْتَكْبِرِينَ). راستي كه خداوند، مستكبران را دوست نميدارد.
آن گاه فرمود: «من شما را اجابت كردم. اكنون شما مرا اجابت كنيد». عرض كردند: «آري، اي زاده رسولالله!» و با آن حضرت، به خانه ايشان آمدند. حضرت به رباب فرمود: «آن چه را ذخيره كردهاي، بياور.»[10] و همه را در راه خدا به آنان بذل فرمود.
حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) با آن تواضع بينظيرشان و قرائت آيه كريمه، به وضوح بهما فهماند كه آن اخلاق كريمانه و رفتار بزرگوارانه، برگرفته از قرآن كريم است.
*هديه برتر
(وَإِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِـيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها...).[11]
و چون بر شما درود گفته شده است، شما بهتر از آن، پاسخ دهيد يا همان را [در پاسخ]برگردانيد....
اين آيه، چگونگي رفتار انسان را با كساني كه به او تحيت ميفرستند و به وي احترام ميگذارند، بيان فرموده است. خلاصه مضمون آيه، اين است كه خوبي، تحيّت و احترام فرد را ناديده نگيريد و از كنار آن، بيتوجه عبور نكنيد، بلكه دست كم، همانند تحيت، احترام و بزرگداشتي كه او براي شما به كار برده است، درباره او بهكاربريد و البته كرامت نفس، ايجاب ميكند كه با كيفيت بهتر و بالاتري، احسان اورا جبران كنيم.
اَنس ميگويد: من در نزد حضرت امام حسين(عليه السلام) بودم كه كنيزي وارد شد و دسته گلي را به آن حضرت تقديم كرد. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادي و من تو را براي خاطر خداوند، آزاد كردم».
انس ميگويد: من عرض كردم: كنيز به شما، يك دسته گل تقديم كرد، دسته گلي كه مهم نيست و بهاي چنداني ندارد; ولي شما او را آزاد ميسازيد؟!. امام حسين(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «و كذا أدَّبنا الله; (خداوند، ما را اينگونه تأديب كرده است). او ميفرمايد: (وَإِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِـيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها) و بهتر از دسته گل او آزادي وي بود.[12]
امام حسين(عليه السلام) در اين رفتار والا به قرآن كريم استناد كرده، به صراحت، اخلاق بسيار والاي خود را الهام گرفته از تعليم و تربيت خداوندي و از رهگذر آيه شريفه قرآني ميداند.
راستي چه افتخارآفرين است كه امام بزرگوار شيعه، خود و خاندان خود را تربيتيافته خداوند و ادب شده مكتب قرآن كريم قلمداد و بدان فخر و مباهات ميكند.
چه اندازه جمله «كذا ادّبنا الله»، كه امام حسين(عليه السلام) فرمود، زيبا و دلربا است و چه قدر كلام خداوند: (وَإِذا حُيِّيتُمْ...) شيرين و جذاب است!
اينك بر رهبران جهان است كه اين ادب الهي را از قرآن مقدس و از ترجمان آن، امام حسين(عليه السلام)فرابگيرند تا خوبيهاي مردم را به بهتر از آن پاسخ دهند.
پی نوشت:
[1]. ر.ك: سنن الدارمي، ج 2، ص 524; سنن البيهقي، ج 10، ص 113; مسند احمد، ج 3، ص 14 و 17; الطبقاتالكبري، ج 2، ص 194; كافي، ج 1، ص293.
[2]. المزار، ص 158.
[3]. همان، ص 168.
[4]. همان، ص 143.
[5]. ابراهيم (14) آيه 15.
[6]. دميري، حياة الحيوان (به نقل از: تتمةالمنتهي، ص 91; الطرائف، ص 167; بحارالانوار، ج 38، ص 193).
[7]. مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 66; تفسير برهان، ج 1، ص 34.
[8]. نحل (16) آيه 23.
[9]. نحل (16) آيه 23.
[10]. تفسير عياشي، ج 2، ص 257; بحارالانوار، ج 44، ص 189.
[11]. نساء (3) آيه 86.
[12]. كشفالغمّه، ج 2، ص 31; مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 18.
منبع: برگرفته از کتاب امام حسین(ع) آینه آیه های قرآن