آیت الله قرهی مطرح کرد؛
ملائکه به معامله های انسانها دردنیا،میخندند!
آیت الله قرهی گفت: ملائکه الهی به معامله های انسانها در دنیا، ولو مؤمنین، که به جز پروردگار عالم را نیّت کنند، می خندند! فرمودند: دلیلش این است که می بینند اینها به این ظواهر دل بستند.
عقیق:مطلبی از دروس اخلاق آیت الله قرهی در پی می آید.
نکته ای را بیان کنم که خیلی عالی است، البته ما این را نمیفهمیم. ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب میفرمودند: ملائکه الهی به معامله های انسانها در دنیا، ولو مؤمنین، که به جز پروردگار عالم را نیّت کنند، می خندند! فرمودند: دلیلش این است که می بینند اینها به این ظواهر دل بستند.
البته یک موقع این معاملات از باب تکلیف است که انسان دارد کار می کند و روزی کسب میکند، ایرادی ندارد، بیان هم شده که از تو حرکت و از من برکت؛ امّا یک موقع بحث این است که دل می بندد.
ایشان میفرمودند: می دانید مصداقش چیست؟ فرمودند: یک موقعی کسی خانه می خرد، دیگر دلش خوش است که الحمدلله از مستأجری خارج شده و خدا را شکر سقفی بالای سرش هست و از این مطلب، لذّت می برد! امّا ملائکه از این که او از این معامله لذّت می برد، می خندند. چون میگویند: تو که چیزی نخریدی! مگر چه خریدی!؟ چند صباح دیگر از اینجا میروی و اینها را میگذاری!
ده یا دوازده سال پیش، در بحث تفسیر، در باب «مالک یوم الدّین» بیان کردیم که اولیاء خدا می گویند: شما مالک هیچی نیستید، شما بر همه چیز ناظرید، نه مالک! در حقیقت مالک اصلی، خداست و این امانت چند روزی بهر روزی، دست ماست.
می گویند: حتّی شما مالک همین خانه ای که در آن نشستید و سند شش دانگ آن را دارید، نیستید. هر لحظه به ظاهر فقط مالک همان جایی هستید که نشستید و فعلاً اشغال کردید و بر مابقی آن، ناظرید، نه مالک!
مالک کیست؟ مالک، آن کسی است که شیئی در تملّکش باشد. آیا شما می توانید آن اتاقی را که در آن ننشستید، داشته باشید و در آن هم سیطره داشته باشید؟ خیر، پس بر مابقی، ناظرید. بعد از اینجا که بلند می شوید و جای دیگری می نشینید، دیگر مالک جای قبلی نیستید و فعلاً مالک آنجایی هستید که الآن اشغال کردید.
البته معلوم می شود که اصلاً مالک جای قبلی هم نبودید؛ چون ملکیّت از دست نمی رود. پس این بحث بیع و معاملات و مالک شدن و ... به عنوان تمثیل برای ما است، امّا به حقیقت ما مالک نیستیم.
منبع:مهر