۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۸ : ۰۸
محور سرودههای اسماعیلی در این اشعار، حدیثی است از پیامبر اکرم(ص)
درباره «شهید عشق» و « اهمیت ازدواج در نظر ایشان» که فرمودند: «مَنْ
عَشَّقَ فَعَفَّ ثُمَّ ماتَ ماتَ شَهیدا»، هرکس عاشق شود و عفت بورزد (به
گناه آلوده نشود) و آن گاه بمیرد، شهید مُرده است.» (کنز العمال،حدیث6999)
و
در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد، که نزد خدای عزوجل محبوب تر و ارجمند تر از ازدواج باشد. (بحار الانوار . ج103 0ص222)
سرودههای اسماعیلی به این شرحاند:
1
برپاست بساط آفرینش با عشق
روی لب آدم است ذکرِ «یاعشق»!
عصمت نَسب است و با نجابت همسر
در خیمۀ خانه میشود برپا عشق
2
تاریخ تولد مسلمان، عشق است
جانمایۀ آیههای قرآن، عشق است
بیعشق، بنای بندگی کامل نیست
دین همۀ خداپرستان، عشق است
3
بیعشق، تمام راهها بنبست است
لبخند تمام ماهها، بنبست است
بیدولت عشق، مُلک دنیا هیچ است
خوشحالی پادشاهها، بنبست است
4
عاشق شدن ای دختر خوبم! بد نیست
هرکس که مُرید عشق شد، مُرتد نیست
چیزی که بد است، هرزگی در عشق است
بگریز ز عشقی که خدا مقصد نیست
5
در چشم خدا، بلوغ دلها زیباست
پیوند دو تن، دو روح تنها زیباست
در چشم خدا، به شرط دامن پاکی
عاشق شدن آدم و حوا زیباست
6
ای خوب! شرافتی است یوسف بودن
با ذکر، مسیر عشق را پیمودن
در گوش هوس، حدیث عصمت خواندن
اعلام برائت از زُلیخای تن
7
تفسیر نجابت است، عریانی نیست
زایندگی است، بوی ویرانی نیست
عصمت نَسب است و آسمانی گوهر
تردید مکن، عشق، خیابانی نیست
8
در عشق، اصول روشنی را آموز
چون آینه، پاکدامنی را آموز
اعلام برائت از هوس کن، ای خوب!
با عشوه سیب، دشمنی را آموز
9
عصمت نَسب و سعید میمیری تو
وقتی که سحر دمید، میمیری تو
در عشق، اگر سپیددامن باشی
تردید مکن، شهید میمیری تو
10
ای عشق! اگرچه مریمی معصومی
در قصه سیب، تا ابد محکومی
تبعیدی خاک و فتنه ی افلاکی
پیداست عزیز! تا چه حد مظلومی
11
در عاشقی از فریب باید ترسید
از لیلی نانجیب باید ترسید
وقتی که هوس معلم مجنون است!
از خلوت باغ سیب باید ترسید
12
عشقی که پناه او خیابان باشد
یا خلوت کوچهای هوسران باشد
از وادی عاقبت بخیری دورست
این عشق، عطیهای ز شیطان باشد
13
خوبست به سبک نور، عاشق باشیم
در عشق، زلال و صاف و صادق باشیم
از چشم هوس، چو غنچه پنهان گردیم
معصوم و نجیب، چون شقایق باشیم
14
از عشقِ بدون معرفت پروا کن
از چیدن بوی معصیت پروا کن
گفتی که به یک نگاه عاشق گشتی!
از چشم و دل هوسصفت، پروا کن
15
این سوز و گداز الکی، یعنی چه؟
عاشق شدن یواشکی، یعنی چه؟
گفتی صنم و هوس هوس خندیدی
این خندۀ زیر زیرکی، یعنی چه؟!
16
ای خوب! خدای دوستت دارمها
ای خالق آدم و خدای َحوّا
آداب فرشتگی به ما تلقین کن
با عصمت عشق، آشنا کن ما را
منبع:تسنیم