کد خبر : ۶۰۵۷۸
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۸

نقش امام رضا(ع) در تمدن اسلامی

امام رضا(ع) در این دوره از اسلام اصیل و اندیشه‌های ناب پیامبر(ص) دفاع کرد و با استفاده از ابزارها و مقتضیات زمان این وظیفه الهی خود را عملی کرد، بنابراین امام(ع) با این زمینه می‌خواست راه روشنی از اسلام ناب برای مردم ارائه کند.

عقیق:روزگاری که امام رضا(ع) می‌زیست، مسائل علمی خاص رونق یافته و با امور سیاسی و اجتماعی به هم تنیده بود، با توجه به اینکه امام از نظر سیاسی کاملاً محدود و قیام‌های اجتماعی علیه حاکمان عباسی رو به فزونی گذاشته و بحران‌های فکری و سیاسی بر جامعه حاکم بود.

عوامل مختلفی در نشاط علمی عصر امام رضا(ع) مؤثر بوده، مانند بحران‌های فکری و ورود ملل مختلف به اسلام و تشکیل فرقه‌های مذهبی که با افکار مختلف سؤالات خود را به ساحت اسلام عرضه می‌کردند، از طرفی سرزمین اسلامی وسیع بود، مهاجرت‌ها از ملیت‌های مختلف در این جغرافیای بزرگ آزاد بود که سبب تبادل افکار به شکل گسترده‌ای می شد، این افکار برای پاسخ یافتن بیشتر به مکتب ائمه(ع) رجوع می‌کرد و از سرچشمه علوم به تولید علوم مختلف منجر می‌شد، چون پاسخ قانع کننده غیر از این نمی‌یافتند، چنانکه در صدر اسلام امیرمؤمنان(ع) تنها فردی بود که از عهده پاسخ واقعی پرسشگران بر آمد.

در دوره عباسیان بیان مسائل کلامی و عقلی و فلسفی پر رونق و گرایش عمومی در جامعه به عقلگرایی بیشتر بود. معتزله در این بستر اجتماعی شکل گرفت و مورد حمایت خلیفه عباسی واقع شد، این گرایشات جامعه را نیز تحت تأثیر قرار می‌داد تا مردم نیز به این علم گرایش داشته باشند.

امام رضا(ع) نیز در این دوره شیعه را از جهات تعقل تقویت می‌کرد، از عبدالسلام هروی نقل شده که به مأمون اطلاع دادند امام رضا(ع) مجالس کلامی تشکیل داده و بدین وسیله مردم شیفته آن بزرگوار می‌شوند، مأمون به محمد بن عمر طوسی ماموریت داد تا مردم را از مجلس آن حضرت طرد کنند، پس از این قضیه امام،  مأمون را نفرین کرد و فرمود:(1) (خدایا) ای پدید آورنده زمین و آسمان و... کسی که شیعه مرا از درم راند، از او انتقام بگیر.

امام رضا(ع) در این دوره از اسلام اصیل و اندیشه‌های ناب پیامبر اکرم(ص) دفاع کرد و با استفاده از ابزارها و مقتضیات زمان این وظیفه الهی خود را عملی کرد، اندیشه‌های کلامی در این دوره رواج و رونق داشت، اما انحرافاتی نیز در آن‌ها وجود داشت که به نام دین تمام می‌شد، بنابراین امام(ع) با این زمینه می‌خواست مبارزه و راه روشنی از اسلام ناب برای مردم ارائه کند که از چند روش بهره برد،‌ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره نقش امام رضا(ع) در تمدن اسلامی این چنین می‌نویسد:

*روش علمی

1ـ1. پاسخگویی به شبهات علمی و عقیدتی مردم.

2ـ1. برگزاری جلسات علمی برای اصحاب و شاگردان.

3ـ1. شرکت در مناظرات علمی و کلامی که با حضور رهبران مذاهب فراهم می‌شد.(2)

*روش عملی

1ـ2. دفاع از امامت در برابر واقفه.

2ـ2. مواضع کلامی در برابر مامون.

3ـ2. ارتباط با مردم.

*روایات کلامی امام(ع) در باب توحید

1ـ1ـ آفرینش

برخی از مادیون برای آفرینش، آفریننده قائل نیستند و اساس افکار آن‌ها بر روی همین فکر و اندیشه شکل می‌گیرد، بنابراین درباره تمام مسائل بر محور مادی بحث و نظر می‌دهند، مکاتب، سرمایه‌داری و امپریالیستی نیز چنین تحلیلی از هستی دارند.

در عصری که آن حضرت زندگی می‌کرد، عده‌ای بر این نظریه معتقد بودند، لذا مباحثی پیشامد می‌آمد و آن حضرت نظر خود را درباره مبادی جهان و علل حدوث و آفرینش بیان می‌فرمودند، این گروه در آن دوره به زنادقه معروف بودند ـ روزی ـ جماعتی از زنادقه به حضور حضرت رسیدند و درباره خداوند سؤال کردند و حضرت آن‌ها را مجاب فرمود و درباره مسائل فلسفی نظیر، این و کیف و ادراک و حس، در مورد خداوند بحث و درباره نظم حاکم بر آفرینش و وجود انسان و کهکشان سخن گفتند.(3)

فردی درباره حدوث عالم در آفرینش سؤال کرد آن حضرت پاسخ داد، تو پیش از این نبودی و خود می‌دانی که خودت را هستی ندادی و وجود خود را مدیون کسی هستی که او نیز محتاج به یک آفریننده است.(4)

مسائلی از این قبیل درباره آفرینش و خلقت و حدوث و قدم عالم سؤال می‌کردند و آن حضرت پاسخ می‌داد، اینها از مسائل عقلی و فلسفی بودند که بر اثر ترجمه دانش‌های یونانی در جامعه بروز کرده بود و برای مردم تازگی داشت، اگر چه این مباحث در کلام معصومین پیشین وجود داشت، ولی چندان مطرح نبود امام همه را احیا کرد.

2ـ1ـ صفات خدا

درباره صفات خداوند مسائل و شبهاتی بین معتزله و اشاعره و اهل حدیث رواج داشت(5) و شیعه در این بحث‌ها به خطر فکری دچار بود که امام با بیانات روشنگرانه آن‌ها را هدایت و راه روشنی برای شیعه ارائه و از تزلزل نجات داد.

3ـ1ـ رؤیت خدا

درباره رؤیت خداوند نیز که از مباحث داغ فرق مختلف بود، روایاتی از حضرت نقل شده ابومره روزی به حضور حضرت رسید و سؤال کرد و گفت ما رویت خداوند و کلام او را تقسیم کردیم بین انبیاء: موسی و محمد.

حضرت فرمود: این نظر، هرگز درست نیست او را چشم‌ها نبیند و علوم نتواند احاطه کند.

با استناد به آیه 109 سوره طه فرمود: اگر چشم او را ببیند، ماهیت باید داشته باشد، یعنی علوم او را احاطه خواهد کرد چشم باید او را هرگز نبیند، بلکه با قلبش آیاتی از خداوند را مشاهده کند، در این بحث آن حضرت به ماهیت با عبارت (صورت البشر) و احاطه علم به کیف و این اشاره فرموده است، درباره رویت خداوند 6 روایت ذکر شده است.(6)

4ـ1ـ مشیت و اراده

این مسأله هم مسأله کلامی و هم مسأله فلسفی است، از مباحث مهم بین فرقه‌های مختلف اسلامی بود از آن حضرت درباره اراده و مشیت 5 روایت نقل شده است(7) در حالی که رهبران فرق دیگر این مسائل را بدرستی درک نمی کردند.

5ـ1ـ ابطال جسمانیت و مکان برای خداوند

برخی فرقه‌های کلامی اهل سنت، مثل اهل حدیث می‌گفتند خداوند در عرش نشسته و مقداری نیز جای (به اندازه چهار انگشت) برای پیامبر در کنار خدا باقی می‌ماند تا در آن بنشیند.(8) این نظریه را ابومسلم از اهل حدیث ارائه می‌کرد که نمونه‌ای از عقاید سخیف بود. درباره عرش خداوند نیز نظریه خاصی داشتند. وقتی این مسائل در محضر آن حضرت مطرح شد. به شدت برخورد کرد و فرمود: من شبه الله بخلقه فهو مشرک و من وصفه بالمکان فهو کافر و من نسب الیه ما نهی عنه فهو کاذب»(9)؛ هر کس خدا را به مردم شبیه کند، مشرک است و هر کس او را مکان قرار دهد کافر و هر کس به او نسبت‌های ناروا بدهد دروغگو است،‌ در پایان کلام نیز به قرآن کریم استناد فرمود و آیه 105 سوره نحل را تلاوت کرد.

یکی از شیوه‌های پاسخگویی به شبهات که امام رضا(ع) به کار می‌گرفت، استناد به قرآن و کلمات و سیره پیامبر اکرم(ص) و خطبه‌های امیرالمؤمنین(ع) بود که برای سؤال کننده قانع کننده و قابل قبول بود و امام بدین جهت به سیره پیامبر(ص) استناد می‌کرد تا بفهماند هر کس به این عقاید معتقد باشد از امت اسلام خارج شده چون قرآن و پیامبر این افکار را مردود می‌داند، اهل حدیث برای خداوند اعضا تصور می‌کردند، امام(ع) تفسیر درستی از آن ارائه کرد که اگر مخالفت امام نبود، اسلام نیز مثل دین مسیح منحرف می‌شد و پیامبر مثل مسیح پسر خدا نامیده می‌شد.(ریشه‌های بت‌پرستی در اسلام توسط ائمه خشکانده شده است)

6ـ1ـ علم و قدرت خداوند

درباره این مسأله که از جمله مسائل مهم دوره امام رضا(ع) بود، امام(ع) مواضع صریح و هدایتگر و شفاف امام در دفاع از دین اسلام و عقاید توحیدی مسلمانان علاوه بر ترویج تشیع علوم اسلامی را غنا می‌بخشید، روزی فردی از بلخ به حضور امام آمد و گفت: اگر به سؤوالم پاسخ دهی، مؤمن به امامت خواهم بود، حضرت درباره خداوند و قدرت او و کیفیت بحث از خداوند مسائلی مطرح کرد و آن مرد شیعه شد،(10) از ماوراء النهر نیز جمعی آمده و در این زمینه سؤال کردند که پاسخ حضرت برای آنها راهنما بود.(11)

ده‌ها روایت در زمینه پاسخ به شبهات از حضرت رسیده است.(12)

حضور امام در ایران سبب شد که تمام شبهات عقیدتی که توسط فرقه‌های گمراه منتشر می‌شد، رفع شود و مردم از اسلام ناب آگاهی یابند و با خاندان پیامبر آشنا شوند، بدین ترتیب بنیان‌های تشیع اصیل به وجود آمد.

7ـ1ـ قضا و قدر و جبر و اختیار

از جمله مسائل مهم و ریشه‌دار دوره امام رضا(ع) که از صدر اسلام وجود داشت. هر یک از فرقه‌ها به این مسائل توجه خاص داشتند، امویان جبر را توسعه می‌دادند و طرفدار جبر بودند، لذا اهل حدیث نیز که ریشه آن‌ها در زمان امویان شکل گرفته بود، طرفدار این اندیشه بودند، معتزله در مقابل آن‌ها قائل به تفویض و اختیار کامل بودند، امام(ع) در این باب نیز ارائه نظر و ارشاد و هدایت فرمود. آن حضرت همان موضع امام صادق(ع) را در مقابل آنان مطرح و مفهوم آن را برای آنان بیان و استناد به حدیثی از امام زین‌العابدین(ع) کرد.

محمد بن ابی نصر بزنطی پرسید، برخی از شیعه قائل به جبر و برخی به تفویض شده‌اند (استطاعه) اختیار، حضرت در پاسخ به او فرمود: بنویس: به نام خداوند بخشنده مهربان. فرمود: علی بن الحسین. ای فرزند آدم به مشیت من و به قدرت من فرائض را انجام می‌دهی و با نعمتی که به تو داده‌ام (قدرت) به گناه من اقدام می‌کنی تو را بینا و شنوا قرار داده‌ام، گناهان از تو و به اختیار توست نیرویی که به تو دادم، حسنات را به وسیله آن انجام می‌دهی و نسبت دادن کارهای نیک به من شایسته است، چون من قدرت را در تو برای اعمال خیر داده‌ام... .(13)

امام(ع) در مقابل جبریه موضع سر سخت می‌گرفت و می‌فرمود: «کسانی که جبری هستند، به آنها زکات و صدقات ندهید و شهادتشان را نپذیرید»(14) و در کلامی دیگر می‌فرماید: هر کس قائل به جبر و تشبیه باشد (مشبهه) کافر و مشرک است، ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم(15)، به خاطر اینکه اینها فاسد العقیده می‌شوند، لذا شهادتشان مشروع نیست، از این رو امام شهادت آن‌ها را باطل می‌داند.

در زمینه جبر و تفویض نیز ده‌ها روایت مهم و پر مغز از آن حضرت رسیده است(16)، اگر روشنگری‌های امام نبود، نه تنها اسلام از بین می‌رفت بلکه با تفاسیر غلط قرآن را نیز در معرض تحریف قرار می‌دادند.

در باب توحید که اساس و پایه علم کلام است، 72 روایت از آن حضرت نقل شده است و این موارد غیر از جلساتی است که حضرت با دیگران مناظره کردند، اینها بیشتر در میان اصحاب خود و شیعه مطرح شده است و گاهی نیز افرادی جهت استرشاد به حضور حضرت رسیده و طلب راهنمایی کرده‌اند که پاسخ خود را از حضرت رضا(ع) گرفته‌اند.

بدین سان می‌بینیم تمام اصول مسلم اسلام از توحید و قرآن و نبوت و معاد توسط ائمه حراست شده، هیچ یک از مدعیان خلافت پیامبر(ص) این وظیفه را انجام نداده و نمی‌توانستند انجام بدهند، چون توانایی نداشتند، لذا خلیفه واقعی پیامبر ائمه‌اند، اگر در رأس حکومت و سیاست بودند، مسلماً جهان اسلام گرفتار این همه معضل و بحران نبود. علوم ائمه نیز ترویج می‌یافت، چون از طرف حکومت آن‌ها محصور بودند و هیچ کس با آزادی نمی‌توانست به حضور آنها برسد و سؤالات دینی خود را پاسخ بگیرد، همه ائمه تحت نظارت شدید و مراقبت خلفای اموی و عباسی بودند. علت غیبت امام زمان(عج) همین جوّ اختناق بود، لذا از ولادتش جز معدودی آگاه نشدند.

* ایمان و کفر و مراتب ایمان

یکی از مباحثی که در عقاید فرقه‌های مختلف مطرح شده و آن‌ها بدون توجه به فضیلت ایمان با علوم ناقص خود درباره آن نظر داده‌اند، مسأله ایمان است، برخی گفته‌اند، بین ایمان و کفر جایگاهی است که نه کفر است نه ایمان، برخی گفته‌اند ایمان دارای مراتب و برخی آن را غیر قابل ترقی و نقصان دانسته‌اند، از این رو ائمه(ع) هر یک به مناسبت ضرورت و اقتضای حال در این باره روایات فراوانی ذکر کرده‌اند که در منابع شیعه این بحث به عنوان یک باب مجزّا و یک بخش مهم ذکر شده است، مرحوم مجلسی بخش‌هایی از بحارالانوار خود را به این موضوع اختصاص داده است، تاریخچه ورود این مباحث به صورت مجادله از مرجئه شروع شده،(17) آن‌ها بدون تأمل در آیات قرآن گرفتار تناقض در این مسأله شده و به تاخر عمل از ایمان و مباحثی از این قبیل گرفتار شدند، لذا این مسأله بحث دامنه‌داری در اندیشه اسلامی شد و هر یک از فرقه‌ها در این زمینه به ارائه نظریات خود پرداختند.

روایاتی نیز از امام رضا(ع) درباره این بحث وارد شده که شیعه و مسلمانان را به رأی صواب در این مسأله هدایت فرمودند، آن حضرت، ایمان را مقدم و افضل از اسلام و دارای درجاتی دانسته که برای کسب هر یک از درجات، عمل لازم است ذکر خصایص مؤمن و کسی که به درجه ایمان رسیده از جمله مواردی است که برای تبیین ایمان و درجات آن به کار برده شده، در تعریف ایمان با استناد به روایات رسول الله(ص) چنین فرمودند: ایمان شناخت قلبی و اقرار زبانی و عمل به ارکان است(18)

*خلق القرآن

این بحث نیز از جمله مباحث کلامی مهم بود که تاریخچه و پیدایش آن به قبل از دوره امام رضا(ع) می‌رسد، امام(ع) جهت مصون ماندن افکار شیعه و پیروان خود در این راستا مواضع روشن و راهنمایی‌هایی از خود ارائه داد، از جمله، نامه‌ای به برخی از شیعیان نوشت و هشدار داد که از این مسائل پرهیز کنند و در مناقشات لفظی درباره قرآن وارد نشوند که به گمراهی کشیده می‌شوند، قرآن کلام الهی است برای هدایت انسان نه مخلوق خدا هر کس ملتزم این قول شود به کفر کشیده خواهد شد، این بحث درباره حادث بودن یا قدیم بودن قرآن بود که بعدها نیز استمرار یافت، ولی شیعه به برکت ائمه از این بحران فکری نیز رها شد(19)، بدین ترتیب ائمه(ع) دین اسلام را از بحران‌های فکری و اجتماعی مصون داشته و شیعه را حفظ و علوم مختلف اسلامی را تأسیس و استحکام و مبانی رونق و رشد تمدن اسلامی را به وجود آورده‌اند.

*نبوت

یکی از موضوعات و مباحث مهم علم کلام پس از مباحث توحید نبوت است که علمای اسلام در آن آرای مختلف داده اند، مباحث کلامی حضرت در این باب دو دسته است:

1 ـ نبوت عامه

2 ـ نبوت خاصه.

در بحث عامه از مسائلی نظیر وجود نبی، تعریف نبی، عصمت نبی، نبوت عامه و نبوت خاصه معجزات پیامبران و نسخ ادیان و مسائل دیگر بحث می‌شود.(20)

از مهمترین مسائل کلامی که مورد اختلاف بین فرقه‌های اسلامی است «عصمت» انبیاء است، معتزله درباره عصمت انبیاء معتقدند که انبیا در دوره قبل از بعثت گناه کبیره انجام می‌دهند و برخی از معتزله عقیده دارند که گناه صغیره را پس از بعثت نیز مجازند مرتکب شوند، از جمله بزرگان معتزله ابوعلی جبائی و قاضی عبدالجبار هستند که طرفدار این نظریه ها هستند.(21)

اشاعره که قوشجی از بزرگان آنهاست عقیده دارند، انبیا از ارتکاب معاصی کبیره و صغیره منع شده‌اند، پس از بعثت ولی گناهان صغیره غیر عمدی از آن‌ها پس از بعثت از آن‌ها سر می‌زند.(22) برخی از فرقه‌های اهل سنت معتقدند که پیامبر پس از بعثت نیز مرتکب گناه می‌شود، این نظریه‌ها را با قصد تبرئه برخی از صحابه و بنی اسد ارائه داده‌اند تا افرادی چون معاویه و... را که مورد نفرین پیامبر بودند تبرئه کنند.

