کد خبر : ۷۰۹۳
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۰

پرسش هایی درباره حکم بوسیدن در و دیوار ضریح معصومین(ع)

قبور و ضریح ائمه معصومین(علیهم السلام) برای شیعیان از حرمت بالایی برخوردار است. آیت الله مکارم شیرازی، با ارائه مستنداتی بر پایه قرآن و روایات به برخی پرسش ها در این مورد پاسخ گفته است.

عقیق: بر اساس نظر فقهی متن سوال و پاسخ ایشان با موضوع بوسیدن و لمس کردن در و دیوار و ضریح معصومین و امام زاده ها را بخوانید.

  • سؤال: بوسیدن و لمس کردن در و دیوار و ضریح معصومین و امام زاده ها چه حکمی دارد؟

پاسخ: درباره بوسیدن و لمس کردن در و دیوار و ضریح معصومین و امام زاده ها و اشیاى متعلق به آنان باید گفت: این کار نه تنها بدعت و حرام نیست بلکه به دلیل متبرک بودن آن ها ریشه در رفتار پیامبران پیشین نیز دارد. در قرآن مجید آمده است که وقتى حضرت یوسف خود را به برادرانش معرفى نمود و آن ها را مورد عفو و بخشش قرار داد، به آن ها گفت: «اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً»؛ (پیراهنم را با خود نزد پدرم ببرید و بر صورتش افکنید تا دیدگانش بینا گردد).(2) سپس در جاى دیگرى از همین سوره آمده است: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً»؛ (چون مژده دهنده نزد پدر آمد، پیراهن را بر صورت پدر افکند و یعقوب بینایى خود را بازیافت).(3)
آیا مى توان رفتار این دو پیامبر الهى- یوسف صدیق که توصیه به مالیدن پیراهن بر چشمان پدرش نموده و یعقوب که آن را انجام داده است- را شرک به خدا و حرام دانست؟ آن هم داستانى که از زبان قرآن مجید نقل شده است؟

  • بوسیدن سنگ حجر الاسود توسط پیامبر

علاوه بر این، در صحیح بخارى از عبداللَّه بن عمر نقل شده است که: «پیامبر را در حالى دیدم که حجرالاسود را لمس مى کرد و مى بوسید».(4) بر همین مبنا است که کلیه مسلمین جهان به هنگام زیارت خانه خدا، براى لمس کردن و بوسیدن حجرالاسود مدتها به صف مى ایستند.
حال که بوسیدن سنگ حجرالاسود و لمس کردن پیراهن یوسف و مالیدن بر چشم مجاز مى باشد، بدیهى است که مى توان در و دیوار و ضریح امامان را لمس نمود و بوسید، زیرا تفاوتى بین اشیا (از جهت متبرک بودن آن ها) وجود ندارد؟!
باید توجه داشت بوسیدن قبور ائمه از روى «محبت» است نه از روى «عبودیت»، و آیا هرکسى را که از روى محبت بوسیدند، عبادت کرده اند؟!! و آیا بوسیدن فرزند، بوسیدن عکس و یا وسائلى که یادگار فرزندى است که به مسافرت رفته و یا از دنیا رفته، شرک است؟! وقتی آنها شرک نباشد بوسیدن قبور اولیاء از روی محبت نیز شرک نمی باشد.

  • علمایی از اهل تسنن که بوسیدن قبر اولیا را جایز دانسته اند
    ضمن اینکه برخی از علماى اهل سنّت بوسیدن قبر و تبرک جستن به قبر اولیاء را جایز دانسته اند از جمله:
    1. عبداللَّه فرزند احمد بن حنبل مى گوید از پدرم سؤال شد که مس منبر رسول اللَّه و تبرک به آن و بوسیدن قبر شریف به قصد ثواب چه حکمى دارد؟ پدرم گفت اشکالى ندارد. (5)
    2. رملى شافعى: تبرک به قبر پیامبر و یا علما و یا اولیا جائز است و بوسیدن و استلام آن اشکالى ندارد.(6)
    3. محب الدین طبرى شافعى: بوسیدن قبر و دست گذاشتن بر روى آن جایز است و سیره عمل علماء و صالحان بر آن است.(7)
    4. علامة احمد بن محمد مقرى مالکى، متوفى در سال 1041 ه در «فتح المتعال بصفة النعال» به نقل از ولى الدین عراقى گفته است: حافظ ابو سعید بن علا گفته است: در گفتار احمد بن حنبل در جزوه قدیمى با خط ابن ناصر (8) و دیگر از حفاظ دیده ام که: از امام احمد در مورد بوسیدن قبر و منبر رسول خدا سؤال شد، فرمود: مانعى ندارد. او مى گوید: گفتار احمد را به ابن تیمیة نشان دادیم بسیار تعجب کرد و گفت: تعجب مى کنم، احمد نزدم مرد بزرگى است اما نمى دانم این گفتار اوست یا معنى گفتار اوست؟!
    او مى گوید: چه تعجبى در این گفتار است در صورتى که از احمد براى ما نقل شده که: جامه شافعى را شسته و آبش را خورده است (9).
    وقتى که او از اهل علم تا این اندازه احترام کند، پس نسبت به صحابه و آثار انبیاء (علیهم السلام) چگونه احترام خواهد نمود؟
    و چقدر نیکو سروده است از قول مجنون نسبت به لیلى:
    امر على الدیار دیار لیلى اقبل ذا الجدار و ذا الجدارا
    و ما حب الدیار شغفن قلبى ولکن حب من سکن الدیارا
    «از دیار لیلى مى گذرم، این دیوار و آن دیوار را مى بوسم، علاقه به دیار لیلى دلم را تسخیر نکرده، آن کسى که در آن سکونت دارد مرا مفتون خود ساخته است».
    5. شیخ مشایخ شافعى ها، شافعى کوچک محمد بن احمد رملى، متوفى در در سال 1004 ه در شرح «المنهاج» گفته است: مکروه است که تابوتى که روى قبر قرار دارد بوسیده و یا لمس شود، و بوسیدن اعتاب مقدسه، هنگام دخول براى زیارت اولیاء نیز مکروه است؛ آرى اگر قصد تبرک داشته باشد کراهت ندارد چنانکه مرحوم والد به آن فتوى داده است. چنانکه تصریح کرده اند(10) که: هر گاه از دست زدن به حجر الاسود عاجز باشد، مستحب است با عصائى به آن اشاره کند آنگاه عصا را ببوسد.(11)
    6. طیب ناشرى از محب الدین طبرى شافعى نقل کرده که: بوسیدن قبر و لمس کردنش جائز است، آنگاه گفته است، روش علماء شایسته چنین بوده و این شعر را خوانده است:
    لو رأینا لسلیمى اثرالسجدنا الف الف للاثر(12)
    «اگر اثرى از سلیمى ببینیم، هزار هزار بار براى آن سجده مى کنیم».
    7. شیخ ابراهیم باجورى شافعى، در حاشیه اش بر شرح ابن قاسم عزى بر متن شیخ ابى شجاع در فقه شافعى، جلد 1 صفحه 286 گفته است: بوسیدن قبر و مس کردن آن مکروه است و مثل آن است تابوتى که روى آن قرار مى دهند، و همچنین است بوسیدن آستانه ها هنگام داخل شدن براى زیارت اولیاء، مگر آنکه قصد تبرک به آنها را داشته باشد که در این صورت، کراهت نخواهد داشت. و اگر از آن به خاطر ازدحام و امثال آن مثل اختلاط زن و مرد، ناتوان باشد، چنانکه در زیارت آقایم احمد البدوى واقع مى شود، در این گونه موارد در مکانى توقف کند و از دعاء و قرآن، آنچه که مى تواند بخواند و با دستش یا چیز دیگر اشاره به قبر کند، پس آن را ببوسد. علماء تصریح کرده اند که اگر از مس حجر الاسود ناتوان باشد، مستحب است که با دستش و یا عصا به سوى آن اشاره کند آنگاه آن را ببوسد. و... .(13)
    در نتیجه بوسیدن در و دیوار و عتبه و آستانه مقدّسه أئمّه معصومین (علیهم السلام) نیز شرک نمى باشد چون زائر براى اظهار أدب و تبرک، آنها را می بوسد.
    پی نوشت ها:
    (2).یوسف (12): 93.
    (3). یوسف (12): 96.
    (4). مسند احمد، ج 1، صص 16 و 26؛ صحیح بخارى، ج 2، ص 160 «رأیت رسول اللَّه یستلمه و یقبّله».
    (5). وفاء الوفا، ج 4، ص 1414.
    (6). کنز المطالب، ص 219
    (7). اسنى المطالب، ج 1، ص 331
    (8). او حافظ محمد بن ناصر ابو الفضل بغدادى است که در سال 550 ه وفات کرده است.
    ابن جوزى در المنتظم جلد 10 صفحه 163 گفته است: او حافظ درست و مورد اعتماد است هیچ عیبى در او نیست.
    (9). ابن جوزى آن را در مناقب احمد صفحه 455 و ابن کثیر در تاریخش ج 10 ص 331 آورده است.
    (10). حمیدى، در جمع بین الصحیحین و ابو داود، در مسندش آورده اند: رسول خدا با عصایش به حجر الاسود اشاره فرمود آنگاه آن را بوسید.
    (11). الشبر املسى شیخ ابى الضیاء، متوفى در سال 1087 ه در حاشیه «المواهب اللدنیة» و حمزاوى در «کنز المطالب» ص 19 آن را نقل کرده اند.
    (12). وفاء الوفاء سمهودى جلد 2 صفحه 444.
    (13). ترجمه الغدیر، ج 9، ص: 258.

منبع: خبر آنلاین

211001


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین