افزایش آمار تشرف اسکاتلندی ها به اسلام

محقق اهل گلاسکو: سادگی اسلام را دوست دارم

حنا که یک محقق ادیان 25 ساله از گلاسکو است و به تازگی اسلام ‌آورده است، در حالی که هیچ پیش‌زمینه خانوادگی برای گرایش به هیچ دین خاصی نداشته است. درباره علت اسلام‌آوردنش گفت: من در رشته ادیان تطبیقی تحصیل می‌کردم. ما در ا ین رشته باید متون دینی مختلف را تجزیه و تحلیل می‌کردیم. مدتی بعد در حالی که در فکر فرو رفته بودم حس کردم به شدت جذب اسلام شده‌ام. بعد از آن دوباره شروع به خواندن کردم، ولی این بار با احساس نیاز بیشتری به مطالعه داشتم. بالاخره به این نتیجه رسیدم سادگی اسلام را بیشتر دوست دارم.

بعداز شش ماه تفکر در این باره تصمیم گرفتم اسلام بیاورم و به مسجد گلاسگو رفتم تا شهادتین را بر زبان بیاورم و مسلمان شوم، جالب توجه آنکه در آن روز همزمان، اسکاتلندی‌های دیگری هم برای تشرف به اسلام از جمله جید 20 ساله از شتلند و کتی 20 ساله از گلاسگو حضور داشتند.

افزایش پیوسته گرایش به اسلام

مسئولین مسجد گلاسگو می‌گویند؛ تعداد تازه‌ مسلمانان اسکاتلند به طور مستمر در حال افزایش است به طوری که در حال حاضر در هفته گاهی  چهار مورد تشرف به اسلام در مسجد گلاسگو انجام می‌شود، همراه با مسجد مرکزی شهر ادينبورگ، مسجد گلاسگو هم به تازگی گروه‌هایی برای حمایت از تازه‌مسلمانان تشکیل داده است.

مردم خسته از مادیات به تحقیق درباره اسلام روی آورده اند

ریاض محمد یکی از مسئولین مسجد مرکزی گلاسگو گفت: فکر نمی‌کنم، یک دلیل واحد برای گرایش مردم به اسلام وجود داشته باشد، ولی جالب است بعد از حملات یازده سپتامبر که باعث ایجاد جو منفی رسانه‌ای علیه مسلمانان شد، بسیاری از مردم شخصا اقدام به تحقیق درباره اسلام کردند و با اسلام بیشتر آشنا شدند. مسأله دیگر بعد معنوی اسلام است زیرا مردم از جهان مادی خسته شده‌اند و به دنبال رابطه‌ای عمیق‌تر با معنویت می‌گردند.

جوان تازه مسلمان اسکاتلندی: اکنون آرامش دارم

جی، دیگر جوان اسکاتلندی است که سه ماه پیش اسلام آورده است. او تا قبل از اسلام ‌آوردنش به شدت اهل مشروبخواری و مواد مخدر و کلاب‌های شبانه بود، تا حدی که یک بار نزدیک بود از مصرف بیش از حد مواد مخدر کشته شود. بعد از آن حادثه بود که جی به اسلام گرایش پیدا کرد. جی می‌گوید: یکی از همکارانم خیلی اصرار داشت بداند چرا اسلام آورده‌ام. او می‌گفت؛ چطور توانسته‌ام از مشروب و خوشگذرانی در کلاب‌ها بگذرم و به جایش به نماز و دعا روی بیاورم. من به او پاسخ دادم حالا من آرامش درونی دارم و شب‌ها می‌توانم با آرامش بخوابم.

چند هفته بعد او هم اسلام آورد.