شیعه در این باره عقیده دارد که پیامبر اکرم قبل و بعد از بعثت از کبیره و صغیره چه عمداً و چه سهواً معصوم است. چون قائل شدن به این مورد که معتزله و اشاعره به آن راه رفته‌اند، تالی فاسد فراوان دارد، پیامدهای این نظریات، تمام دستاوردهای انبیاء را می‌تواند زیر سؤال ببرد، لذا شیعه این عقیده را با توجه به براهین منطقی و عقلی و با استفاده از پشتوانه‌های نقلی با استدلال قبول و طرفدار آن است، ائمه(ع) این راه را در پیش شیعه قرار داده‌اند، آنها از مفاسدی که بر این اندیشه‌ها مترتب بود آگاه بودند و می‌دانستند تمام اصول اسلام را با این افکار می‌توان به زیر سؤال برد، چنان که می‌بینیم مستشرقین با این افکار چه اهانت‌هایی به قرآن و پیامبر می‌کنند و عده‌ای مریض و مغرض برای اسلام از این انکار سود می‌برند.

از امام رضا(ع) روایات زیادی در باب نبوت عامه وارد شده که بخشی از آن‌ها درباره اثبات نبوت و ذکر انبیای بزرگ الهی است که به بیان ویژگی‌ها و خصوصیات آن‌ها پرداخته و درباره نسخ کتاب‌های آسمانی آن‌ها با وجود اسلام و رسالت انبیای اولوالعزم نیز روایاتی وارد شده که از جمله پیامبران بزرگی چون آدم تا نوح، ابراهیم، اسماعیل، یوسف، موسی یوشع، دانیال، خضر، سلیمان، عیسی و پیامبر اکرم(ص) مورد توجه است، امام رضا(ع) به پیامبر اسلام و ویژگی‌های آن حضرت بیشتر می‌پردازد و با طرح مسائلی استمرار نبوت را در خاندان پیامبر تبیین می‌کند.

1ـ4ـ عصمت انبیا

درباره عصمت انبیا مباحث مفصلی از امام به صورت پرسش و پاسخ مطرح شده، روزی مأمون از امام(ع) پرسید: شما که انبیا را معصوم می‌دانید، معنای این آیه چیست؟ وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی(23)

حضرت فرمود: این داستان قبل از پیامبری آدم بوده است و این گناه کبیره نیست، مأمون سؤال خود را درباره عصمت ابراهیم، موسی و دیگر انبیا ادامه داد(24) و از امام رضا(ع) پاسخ‌های بسیار قانع کننده‌ای شنید با توجه به اینکه مامون گرایش به اعتزال داشت، این سؤال و جواب تمام عقاید معتزله را درباره عدم عصمت انبیاء ابطال کرد و مأمون فهمید آنچه را که بهترین راه برای خود در پیش گرفته باطل و گمراه بود.

پاسخ‌هایی که حضرت رضا(ع) به مأمون داد، مستند به آیات قرآن بود و سؤالات مأمون نیز از تفاسیر آیاتی بود که ظاهر آن‌ها شبهه عدم عصمت پیامبران را نشان می‌دهد، لذا حضرتش آن‌ها را به زیباترین بیان و شیواترین استنادات قرآنی پاسخ فرمودند و مأمون به شگفتی فراوان از پیش حضرت خارج شد، در حالی که روایتی از پیامبر درباره فضیلت خاندان امامت و رسالت زمزمه می‌کرد.(25)

*امامت

اولین اختلاف در اسلام پس از رحلت رسول اکرم(ص) امامت و خلافت بود و بر سر همین مسأله مردم دو دسته شدند، فرقه‌ای پیروی علی(ع) کردند و شیعه علی نامیده شدند و فرقه‌ای راه دیگر گرفتند و تابع خلفاء دیگر شدند، پس از گذشت دوران خلفا بر این مسأله اختلاف شد که جانشین پیامبر(ص) را خلیفه باید دانست یا امام؟

مسأله دوم نیز پیش آمد که مرجع مسائل علمی که اختلاف داشت، پس از پیامبر(ص) چه کسانی هستند؟ آیا خلفا علمای زمانشان بودند و می‌توانستند مثل پیامبر(ص) تمام سؤالات دینی را پاسخ بدهند؟ یا مردم به کسی دیگر مراجعه می‌کردند؟ و یا اگر خلفا پاسخ می‌دادند، چگونه پاسخ می‌دادند، منبع پاسخگویی آنها چه بود؟ تاریخ نشان می‌دهد سئوالات علمی را غیر از حضرت علی(ع) کسی قادر به پاسخگویی نبود.

لذا یکی از مباحث اختلاف برانگیز علمی و غیر علمی(سیاسی) این بحث بوده که خون‌های بسیاری بر سر این مسأله ریخته شده است، در حالی که پیامبر اکرم(ص) این بحران‌ها را پیش‌بینی و برای آن راه‌حل نشان داده بود، اهل بیت خود را بهترین راه نجات از تفرقه معرفی کرده بود.

اهل سنت عقیده دارند که امامت پس از پیامبر از سه راه ثابت می شود: 1 ـ نص پیامبر 2 ـ نص امام سابق 3 ـ اجماع بیعت، آنها امامت ابوبکر را با بیعت ثابت می‌کنند و بقیه را با نص ابوبکر و ...(26) این نظریه همان نظریه انتخابات است، مثل ریاست جمهوری که با رأی چند نفر یا با اجماع امت انتخاب می‌شود.

عصمت امام نیز از جمله مسائلی بود که بین فرقه‌های اسلام مورد بحث و اختلاف بود، علمای بزرگ اهل سنت، عصمت را در امام شرط نمی‌دانند، چون امامانی که آن‌ها به آن قائلند معصوم نیستند، فرقه‌ای از اهل سنت امامت را در قریش و فرقه‌ای به امامت مفضول با وجود فاضل قائل شدند(27) تا امامت ابوبکر و دیگران را توجیه کنند ـ (توجیه عقیده غلط) معتزله نیز این نظریه را داشتند. آن‌ها آرایی از خود می‌دادند که در توجیه ماوقع بود، در حالی که اندیشه و افکار اسلام بر اساس آنچه که در قرآن و پیامبر(ص) ترسیم کرده‌اند، باید تبیین شود، نه بر اساس آنچه که دیگران انجام داده‌اند و واقع شده.

شیعه عقیده خود را در امامت از ائمه با استناد به نص پیامبر و قرآن کریم می‌گیرد و ائمه نیز این اندیشه را در طول تاریخ صیانت کرده‌اند، در عصر امام رضا(ع) از جمله مباحث مطروحه همین بحث بوده است که امام با توجه به این جوّ با شیوه و روش ثابت خود شبهات وارده بر دین و امامت را پاسخ می‌فرمودند که نمونه‌هایی در پی می‌آید، همچنین دفاع حضرت از امامت خویش در مقابل واقفه افرادی چون بطائنی و... (28)

2ـ5ـ عصمت امام

یکی از مسائل در باب امامت که در روایات امام رضا(ع) مطرح شده عصمت امام است، چون امام جانشین پیامبر در میان امت است و عصمت نبی ضروری است، جانشین نبی نیز باید مثل خودش با آن ویژگی باشد، از این روی آن حضرت در روایاتی طولانی اوصافی برای امام ذکر می‌کند که در هیچ مخلوقی یافت نمی‌شود، کلینی روایت کرده از عبدالعزیز: روز جمعه در مسجد جامع مرو بودیم درباره امامت و فرقه فرقه شدن مردم صحبت شد که حضرت با تبسم وارد شد و شروع کرد به تشریح امامت و مطرح کردن بحث غدیر و اوصاف امامت با این جملات.... الامام یحل حلال الله و یحرم حرام الله و یقیم حدود الله... البدر المنیر... المطهرمن الذنوب و المبراء عن العیوب... و احد دهره... ولا یوجد منه بدل ولا له مثل ولا نظیر مخصوص بالفضل کله من غیر طلب منه له و لا اکتساب...)(29) اینجا امام به بیان اختیارات و ویژگی‌های امامت می‌پردازد:

1ـ حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام (قدرت تشریع و قانون گذاری).

2ـ اقامه حدود الهی می‌کند (برقراری حکومت و ایجاد تشکیلات لازم برای این امر چون اقامه حدود).

3ـ امام بسان ماه تابان است.

4ـ پاک از گناهان (عصمت).

5ـ نظیری ندارد (هر زمان یک امام وجود دارد).

6ـ فضایلش اکتسابی از دیگران (غیر امام) نیست.

3ـ5ـ نصب امام توسط پیامبر به دستور خدا

در میان فرقه‌های اهل سنت این نظریه رواج داشت که خلیفه توسط اجماع امت یا شوری و... از میان قریش یا... انتخاب می‌شود و فرقه‌هایی از شیعه نیز قائل به امامت مفضول با وجود فاضل بودند، شیعه از دیرباز با استناد به قرآن کریم و آیه یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک... و الیوم اکملتُ لکم دینکم و رضیت لکم الاسلام دینا... معتقد است که پیامبر در واقعه غدیر این دستور خدا را به اجرا گذاشت.

از جمله مسائلی که امام درباره آن مباحثی مطرح می‌فرماید، تأکید بر واقعه غدیر و امامت و فضایل امیرمؤمنان است که درباره علوم آن حضرت که در این دوره نیاز به مطرح کردن و تأکید بود از آن جهت که فرصت مناسبی برای امام رضا(ع) در میان مردم فضای مناسبی به وجود آمد تا این مسائل مطرح شود، لذا حضرت در این زمینه مباحثی فراوان مطرح می‌کرد و به اثبات حقانیت خلافت علی(ع) در مقابل نظریه تقدم مفضول بر فاضل می‌پرداخت، چنان که نقل شده مأمون نیز این بحث را با علمای اهل سنت مطرح و آن‌ها را در این زمینه با اقامه ادله محکم ساکت و نظر آن‌ها را باطل کرد و برتری و امامت امیرمؤمنان را بر آنان ثابت کرد.(30)

امام رضا(ع) در مقابل ناصبین واقفیه زیدیه و فرقه‌های منحرف از شیعه و فرقه‌های کلامی اهل سنت مثل اهل حدیث و معتزله اکثر روایاتی را که از پیامبر(ص) درباره دوستی و ولایت و امامت و برتری و وجوب اطاعت امیرمؤمنان بود مطرح و تشریح می‌فرمود و بیشتر این مباحث فرصت استثنایی در مرو به وجود آمد که حضرت توانست اصل امامت را مطرح و امامت خود و حجت بودن خود بر اهل زمان را به صراحت بیان کرد، چنان که در حدیث سلسلة الذهب پس از بیان توحید مسأله امامت خویش را مطرح و خود را از شرایط ورود به حصن الهی دانست که مردم گمان می‌کردند، پس از توحید نبوت و بعد از آن خلافت راه درستی است که انتخاب کرده‌اند، امام این گمان را باطل کرد و امامت را شرط اصلی تحقق توحید و ماندگاری راه رسالت بیان کرد.

از امام رضا(ع) در زمینه اثبات اساس امامت که از حضرت علی(ع) آغاز می‌شود، 73 روایت نقل شده(31) علاوه بر آنکه در مناظرات و پاسخ به سؤال‌ها این مسأله را مطرح و در هر فرصت این اصل را بیان می‌فرمود، امام(ع) در احادیث خود به ترتیب از امامت عامه و اصل امامت شروع و به امامت خاص و ویژگی‌های امیرمؤمنان و سایر ائمه از خود می‌پرداخت و آشکارا خود را امام معرفی می‌کرد، در حالی که زمینه در دوره‌های قبل به این صراحت روشن نشده بود و لقب رضا به آن حضرت به این مناسبت از طرف پیامبر اکرم(ص) داده شده است، چون همه امت راضی شدند و ولایتش حتی مخالف بزرگی چون مأمون به فضلش اعتراف کرد.(32)

4ـ5ـ استمرار امامت

درباره امام موسی بن جعفر(ع) که عده‌ای گمان می‌کردند آن حضرت زنده است، امام رضا(ع) برای اینکه شبهه آن‌ها را پاسخ دهد، فرمود: رسول خدا(ص) از دنیا رحلت فرمود، پدرم نیز رحلت فرموده است، واقفه به همین بهانه از قبول امامت امام کاظم طفره می‌رفتند تا امامت امام رضا(ع) را انکار و بدین وسیله به آرزوی مادی خود نایل شوند، لذا امام در مقابل آن‌ها جبهه‌گیری کرد و به صراحت فرمود که امام بعد از او من هستم، چنان که امام پیش از او وفات کرد و خود او نیز وفات کرد(33)، عده‌ای از واقفه به امامت امام قائل شدند و به عقیده خود برگشتند.

5ـ5ـ استمرار امامت (امام زمان و غیبت)

روایات مهم آن حضرت درباره غیبت امام دوازدهم نیز از جمله روایات کلامی نقل شده، در منابع مهم شیعه است، این مسأله نیز که از طرف حضرت برجسته شد به نظر می‌رسد، به خاطر رفع این شبهه بود که عده‌ای از شیعه قائل به غیبت و زنده بودن امام کاظم(ع) شدند، امام رضا(ع) جهت دفع این شبهه و پاسخگویی به سؤالاتی که در این زمینه بود، اقدام می‌فرمود تا بدین وسیله هم غیبت امام زمان(عج) را یادآوری و آن را مهم نشان دهد و هم مدعیان دروغین مهدویت و پیروی امام مهدی(عج) را رسوا کند، در سروده دعبل خزاعی شاعر اهل بیت نیز این مساله مطرح شد که حضرت به شدت گریست و فرمود: ای دعبل! این بیت شعر را روح‌القدس به تو الهام کرده است. «خروج امام لامحاله خارج ـ یقوم علی اسم الله و البرکات».

پس از آن امام شروع کرد، نام ائمه بعد از خودش را تا حضرت مهدی(عج) ذکر کرده و به حدیث پیامبر اکرم(ص) در این مورد اشاره و مشخص کردن وقت (توقیت) (تعیین وقت ظهور) آن را نیز بر اساس حدیث نبوی نهی کرد.(34) روایتی دیگر در پایان ذکر شده که کسی از امام سؤال کرد تو صاحب این امر هستی، حضرت فرمود: من صاحب این امرم، ولی کسی که جهان را پر از عدل و داد کند، فردی است که دارای خصوصیات برجسته از جمله خصوصیات ظاهری که امام به برخی اشاره فرمود: در سن پیران با سیمای جوانان ظهور کند، دارای هیکلی قوی و قدرتمند است... عصای موسی و انگشتر سلیمان با اوست، چهارمین نسل از فرزندان من است غیبت او را خداوند تا هر وقت که اراده فرماید طولانی خواهد کرد.(35)

روایاتی که درباره امام زمان(عج) از امام رضا(ع) وارد شد ناظر به موضوعات ذیل است:

1. پنهانی ولادت آن حضرت، 2. نسب او روشن و پدر و مادرش کاملاً معلوم، 3. حضرت فرمود: به اسم خود معروف نباشد و اسم او برای اکثر مردم مخفی است، 4. اشاره به وضع اجتماعی و فرهنگی عصر غیبت و آشوب های عراق و تقیه شیعه تا عصر ظهور، 5. نامعلوم بودن وقت ظهور.(36)

 

پی‌نوشت‌ها:

1. شیخ صدوق عیون اخبار الرضا (ترجمه) غفاری، علی اکبر و مستغید، حمید رضا، چاپ اول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380، ج 2 ص 398 ـ 401.

2. از مقالات مجموعه‌ی آثار دومین کنگره‌ی جهانی حضرت رضا، چاپ اول، مشهد انتشارات (آستان قدس) 1365 ج 1 ص 383 ـ و صفحات 417 و 488 و 416 ـ 365.

3. شیخ صدوق، امالی «پیشین» ج 1 ص 240 کلینی کافی چاپ بیروت، دارالاضواء 1405 ج 1 ص 78.

4. کلینی همان ج 1 ص 78 و شیخ صدوق، التوحید، با تطبیق حسینی، سید هاشم و مقدمه غفاری، چاپ قم، جامعه مدرسین، 1357 ش ص 250 ـ 251.

5. صدوق، توحید ص 124 ـ 125 و 140 و امالی 167 و عیون ج 1 ص 119.

6. عطاردی همان ص 15 ـ 20.

7. همان ص 20.

8. همان ص20

9. شیخ صدوق توحید، تعلیق حسینی طهرانی، سید هاشم، چاپ قم، جامعه مدرسین، بی‌تا، ص 69.

10. کلینی، کافی، چاپ بیروت، دارالاضواء 1403 ج 1 ص 88.

11. شیخ صدوق همان توحید، ص 125.

12. عطاردی پیشین ج 1 ص 32.

13. کلینی کافی، بیروت دارالاضواء 1405 ج 1 ص 160.

14. صدوق توحید پیشین ص 362.

15. همان ص 364.

16. عطاردی پیشین ج 1 ص 35 ـ 37.

17. ابن سعد طبقات، ج6، ص307.

18. کلینی پیشین، ج 2 ص 200 و خصال شیخ صدوق ص 178 ـ 179 و برقی، محاسن، چاپ دوم قم دارالکتب الاسلامیه ص 131.

19. صدوق، توحید پیشین ص 224 (ظاهراً بحث خلق قرآن از دوره امویان شروع شد. و تا دوران امامت امام هادی خیلی داغ بود معتزله طرفدار حادث بودن قرآن ـ اشاعره قدیم بودن آن را ترویج می‌دادند) جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام ترجمه جواهر ـ امیر کبیر 1366 ج 3 ص 214.

20. بحرانی، میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، چاپ دوم، قم، مرعشی نجفی 1406 ص 121 ـ 171.

21. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات چاپ دوم، قم، مدرسین 1415 ص 409.

22. عطاردی، پیشین، ج 1، ص 48 و 76.

23. طه:121.

24. عطاردی، پیشین، ج 1، ص 410 ـ 417.

25. همان ص 417.

26. سبحانی جعفر، پیشین، ص 506 ـ 505.

27. شکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام چاپ سوم، تهران، اشراقی، 1362 ص 46.

28. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، پیشین، ج1، ص225.

29. کلینی، کافی، پیشین، ج1، ص198. عیون، پیشین، ج1، ص450.

30. شیخ صدوق، عیون، ج1، ص74 ـ 130.

31. عطاردی، پیشین، ج1، ص112 ـ 138.

32. شیخ صدوق، عیون، ج1، ص24 ـ 26.

33. همان، ج1، ص225.

34. شیخ صدوق، اکمال الدین، پیشین، ج2، ص372 ـ و از ص370 ـ 376.

35. همان، ص376 و صافی، لطف الله، منتخب الاثر، چاپ دوم، قم، مکتبه الصدر، (چاپ هفتم مکتبه الداوری) ص220.

36. شیخ صدوق، کمال الدین، پیشین، ج2، ص370 ـ 376.

منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین