۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۴ : ۰۶
عقیق: زمینیان و آسمانیان در بیستم جمادیالثانی سال پنجم بعثت غرق سرور و شادی بودند، چرا که حورای انسیه پا در عرصه حیات گذاشت و شکوفه لبخند را بر لبان پیامبر(ص) نشاند، مولودی که بهانه خلقت بود و مایه مباهات پرودگار عالمیان، به همین مناسبت در ادامه به روزشمار ولادت حضرت زهرای مرضیه(س) از دریچه احادیث اشاره میشود:
بشارت خداوند به وجود صدیقه طاهره(س) در شب معراج
پیش از تولّد حضرت فاطمه(س)، خداوند در معراج، بشارت تولّد ایشان را به نبیّ خاتم(ص) داده و فرموده بود: «یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَۀَ مِنْ خَدِیجَۀَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ...»، ای پیامبر! خداوند (ولادت) فاطمه را از خدیجه، دختر خویلد به تو بشارت میدهد.(1)
دوری گزیدن پیامبر(ص) از خدیجه(س)
خداوند به پیامبر اکرم(ص) دستور میدهد که باید چهل شبانهروز از حضرت خدیجه(س) دوری گزیند، در بخشی از حدیث آمده است: پیامبر(ص) در ریگزار ابطح با عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، علیّ ابن ابیطالب(ع)، عبّاس بن عبدالمطلّب و حمزه بن عبدالمطلّب نشسته بودند، ناگهان جبرئیل در صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بالهایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: «ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام میفرستد و به تو دستور میدهد که چهل روز از خدیجه فاصله بگیری».(2)
عبادت چهل روزه پیامبر(ص)
در بخشی از حدیث آمده است: پیامبر در این چهل روز، روزهدار بود و در شب به عبادت میپرداخت.
پایان چهل روز، نزول جبرئیل و میکائیل برای تحفه الهی
پس از سپری شدن چهل روز، جبرئیل فرود آمد و گفت: «یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی! یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَهُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِیَّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ، قَالَ النَّبِیُّ(ص) یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تُحْفَۀُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَا تَحِیَّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِی...»، ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود میفرستد و به تو دستوری میدهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی، پیامبر(ص) به او گفت: «تحفه پروردگار چیست؟» جبرئیل گفت: من به آن آگاهی ندارم، در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچهای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود، آن را جلوی پیامبر(ص) گذارد.(3)
افطار با غذای مخصوص الهی
جبرئیل(ع) به پیامبر(ص) گفت: پروردگار به تو دستور میدهد که از این غذا افطار کنی، «کَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَکَلَ النَّبِیُّ(ص) مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِیّاً وَ مَدَّ یَدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ غَسَلَ یَدَهُ مِیکَائِیلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِیلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَی السَّمَاءِ»، ظرف را آشکار ساخت، در آن، خوشهای خرمای تازه و خوشهای انگور بود، رسول خدا(ص) از آنها میل فرمودند، بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد، پس اراده فرمود دستهای خود را بشوید؛ جبرئیل بر دستهایش آب ریخت. میکائیل آن را شستوشو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد، آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.(4)
در ادامه این روایت آمده که حضرت علی(ع) میفرمایند: روش پیامبر(ص) این بود که هنگام افطار به من دستور میداد در را باز کنم تا اگر کسی میخواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند: کنار در بنشین و کسی را راه نده؛ زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است، پس میتوان گفت این غذا با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت؛ بلکه در میان مائدههای الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
تعجیل پیامبر(ص) در مواقعه با حضرت خدیجه(س) به امر الهی
پس از آنکه پیامبر(ص) از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود، جبرئیل او را از نماز خواندن منع کرد و به او فرمود: «الصَّلَاۀُ مُحَرَّمَۀٌ عَلَیْکَ فِی وَقْتِکَ حَتَّی تَأْتِیَ إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَۀَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یَخْلُقَ مِنْ صُلْبِکَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَۀِ ذُرِّیَّۀً طَیِّبَۀً فَوَثَبَ رسول الله(ص) إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَة»؛ اکنون وقت نماز نیست؛ بلکه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر شوی، خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند، رسول خدا(ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه خدیجه روانه شد.(5)
احساس بارداری در همان لحظات اوّل برای حضرت خدیجه(س)
در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه(س) به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مطهّر منتقل شد و این نکته مهمّی بود که در جمله حضرت خدیجه(س)، هویداست؛ اینکه برخلاف تمام انعقاد نطفهها، حضرت خدیجه(س) از همان لحظه متوجّه باردار شدن خود شد، «فَلَا وَ الَّذِی سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّی النَّبِیُّ(ص) حَتَّی حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَۀَ فِی بَطْنِی»، سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمهها جاری ساخت، رسول خدا(ص)در آن شب از من دور نگردید، مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه(س) را در وجود خود احساس کردم.(6)
صحبت فاطمه(س) با مادرش در زمان بارداری
هنگامی که حضرت خدیجه(س)، با پیامبر(ص) که فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج کرد، زنان مکّه از او دوری میگزیدند، به او وارد نمیشدند و سلام نمیکردند، از این رو، حضرت خدیجه(س) احساس تنهایی میکرد، فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَۀَ(س) صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِی بَطْنِهَا وَتُصَبِّرُهَا وَکَانَتْ خَدِیجَۀُ تَکْتُمُ ذَلِکَ عَنْ رسول الله(ص) فَدَخَلَ یَوْماً وَ سَمِعَ خَدِیجَۀَ تُحَدِّثُ فَاطِمَۀَ فَقَالَ لَهَا یَا خَدِیجَۀُ مَنْ یُحَدِّثُکِ قَالَتِ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی، زمانی که به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه(س) در بطن حضرت خدیجه با او حرف میزدند و او را به صبر و شکیبایی دعوت میکرد، حضرت خدیجه حرف زدن فاطمه(س) با خود را از پیامبر(ص) مخفی میکرد تا اینکه روزی رسول خدا شنید که حضرت با فاطمه(س) صحبت میکنند، فرمودند: با چه کسی سخن میگویی؟، عرض کرد: جنینی که در شکم من است، پیوسته با من حرف میزند و موجب آرامش من میشود.(7)
بشارت به دختر بودن جنین
پیامبر(ص) به حضرت خدیجه(س) فرمودند: هَذَا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَأَنَّهَا النَّسَمَۀُ الطَّاهِرَۀُ الْمَیْمُونَۀُ وَأَنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَسَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّۀً فِی الْأُمَّۀِ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ، جبرئیل به من خبر داد که آن جنین دختر است و نسلی پاک و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل مرا از ذریّه او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی خواهند آمد که پس از من و بعد از اتمام وحی، خلیفههای الهی بر روی زمین خواهند بود.(8)
حضور چهار زن برتر عالم هنگام ولادت نوریّه
هنگامی که زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی میرسد، معمولاً زنها برای کمک به او میشتابند؛ ولی هنگامی که حضرت خدیجه(س) به زنان قریش و بنیهاشم پیغام کمک فرستاد، آنها با کینهای که از ازدواج ایشان با پیامبر(ص) به دل داشتند، از کمک به او سر باز زدند و به یاری او نیامدند، در این هنگام، خدایی که تمام مقدّمات و برنامهریزی خود را برای تولّد این بانو، آماده و مهیّا ساخته بود، رسولان خود را برای یاری فرستاد: دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَۀٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِیهاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَۀُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَۀُ وَ هَذِهِ آسِیَۀُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّۀِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ صَفْرَاءُ [صَفُورَاءُ] بِنْتُ شُعَیْبٍ؛
چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند که بیشتر، زنان بنیهاشم بودند، حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید، یکی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا که ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است، چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خدیجه(س) از برای چنین امر مهمّی مأمور شده و کمر به خدمت چنین وجودی بسته بودند.(9)
آب کوثر، نخستین آبی بود که حضرت زهرا(س) نوشید
پس از آنکه حضرت متولّد شد، زنی که در مقابل حضرت خدیجه(س) بود، آن نوزاد را گرفت، اندکی از آب کوثر که قبلاً توسط حورالعین آماده گشته بود، به او خورانید و در آب کوثر شستوشو داد و با دو پارچه سفید رنگ که از شیر، سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند، یکی را بر بدن نوزاد و دیگری را بر سر او بست، این نوزاد همان کوثر، حقیقت خیر فراوان است که خداوند وعدهاش را به پیامبر(ص) داده بود که ما به تو کوثر عطا میکنیم.(10)
شهادت بر توحید، نبوّت و امامت
نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود: فَنَطَقَتْ فَاطِمَۀُ(س) بِشَهَادَۀِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ أَبِی رسولالله(ص) سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَأَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَأَنَّ وُلْدِی سَیِّدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَسَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَۀٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا، خدایی جز الله نیست، پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا، همسرم علی مرتضی(ع)، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین، سرور تمام بنیآدم، سپس نام تکتک فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام کرد.(11)
بشارت اهل بهشت برای تولّد حضرت فاطمه(س)
در بخشی از حدیث آمده است که حضرت فاطمه(س) به حورالعین بهشتی لبخند زد:ضَحِکْنَ إِلَیْهَا وَتَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَبَشَّرَ أَهْلُ الْجَنَّۀِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَۀِ فَاطِمَةَ(س)، حورالعین و اهل بهشت یکدیگر را برای تولّد فاطمه(س) بشارت گفتند.(12)
اذان و اقامه گفتن پیامبر(ص) در گوش حضرت فاطمه(س)
از حضرت علی(ع) روایت شده: هنگامی که فاطمه(س) متولّد شد، پیامبر(ص) وارد شد و در گوش راست حضرت فاطمه(س) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و پیامبر(ص) با هر کس مانند این انجام داد، از شیطان در امان ماند.(13)
پینوشتها:
1- فرات کوفی، 1410ق، ص211/ مجلسی، 1404ق، ج8، ص151
2-مجلسی، 1404ق، ج16، ص78
3- همان
4-مجلسی، 1404ق، ج16، ص79
5-همان
6-همان، ج16، ص80
7-حلی،1408ق،ص22/مجلسی،1404ق،ج16،ص80
8-مجلسی،1404، ج16، ص80
9-شیخ صدوق،1404ق،ص475/ طبری،1383ق،ص8/ راوندی،1409ق،ج2،ص524/ مجلسی،1404ق،ج16،ص80
10- همان
11- همان
12-مجلسی،1404ق،ج16،ص 81
13-همان،ج43،ص255
منبع:فارس
211001