۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۵ : ۱۲
به دیگر بیان این سوال مطرح است که آیا در گذراندن یک صبح تا به شب در حالیکه به اصول مذهب شیعه و شریعت آن پای بند هستیم احساس درگیر بودن و هماهنگ بودن با دین را داریم؟ یا خیر؟
در جواب این سوال میتوان گفت بسیاری از ما با این که به اصول و فقه شیعه پای بند هستیم، اما در زندگی روزمره خود نه تنها احساس فشار و نیازی از سوی نبود امام(عج) نداریم، بلکه مسئله دینداری به صورت موضوعی ضمنی و تلویحی در حاشیه زندگی ما قرار می گیرد.
زمانی که دین داری مسئلهای حاشیه ای و تلویحی و دست دوم در زندگی ما باشد، مطمئنا دینداری و پایبندی به دین مسئلهای آزار دهنده نخواهد بود.
یکی از جلوه های این موضوع را می توان در تربیت فرزندان در دوره آخر الزمان مشاهده کرد؛ بیشتر والدین در این زمان دغدغه آموزش مسایل روز را به فرزندان خود دارند؛ و اگر فرزندشان از آموزش زبان انگلیسی، موسیقی، درسهای کنکور عقب بماند بیشتر نگران و غصهدار میشوند تا زمانی که فرزند ایشان از دین و آداب آن اطلاعات حداقلی سودمند نداشته باشد.
امام صادق (ع) بارها به والدین تأکید کرده اند که به فرزندان خود دین را بیاموزید. « ادبوا اولادکم علی ثلاث خصال:حب نبیکم و حب امامکم و قرائه القرآن» فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوست داشتن پیغمبر و امام و قرائت قرآن. اما متاسفانه در دروه کنونی با توجه به اینکه دینداری مسئله ای سخت و طاقت فرسا است و احتیاج به لوازم خاصی دارد اما والدین در یاد دادن دین به فرزندان خود اهمال می ورزند.
شاید حداکثر تلاش والدین در آموزش دین در این دوره را می توان در کلاسهای قرآنی دانست که در مدارس و یا تابستانها به صورت مقطعی برگزار میشود. حقیقت آن است که آموزش دین به کودکان و نوجوانان که هنوز قلب آنان سخت و سفت نشده است وظیفه ای است که والدین از آن غفلت می کنند. امام علی (ع) در نامه معروف خود به امام حسن (ع) می فرماید: «ان ابتدئک بتعلیم کتاب الله ... انا قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شی قبلته و.... »؛همانا تربیت تو را با با تعلیم کتاب خدا به تو آغاز کردم چرا که قلب جوان مانند زمین خالی است هرچه در آن بیفکنی می پذیرد.
با توجه به این که در آخر الزمان دین به نحو حداقلی نیز به فرزندان آموخته نمی شود؛ نمی توان انتظار داشت که اصلا فرد به دین ملتزم باشد تا احساس مشقت و سختی نیز بکند.
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میفرماید:« ویل لاولاد آخرالزمان من آبائهم»؛ وای بر فرزندان آخرالزمان که از پدر و مادرهاشان چه ظلمی به آنها می شود.اصحاب پرسیدند : چرا ؟ چون پدر و مادرهاشان مشرک هستند؟ فرمود: نه! وای به حال آنها از دست پدر و مادرهای مومنان شان !! چطور؟ «لانهم لا تعلمونهم شیئا من الفرائض و اذا تعلموهم رضوا عنهم بعرض یسیر»؛ چون پدر و مادرهای مومن آنها علیرغم ایمان قلبی شان به فرزندانشان چیزی از دین نمی آموزند اگر هم چیزی از واجبات را برایشان بیان کنند به مقدار انجام اعمال اندک از آنها راضی می شوند و مطالبه ی بیشتری ندارند.
با توجه به این که در دوره آخرالزمان با این که دینداری مسئلهای سخت و طاقت فرسا است، اما احساس سختی در مومنان معتقد به امام زمان (عج) دیده نمی شود آن است که درگیری جدی با دینداری ندارند؛ وقتی آموزش دین در سطح حداقلی باقی میماند؛ نه تنها خروج از دین امری سهل و ممکن است، بلکه دین داری حقیقی رخ نداده است تا پایبندی به آن سبب تحمل مقتضیات و سختیهای آن بشود.
منبع:خبرگزاری دانشجو
211001