حضرت ابوالفضل در مقام تسلیم محض نسبت به سیدالشهدا بودند. در اذن دخول حرم حضرت ابوالفضل(ع)میخوانیم: «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَهِ» که وقتی از دور هم نگاه میکنیم، صفات تسلیم و تصدیق وفا و نصیحت را در ایشان میبینیم.
تسلیم محض اول آمده و بعد تصدیق؛ یعنی تا انسان در قلبش تسلیم محض خدا و ولی او نباشد، نمیتواند او را تصدیق کند و هر حکمی کرد، زیر بار آن برود، بهخصوص در مورد ایشان که با نقش خود در روز عاشورا مسیر تاریخ عوض میکند.
سلمان که پیامبر فرمودند: «از ما اهلبیت است» و صاحب اسم اعظم و صاحب آن مقامات بالا بود، در جریان آتش زدن خانۀ حضرت علی(ع) در روایت است که «وقع فی قلب سلمان شئ» یعنی در دل سلمان چیزی واقع شد و احساسش این بود که حضرت که صاحب اسم اعظم هستند، چرا تصرفی در این صحنه نمیکنند. در روایت آمده است که حضرت به او فرمودند: بیعتت را تجدید کن.
جریان عاشورا کمتر از این جریان نبود، اما در قلب حضرت ابوالفضل کوچکترین واقعهای رخ نداد و در کل راه، در هیچ مرحلهای هیچ شکی در ایشان به وجود نیامد.
بنابراین هر امتحانی ظاهر و باطنی دارد؛ مثلاً لیله المبیت را خیلیها میگویند ما هم بودیم جای پیامبر میخوابیدیم تا حضرت زنده بماند و ما بمیریم؛ اما وقتیکه امتحان واقع میشود معلوم است چه خبر است، هنگامیکه حضرت علیعلیهالسلام در لیلهالمبیت بهجای پیامبر خوابیدند، خداوند به جبرئیل و میکائیل فرمودند کدامیک از شما حاضر است در حق دیگری این کار را بکند؟! فرمودند نمیتوانیم.
مقام تسلیم حضرت ابوالفضل نیز اینطور که ما فکر میکنیم، نبوده، بلکه حضرت، ایشان را در کورۀ سختترین امتحانات عالم برده بودند. آنچه امام حسین در روز عاشورا به اصحاب خود دستور دادند، ازآنچه امام صادق از ابوهارون خواست سختتر است. امام صادق به ابوهارون مکفوف فرمود: «ألق النعل من یدک و اجلس فی التنور» کفشهایت را از دستت رها کن و در تنور بنشین. او کفشهایش را رها کرد و در آتش رفت.
تکلیفی که حضرت در روز عاشورا روی دوش اصحابشان گذاشتند قابلمقایسه با چنین چیزی نیست. اینکه شب قبل به آنها فرمود بروید به خاطر این بود که تکلیف بسیار سخت بود و میخواست آنها را مهیا کند تا تنها کسانی بمانند که بتوانند این بار را بردارند.[۱]
ولایتپذیری از امام علی(ع)
مرحوم مقرم، از علمایى است که یک کتاب براى ابوالفضل(ع)نوشته است. علامه امینى در کتاب الغدیر از مرحوم مقرم تقدیر کرده است. ایشان مىگوید: اینکه آب نخورد، این وصیت پدرش بود. امیرالمؤمنین، ابوالفضل را صدا زد و گفت: بیا. گفت: پسرم وقتى در کربلا دستت به آب رسید تا زمانى که برادرت و بچه ها تشنه هستند، آب نخور. یاد تشنگى بچه ها باش. ضمناً سفارش امیرالمؤمنین هم بود.[۲]
ولایتپذیری در زمان تشییع امام حسن(ع)
بدن مقدس امام حسن مجتبى را همینکه روى تابوت بود، تیرباران کردند. ابوالفضل شمشیر کشید. امام حسین فرمود: جلوى او را بگیرید. امام حسن گفته است که در تشیع جنازۀ من خونى ریخته نشود.
عباس شدن!
ما باید اینطوری باشیم؛ یعنی با اینکه در کربلا نبودیم، ولی باید در نیت و عزم اینطوری باشیم. عزم غیر از هوس است. هوس خوب شدن را همه دارند، ولی به درد نمیخورد. باید عزم خوب شدن را داشته باشیم. اگر اخلاق و عرفان و آن حزنها نباشد، اتفاق بعدی نمیافتد. در زیارت امام حسین بیان میکنیم: اگر با تو بودم، جان خودم را سپر تیزی شمشیر قرار میدادم که به تو اصابت نکند. تا اصحاب عاشورا بودند، نگذاشتند که کسی از بنیهاشم مجروح بشوند. در ادامه میفرماید: باقیمانده جانش را فدای تو میکرد، پیش روی تو جهاد میکرد و یار تو بود، خودش، جسم، جان، مال و فرزندانش را فدای تو میکرد، روحش قربانی روح تو اهلش سپر اهل تو میشدند. چهطور میشود که انسان اینگونه شود؟ ما باید به اینجا برسیم.
خودمان را طوری بسازیم که روز عاشورا کنار امام حسینعلیهالسلام باشیم و خودمان و اهلمان سپر سیدالشهدا باشیم. حرفوحدیث هم نباشد. باید ببینیم که الآن جان ما با امام است یا خیر. در زیارت عاشورا با تضرع میخوانیم که من با شما باشم. این کار آسانی نیست. حضرت دارد بهطرف خدا میرود و همۀ ما دعوت هستیم. اگر شما از دنیا کوچ کنید، امام بار شما را میبرد. امام داعی الله است. ما آمادۀ کوچ هستیم و باید خونمان را در کف دستمان بگذاریم. فضای دستگاه امام حسینعلیهالسلام خیلی آماده است و میشود حُر شد. ما هرچقدر اهل سرعت باشیم، باز در روز قیامت غبطه میخوریم. امام سجادعلیهالسلاممیفرماید: خدای متعال، مقامی به حضرت ابوالفضل میدهد که همۀ شهدا غبطه میخورند! یعنی وقتی حبیب نگاه میکند، میبیند که بیشتر میتوانست از امام حسینعلیهالسلام بهرهمند شود. این یک راه میانه است. زهیر باید چقدر نماز میخواند تا به اینجا برسد؟ آیا حُر با نماز به این مقام میرسید؟ همۀ عمر فرصتی است برای به امام رسیدن و بقیۀ راه، امام ما را میبرد. ما در منظومۀ شمسی هستیم و او ما را با خودش میبرد. ما باید به امام برسیم. مواظب باشید که فرصتها از کف نرود و به امام برسید.[۳]
...................................................
پانوشتها؛
[۱] برگرفته از سخنرانی حجتالاسلام میرباقری.
[۲] برنامه درسهایی از قرآن سال ۷۱ ، حضرت ابوالفضلعلیهالسلام ، ص ۶ (نرمافزار مجموعه آثار قرائتی).
[۳] برگرفته از سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سید محمدمهدی میرباقری.
منبع:مهر