کد خبر : ۶۱۷۴۴
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۲:۳۸

یادداشت/پیوندی که در آسمان بسته شد

حضرت امیر (ع) در سخنی می‌فرماید: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد».
عقیق:اول ذی‌الحجه سالروز ازدواج فرخنده و پر برکت پدر خاک و مادر آب، حضرت علی و حضرت فاطمه علیهم‌السلام است. این روز که روز ازدواج نامیده می‌شود، یادآور پیوندی آسمانی و همیشگی است که پیروان زندگی علوی و فاطمی آن را سرآغاز زندگی مشترک خود قرار می‌دهند.

تاریخ ازدواج زوج الهی

 قول‌های متعددی برای این پیوند مبارک ذکر شده ولی مسعودى در مروج الذهب تاريخ ازدواج حضرت على و فاطمه زهرا علیهم‌السلام را سال دوم هجرت ذکر کرده و مشهورترين نظر در اين خصوص، اول ذى‌الحجه سال دوم هجرت استبنا برقول مشهور حضرت فاطمه (س) در سال پنجم بعثت به دنيا آمده است. حضرت فاطمه (س) شش ساله بود كه مادرش خديجه (س) از دنيا رفت. ایشان در سال دوم هجرت با حضرت على (ع) ازدواج كرده است. بنابراين سن حضرت زهرا (س) طبق قول مشهور هنگام ازدواج حدود ۱۰ سال بوده است.

حضرت على (ع) در سيزده رجب سال ۳۰ عام‌الفيل متولد شد. ایشان ۱۰ ساله بود كه پيامبر در چهل سالگى به پيامبرى مبعوث شد. حضرت علی (ع) سيزده سال در مكه و شعب ابى‌طالب همراه پيامبر (ص) بود و دو سال بعد از هجرت، با حضرت فاطمه (س) ازدواج كرد. بنابراين سن ایشان هنگام ازدواج ۲۵ سال بوده است.

ماجرای خواستگاری

هنگامی که حضرت علی (ع) برای خواستگاری حضرت زهرا (س) نزد پیامبر (ص) می‌رود، پیامبر (ص) در خانه ام‌سلمه بوده و هنگامی که علی (ع) در می‌زند، ام سلمه می‌پرسد: کیستی؟ و  قبل از اینکه حضرت علی (ع) پاسخ دهد، پیامبر (ص) به ام‌سلمه دستور می‌دهد: در را باز کن و بگو داخل شود که کسی که پشت در است، محبوب خدا و رسول است. ام‌سلمه می‌گوید از شوق اینکه ببینم پشت در کیست از جا برخاستم و پایم پیچید. علی (ع) وارد می‌شود و سلام می‌کند و در حضور رسول خدا (ص) می‌نشیند. شرم از پیامبر (ص) مانع گفتن خواسته‌اش می‌شود. پیامبر (ص) می‌فرماید: می‌بینم برای حاجتی اینجا آمده‌ای. خواسته‌ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو کن که خواسته‌ات پیش من پذیرفته است.

حضرت علی (ع) که برای خواستگاری دختر پیامبر (ص) به خانه ایشان آمده، خواسته‌اش را چنین بازگو می‌کند: پدر و مادرم فدای شما، وقتی من کوچک بودم مرا از عمویتان ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتید و با غذای خود و به اخلاق خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و به خدا سوگند شما ای رسول خدا ذخیره دنیا و آخرتم هستید... د. پيوند خويشاوندی من با خاندان رسالت و ثبات و پايداريم در راه دين و جهاد و کوششم در پيش برد اسلام بر شما روشن است. پيامبر(ص) می‌فرماید: تو از آنچه که می‌گويی بالاتر هستی.

نکته‌ای که در فرمایشات حضرت امیر (ع) قابل تامل است، این است که حضرت بر تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام تکيه می‌کند و از اين طريق به همه تعليم می‌دهد ملاک برتری اين است نه منصب و ثروت و زيبايی و... سپس فاطمه (س) را از پیامبر (ص) خواستگاری می‌کند. پیامبر(ص) خوشحال شده ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه(س) می‌گذارد.

پیامبر(ص) ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش، علی(ع) را برای دخترش بازگو می‌کند. حضرت فاطمه(س) ساکت می‌ماند و برخلاف گذشته که موضوع خواستگاری دیگران مطرح شده بود، اظهار ناراحتی و نارضایتی در چهره معصوم ایشان پدیدار نمی‌شود و روی برنمی‌گردانند. نغمه تکبیر پیامبر(ص) بلند می‌شود: «اللّه اکبر فاطمه راضی است؛ سکوت او نشانه رضایت اوست».

پیوند آسمانی

در عیون اخبارالرضا شرح ماجرای ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهم‌السلام از زبان امام رضا(ع) چنین آمده است: پدرم از پدرش جعفر بن محمّد و آن حضرت از پدر خود و از جدّ بزرگوار خویش نقل فرمود: حضرت على (ع) فرمود: تصمیم به ازدواج گرفتم ولى جرأت نمى‌کردم این‌ مطلب را به حضرت رسول (ص) عرض کنم و مدتى این موضوع شب و روز در فکرم بود تا اینکه روزى بر حضرت رسول (ص) وارد شدم.

آن حضرت‌ فرمودند: اى علی! عرض کردم: بفرمایید اى رسول خدا. فرمود: آیا میل و رغبتى به ازدواج داری؟ عرض کردم: رسول خدا خود داناتر است و گمان بردم ‌حضرت یکى از زنان قریش را به عقد من درآورند. من از اینکه فرصت ازدواج‌ با فاطمه(س) را از دست بدهم، نگران بودم و متوجّه نشدم که چه شد که حضرت مرا صدا زدند و در خانه ام‌سلمه به خدمتشان رسیدم.

وقتى به من نگاه کردند، چهره‌شان درخشید و تبسّمى فرموده به گونه‌اى که سفیدى دندان‌هایشان را که ‌مى‌درخشید دیدم. حضرت به من فرمودند: اى على! مژده! چرا که خداوند مسأله ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود، خود به عهده گرفت. گفتم: قضیه چیست یا رسول اللّٰه؟ حضرت فرمودند: جبرئیل با سنبل و قرنفل (میخک) بهشتى‌ نزد من آمد و آن‌ها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوییدم و گفتم: اى جبرئیل! این سنبل و قرنفل را به چه مناسبت آورده‌اى؟

او گفت: خداوند تبارک و تعالى‌ ملائکه ساکن بهشت و نیز سایر ساکنین آن را امر فرموده که تمام بهشت‌ها را با تمام درخت‌ها و رودخانه‌ها و میوه‌ها و قصرهایش آذین بندند و به بادهاى‌ بهشتى دستور داده تا با بوى انواع عطر بوزند و حورالعین را به خواندن‌ سوره‌هایى که با «طسم» شروع‌ مى‌شود امر فرمود و به یک منادى دستور داد که چنین جار بزند: «اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! شاهد باشید که فاطمه دختر محمّد را به عقد على بن ابى‌طالب در آوردم و به این کار راضى و خشنودم، این دو از یک دیگرند».

سپس ‌خداوند تبارک و تعالى به ملکى از ملائکه بهشت به نام راحیل - که در بلاغت‌ هیچ یک از ملائکه به پاى او نمى‌رسند- امر فرمود که خطبه بخواند، او نیز خطبه‌اى خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه‌اى نیاورده بودند، سپس به ‌یک منادى دستور داد تا چنین جار بزنداى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! به على بن ابى‌طالب حبیب محمّد و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید، چه‌ اینکه من براى آنان خیر و برکت قرار دادم.

راحیل گفت: برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت براى آنان مشاهده کردیم نیست؟ خداوند فرمود: اى ‌راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم‌ همراه مى‌کنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مى‌دهم و قسم به عزّت و جلالم ‌که از آن دو، نسل و فرزندانى به وجود خواهم آورد که در زمین گنجینه‌داران و معادن حکمت خود قرارشان خواهم داد. بعد از پیامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار مى‌دهم.

سپس پیامبر (س) فرمود: پس مژده بده اى علی! که من نیز همچون خداى رحمان دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم و آنچه را که خداوند براى او پسندید، من نیز پسندیدمحال دست همسر خود را بگیر که تو از من نسبت به او سزاوارترى.

جبرئیل ‌به من خبر داد که بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفرند و اگر خداوند تبارک ‌و تعالى نمى‌خواست از نسل شما حجّتى بر خلق برگزیند، خواسته بهشت و اهل بهشت را در مورد شما دو نفر اجابت مى‌فرمود. پس تو چه خوب برادر و چه خوب داماد و چه خوب همدمى هستى و رضایت خدا براى تو کافى است و از رضایت هر کس دیگر بهتر است. حضرت على(ع) گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِی‌أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَ‌ «پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتى که‌ به من دادى، به جاى آرم. حضرت رسول(ص) نیز آمین گفتند.

رسول خدا (ص) بعد از عقد آسمانی علی و فاطمه علیهم‌السلام مأمور شد که در زمین نیز آنها را به عقد هم درآورد لذا به علی (ع) فرمود: «به مسجد برو تا من هم بیایم و فاطمه را به عقد تو درآورم و از فضائل تو بگویم، چیزهایی را که چشم تو و دوستانت را روشن گرداند و خودش نیز راهی مسجد شد. رسول خدا (ص) که صورتش از شادمانی می‌درخشید، به بلال فرمود: مهاجرین و انصار را خبر کن. به این ترتیب پیامبر خدا (ص) پیوند آسمانی این زوج برگزیده الهی را بر روی زمین نیز برقرار کرد و آن دو بزرگوار را در مسجد به عقد هم در آورد.

مهریه، جهیزیه و آغازی ساده

مهریه مادی حضرت زهرا (س) ۵۰۰ درهم بود و برای مهریه معنوی ایشان به عنوان مثال شفاعت شیعیان آل محمد (ص) آمده است. على(ع) زره خود را فروخت و بهاى آن را صرف خرید اسباب و اثاثیه منزل کرد. با این مبلغ مقدارى معطرات، یک پیراهن به مبلغ هفت درهم، یک مقنعه به مبلغ چهار درهم، یک تن‌پوش بلند سیاه خیبرى، تختى بافته شده از برگ هاى درخت خرما، دو بستر از کتان مصرى که میان یکى از آنها با برگ خرما و دیگرى با پشم گوسفند پر شده بود، دستاس، مشکى از پوست، یک ابریق، یک سبوى سبز و دو کوزه گلى، کاسه ‌اى چوبی براى شیر و پاشیدن آب، ظرف مسی، پرده‌اى پشمین و یک حصیر تهیه و خریدارى کرد.

فاطمه زهرا (س) و همسر بزرگوارش، پس از دادن ولیمه‌ای پربرکت و برگزاری ضیافتی ساده، زندگی را در خانه ای گِلی که یک اتاق داشت آغاز کردند. حضرت زهرا(س) به کارهاى داخل خانه رسیدگی می‌کرد. گندم ها را آسیاب مى‌ نمود و از آنها خمیر مى‌ ساخت و نان مى ‌پخت. على (ع) نیز در کارهاى منزل او را یارى مى‌‌کرد و گاهى شیر مى‌‌دوشید، هیزم جمع مى‌ کرد و از چاه آب مى‌‌کشید.

حضرت امیر (ع) در سخنی می‌فرماید: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه‌هایم برطرف می‌شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد».

سخن امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری

امام خمینی (ره) با اشاره به این مطلب می فرماید: «یک کوخ چهارـ پنج نفری در صدر اسلام داشته‌ایم و آن، کوخ فاطمه زهرا (س) است. برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است. کوخ نشینان این کوخ محقر، در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتی‌ها هم به آنها نمی رسد. جنبه‌های تربیتی این کوخ، آن قدر والا بوده  که همه برکات در بلاد مسلمین، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از برکات آنهاست.

سراسر زندگی مشترک امام علی و حضرت زهرا علیهم‌السلام، برای جوانان درس زندگی و نیک بختی و آرامش است. مقام معظم رهبری، از نقش حضرت زهرا (س) در فعالیت‌های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می‌کنند: «در طول ده سالی که پیامبر(ص) در مدینه بود، حدود نه سالش را جنگ‌های کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند و حدود شصت جنگ در این مدت اتفاق افتاده.

در اغلب آنها امیرالمؤمنین(ع) هم بوده است. حالا شما ببینید حضرت زهرا (س) خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند... از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند. در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند.

ببینید انسان چه روحیه قوی‌ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند. دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری‌های زندگی خالی کند. به او گرمی بدهد و بچه‌ها را به آن خوبی تربیت کند. فاطمه زهرا (س) این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی ماندگار در تاریخ قرار گرفتند.

زندگی مشترک امام علی و حضرت فاطمه علیهم‌السلام از سال دوم هجری تا سال۱۱هجری (سال شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها) ادامه داشت. بنابراين زندگی مشترک اين دو معصوم حدوداً نه سال به طول انجامید و ثمره آن ۵ فرزند بود به نام‌های حسن (ع)، حسین (ع)، زینب (س)، ام کلثوم (س) و محسن (ع) که در بطن ایشان به شهادت رسید.

نویسنده: مینا شیرخان


منبع:مهر

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین