۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۱۹
محسن حاجیحسنی: مادر اگر شهید شدم صبور باش
مادر محسن حاجیحسنی با اشاره به خاطراتی از پسرش، میگوید: محسن سه ساله بود که شالی بر گردن داشت و نوار ضبطی روشن میکرد و میگفت: «مادر، من شحاتانور هستم».
وی با بیان اینکه وقتی محسن در خانه نبود حس دلتنگی داشتم، میافزاید: دو روز به عرفات خانه پسرم مصطفی رفتیم و گفتم دلم تنگ محسن شده؛ نیم ساعت با محسن صحبت کردم. گفت: «انشاءالله فردا عازم عرفاتیم» و در ادامه با شوخی گفت: «مادر کاش وقتی جرثقیل افتاد، من به شهادت میرسیدم». گفتم من طاقت ندارم درست است که شهادت در راه خدا شیرین است اما انشاءالله سلامت برگردی.
مادر زندهیاد حاجیحسنی با طلب صبر از خداوند منان، میگوید: محسن شهادت در راه خدا را دوست داشت و میگفت: «اگر شهید شدم صبور باش». داغ محسن برایم سخت بود اما از خداوند طلب صبر میکنم و از مردم هم میخواهم برایم طلب صبر کنند.
محسن را دیر شناختم
پدر محسن حاجیحسنی نیز با اشاره به اخلاق محوری پسرش، میگوید: گاهی میدیدم که شبها در حال خواندن قرآن و نماز است؛ یک شب دیدم خیلی گریه میکرد، من محسن را دیر شناختم.
منبع:فارس