کد خبر : ۷۲۹۳۴
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۴
آیت‌الله صدیقی در جمع مداحان بسیجی تشریحی کرد/

سه موردی که انسان به آن‌ها محتاج است

امام جمعه موقت تهران به بیان حدیث امام جواد (ع) در ارتباط با سه نیاز اصلی انسان پرداخت و این سه مورد را تشریح کرد.
عقیق: اولین اجتماع عمومی ذاکرین بسیجی مجمع ادبی یاس کبود در سال 95 یک‌شنبه شب در حسینیه شهدای بسیج برگزار شد که آیت‌الله کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران سخنرانی این جلسه را برعهده داشت که مشروح سخنان ایشان را در ادامه خبر می‌خوانید.

ایام ولادت حضرت زهرا (س) را به شما و امام زمان (عج) تبریک عرض می‌کنم. خوش حالم که جمع شما جمع است و خودتان هم یافته‌اید که باید خودسازی کنید، باید باهم باشید، باید آسیب‌های خودتان و رموز موفقیت در خدمت به اهل بیت (ع) را هم بشناسید و هم عمل کنید. در روایت داریم که «من لم یکن له واعظ من نفسه، فمواعظ الناس لاینفعه» یعنی «اگر کسی واعظ درونی نداشته باشد، واعظ بیرونی برای او کاری نمی‌کند». انسان باید در درون خودش وجدان اخلاقی، روح حسابگری، حالت مراقبت و صیانت از نفس داشته باشد تا از واعظ بیرونی الهام بگیرد و راه بیفتد.
 در حدیثی از امام جواد (ع) داریم که ایشان فرمودند «هر مومنی به سه مورد محتاج است». گاهی انسان نیازهای خود را نمی‌داند. فرد فاقد تحصیلات پزشکی نیازهای بهداشتی و درمانی خودش را نمی‌داند اما یک کارشناس می‌آید و موارد لازم را آموزش می‌دهد و می‌آموزد که اگر بیمار شدیم چه کنیم. در مسائل اخلاقی هم این مسئله رایج است. ما باید کارشناس داشته باشیم تا بتوانیم درست زندگی کنیم و روسیاه نشویم. نیاز به توفیق الهی در این حدیث شریف، امام جواد (ع) سه مورد را متذکر شده‌اند که نخستین مورد آن «نیاز به توفیق الهی است». در شعری داریم که «توفیق، رفیقی ست که به هرکس ندهندش، تا یار که را خواهد و میلش به که باشد». خدا نکند که کسی توفیق الهی نداشته باشد و خداوند متعال او را به حال خودش واگذارد. مریض‌هایی که توسط دکتر جواب شده‌اند، از پزشک خود می‌پرسند که چه چیزی بخورم؟ و پزشک نیز پاسخ می‌دهد که هر چه می‌خواهی یخور و در اصل، پرهیز یا عدم پرهیز فرقی به حال آن‌ها ندارد. گاهی خداوند به عده‌ای می‌فرماید «اعملوا ما شئتم» یعنی «هر کاری که می‌خواهید انجام دهید». هیچ دردی بالاتر از این نیست. جلسه گاهی جلسه تعلیم است گاهی جلسه تذکر. گاهی کسی قرآن یا احکام شرع را بلد نیست و به او آموزش و تعلیم می‌دهیم. جلسه تذکر این است که گاهی مواردی که بلد هستیم را به یکدیگر یادآوری کنیم. به عنوان مثال اینکه امام زمان (عج) از ما غافل نیستند و یا اینکه به یکدیگر یادآوری کنیم که نکند نوکر امام حسین (ع) باشیم و حسینی نباشیم. خداوند در قرآن می‌فرماید «و ذکر فان الذکری تنفع المومنین».
 مسبب هر کاری خیری که انجام می‌دهیم، توفیق الهی است شخصی دید که حضرت موسی (ع) در حال رفتن به کوه برای مناجات بود، جلوی حضرت را گرفت و گفت: هر گناهی که بوده را انجام داده‌ام و تاکنون حتی یک سردرد هم نگرفته‌ام و وضعیت بسیار خوبی هم دارم. برو به خدایت بگو که ما اینیم و هیچ باکی هم نداریم. در پایان مناجات حضرت موسی (ع) بر حسب نقد ندایی رسید که «موسی! چرا پیام بنده‌ام را به من نرساندی؟» به زبان ما ایشان عرضه داشتند که قابل گفتن نبود. فرمودند «به آن بنده بگو که در شقاوت و بدبختی تو همین بس که رهایت کرده‌ایم و کاری به کارت نداریم». هر کسی که خیلی بد باشد، خداوند کاری با او ندارد اما افرادی که خوب هستند به محض اینکه عمل اشتباهی را انجام دهند چوب می‌خورند؛ به قول آن شاعر که گفت «هرکه در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند». اولین مورد این است که انسان از توفیقات الهی محروم نماند و همواره منتظر لطف خداوند باشد. هر کار خیری که انجام می‌دهیم، نشئت گرفته از توفیق الهی است. نیاز به واعظ درونی در ذات انسان دومین موردی که امام جواد (ع) عنوان فرمودند، «نیاز به واعظ درونی در وجود خودش است».
انسان همواره باید باطنی ناظری داشته باشد که در هنگام مرتکب شدن به خطا و عمل اشتباه، وی را سرزنش کند و مانع از انجام گناه شود. آدم باید در درون خودش بازدارنده داشته باشد. نیاز به حکیمی که انسان را ارشاد کند سومین مسئله نیاز به «حکیمی که انسان را ارشاد و هدایت کند» است. حکیم به این معنی نیست که آن فرد حتما روحانی باشد. بسیاری از عمامه به سرها هستند که علم زیادی دارند اما حکمت ندارند. حکیم کسی است که از خداوند بترسد.
اگر آخوندی را دیدید که پروایی ندارد، بلندگوی انگلیس شده است، با بیگانه هم‌سخن شده است و با بهایی‌ها یک شعار واحد می‌دهد هیچ حکمتی ندارد. در قرآن داریم که «انما یخشی الله من عباده العلماء». در این آیه، نشانه علماء عنوان شده است. عالم بودن صرفا به معنای پوشیدن لباس پیامبر (ص) نیست. باز هم در شعری داریم که «زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک، ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد». امروزه ما خودمان هم از عمامه به سرها می‌ترسیم. اگر خطری در مملکت ما باشد، برای این‌هاست وگرنه بعضی از این اروپا رفته‌های خبیث که هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. حکم قتل سیدالشهدا (ع) را یک آخوند امضاء کرد! خون سیدالشهدا (ع) را یک آخوند امضا کرد. شریح قاضی حکم قتل امام حسین (ع) را امضا کرد و ایشان را خارجی خواند. سه برادر بودند که خیلی انقلابی و امام حسینی بودند. یکی از این برادران خیلی به بنده علاقه‌مند بود و دامادش هم مداح بود. یک بار در فتنه‌ها از زندان مرخصی گرفته بود و نزد من آمد. بعدا که جویا شدم، متوجه شدم که ایشان در مجالس فتنه‌گران و حتی زندان نیز پشت سر مقام معظم رهبری حرف می‌زد.
ما باید محرم امام حسین (ع) باشیم. ما باید مراقب رفتارمان باشیم. ما باید شخصی که حکیم است را به عنوان راهنما و مرشد خود انتخاب کنیم. مبادا ما مردم را بگریانیم و خودمان چشم پاک نباشیم. در روز قیامت رسوایی به بار می‌آید اگر که مخاطبان آن مداح ببینند که چشم مداح، پر از آتش است. کنترل چشم خیلی مهم است. کتاب «مصباح الشریعه» روایات بسیاری دارد. امام صادق (ع) از جدشان رسول الله (ص) نقل می‌کنند «شما قول به من بدهید بعضی از کارها را انجام ندهید تا درهای معرفت الهی به روی شما گشوده شود. شما چشمانتان را از حرام نگه دارید، ما پرده‌ها را کنار می‌زنیم و عجایب را می‌بینید». به خاطر امام حسین (ع) یک چله مراقب چشم خود باشید چرا که چشم، هفت گناه مشخص دارد و یکی از آن‌ها نگاه به نامحرم است.
شیخی که به امام رضا (ع) توسل کرد و شناخته شد مرحوم حاج محقق علاقه زیادی به وعظ و سخنرانی داشتند اما چهره پرجاذبه‌ و صدای مناسبی نداشتند. ایشان نزد امام رضا (ع) رفته بودند و به حضرت عرض کرده بودند که سیدمحمد همدانی صدای خوبی دارد، خوش‌اندام و پرجاذبه است. او را مطرح کرده‌ای و این هنر نیست؛ هنر این است که من که چیزی ندارم را معروف و مطرح کنی. بعد از این توسل، مرحوم حاج محقق به مرحوم فلسفی پهلو می‌زد و آن‌قدر دعوتش زیاد شده بود که فرصتی نداشت. مرحوم شیخ محقق در نیمه‌های شب، وقتی که در حال برگشت از جلسه‌ای در اصفهان بوده است، خانمی جلوی شیخ را می‌گیرد و به او می‌گوید: دیر وقت است و من می‌ترسم که کسی به من متعرض بشود. یاشیخ! من را به خانه‌ام برسان. حاج محقق نشسته بود و گریه کرده بود و با خود گفته بود که این مردم ما را امین و پناهگاه خود می‌دانند و نکند ما خائن باشیم و از خدا نترسیم.
مرحوم شیخ عبدالکریم حق شناس گفته بود که بدترین آدم را به من بدهید، من تربیتش می‌کنم و به شما برمی‌گردانم. یکی از نزدیکان ایشان نقل می‌کرد: روزی دیدم که شیخ در حال خندیدن با صدای بلند است. تعجب کردم. رفتم و گفتم که شما همه را می‌گریانید و اکنون این گونه می‌خندید؟ و شیخ در پاسخ گفته بود که شیطانک خودم را مسلمان کردم. شیطانک من آمده بود تا من را از خداوند غافل کند اما آن‌قدر در گوش او خواندم که مسلمان شد و «اشهد ان لا اله الا الله» را گفت. گاهی اوقات برخی می‌آیند و می‌پرسند که ما چه کار کنیم که در دل‌ها نفوذ کنیم. این نیاز به هیچ کاری ندارد. ما باید روی خودمان کار کنیم. اگر می‌بینید که جلسه‌هایتان تاثیری ندارد، کنار بگذارید و ببینید که چه کار اشتباهی انجام داده‌اید که نفستان تاثیری ندارد.

منبع:بسیج مداحان

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین