کد خبر : ۷۲۹۵۸
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۴
حیات حقیقی انسان از منظر قرآن؛

کثیرالذکرها قلیل الغفله اند

آنان که کثیرالذکرند، گرچه ممکن است قلیل الغفله باشند و گهگاهی غافل شوند، اما غفلت اندک آنان بخشیدنی است.
عقیق:آنان که دائم الذکرند نه تنها مشکلی برای خود نمی بینند، بلکه به حل مشکل دیگران می پردازند و آنان که کثیرالذکرند، گرچه ممکن است قلیل الغفله باشند و گهگاهی غافل شوند، اما غفلت اندک آنان بخشیدنی است؛ چنان که اگر از گناهان بزرگ بپرهیزند، صغیره های آنان چشم پوشیدنی و آغوش کرامت الهی به روی آنان گشوده است: "إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما / اگر از گناهان بزرگى كه از آن - ها - نهى شده ‏ايد دورى گزينيد بدي هاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند درمى ‏آوريم."

آیت الله جوادی آملی،  اندیشمند برجسته دینی در کتاب "حیات حقیقی انسان در قرآن" به تشریح رابطه میان ذکر و غفلت در رشد و پژمردگی روح آدمی می پردازد. آنچه در ادامه می آید اشاراتی به این بحث دارد.

درباره مراتب ذکر و آیاتی که ناظر بر آن هاست، باید توجه داشت که اگر سخن از ذکر کثیر به میان آید و وصف «کثیر» دارای مفهوم باشد، می توان آن را ناظر به مرتبه ای دانست که احیانا با غفلت قلیل همراه است و همه پیامبران و اولیا و اهل بیت رسول خدا (ص) از این مرتبه منزه و برکنارند. اما اگر وصف کثیر مفهوم نداشته باشد و همچون وصف کثیری که فضیلت مطلق بنی آدم را (طبق یک تفسیر) نسبت به همه پدیده های هستی ثابت می کند: "و فضلنهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا / آنها را بر بسيارى از آفريده‏ هاى خود برترى آشكار داديم." در آیات مورد بحث نیز افاده اطلاق نماید، چنین ذکری شامل انبیا و اهل بیت پیامبر نیز خواهد بود.
همچنین آیه شریفه" رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر الله / مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات به خود مشغول نمى‏ دارد." اگر منحصر به امامان معصوم (ع) باشد، در شمار شواهدی خواهد بود که برای سومین مرتبه ذکر مطرح است؛ اما اگر از باب تطبیق بر ائمه باشد و کاملین از اولیا را نیز دربرگیرد، ممکن است به مرتبه دوم نیز مربوط شود و احیانا با غفلت قلیل همراه گردد. نیز آیه 191 سوره مبارک آل عمران نیز بر طبق برخی روایات، مربوط به نماز انسان های سالم و بیمار است که در این صورت، از حیطه بحث کنونی بیرون خواهد بود. با این بیان، حکم «غفلت در برابر ذکر» کاملا روشن می شود؛ زیرا اگر ذکر و یاد خدا یقین آور و تضمین کننده حیات انسان است، غفلت در قبال آن به هر کیفیت و میزان، ناروا و مذموم بلکه مسموم است و حیات حقیقی انسان را به هلاکت و تباهی تهدید می کند؛ از این رو، چنین غفلتی در هیچ یک از پیامبران و اولیای الهی وجود ندارد و فرشتگان گرامی خداوند نیز در سراسر هستی عابدانه خویش لحظه ای و ذره ای با غفلت همراه نیستند.

احتمال نفوذ غفلت در درون انسان وجود دارد

امیر مؤمنان(ع) در بیان ویژگی های فرشتگان می فرماید: «لایغشاهم نوم العیون ولا سهو العقول و لا فترة الأبدان و لا غفلة النسیان / نه خواب چشمانشان را می رباید و نه اشتباه بر عقل هایشان چیره می شود و نه سستی وجودشان را در برمی گیرد و نه فراموشی از ذکر و یاد خدا غافلشان می سازد.» اما انسان های عادی که در ساختار درون شان احتمال نفوذ غفلت هست، باید به هوش باشند که پشت دروازه وجود خود، دشمن دانا و به کمین نشسته ای دارند که جز از غفلت آدمی سود نمی برد و راه ورود نمی یابد. چنین نیست که دشمن انسان غفلت زده نیز غافل بماند و از تلاش برای اغوای او باز ایستد. از این رو، اولیای خدا انسان دنیاپرست را غافلی می دانند که هرگز مورد غفلت واقع نمی شود و مراقبان بیدار هرگز او را در بستر غفلتش به خود رها نمی کنند؛ «و غافل لیس بمغفول عنه». نه تنها شیطان هوشیار است و به کمین نشسته، بلکه فرشتگان مراقب انسان نیز لحظه ای غفلت ندارند و به انجام وظیفه خود سخت پای بندند.

انسان های کثیر الذکر، قلیل الغفله اند

در میان این مراقبت دوسویه، آنان که دائم الذکرند نه تنها مشکلی برای خود نمی بینند، بلکه به حل مشکل دیگران می پردازند و آنان که کثیرالذکرند، گرچه ممکن است قلیل الغفله باشند و گهگاهی غافل شوند، اما غفلت اندک آنان بخشیدنی است؛ چنان که اگر از گناهان بزرگ بپرهیزند، صغیره های آنان چشم پوشیدنی و آغوش کرامت الهی به روی آنان گشوده است: "إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما / اگر از گناهان بزرگى كه از آن - ها - نهى شده ‏ايد دورى گزينيد بدي هاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند درمى ‏آوريم."

اگر غفلت انسان مساوی تنبه باشد دچار نفاق می شود

اما اگر غفلت انسان، معادل تذکر و مساوی تنبه او بود و نه کمتر از آن، کارهای شایسته و ناشایست او در هم می آمیزد و به یک نحوه نفاق گرفتار می آید: " و اخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صلحا و اخر سیئا / و ديگرانى هستند كه به گناهان خود اعتراف كرده و كار شايسته را با [كارى] ديگر كه بد است درآميخته ‏اند." و با اینکه امید بخشودگی آنان از سوی خداوند غفور و رحیم هست: "عسی الله أن یتوب علیهم إن الله غفور رحیم/  اميد است‏ خدا توبه آنان را بپذيرد كه خدا آمرزنده مهربان است." اما خطری بزرگ نیز به کمین شان نشسته، غفلت آنان را انتظار می کشد.

اگر غفلت از ذکر افزون باشد امید رهایی اندک می شود

اما اگر غفلت کسی بیش از تذکر و تنبه او باشد، امید رهایی از کمین شیطان و نیل به حیات انسانی در او اندک است و سخت ترین مرحله تبلیغ انبیا و اولیای خدا نسبت به این گونه انسان هاست؛ زیرا بیماری خطرناکی آنان را تهدید می کند؛ اما به دلیل غفلت و بی حسی و مستی دنیا، درد آن را در نمی یابند و به درمان آن نیز نمی اندیشند. البته خداوند رحمان برای این درد خطرناک، هم پزشک و هم دارو فرستاده و هردو را سرشار از رحمت بی منتهای خویش ساخته است؛ چون داروی شفابخش الهی، قرآن کریم است که سراسر رحمت الهی و شفای روح و جان آدمی است: "و ننزل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین/  و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى ‏كنيم."  و پزشک مهربان الهی نیز آن وجود مقدسی است که به عنوان رحمت خدا بر عالمیان نام گرفته و آفریدگارش او را چنین خوانده است:  "و ما أرسلنک إلا رحمة للعلمین/ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم."

منبع:شبستان

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین