۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۰۶
عقیق: آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است. در ادامه پای سخنان این مفسر قرآن کریم مینشینیم:
ماه مبارک رمضان به پایان رسید، دارالضیافه و مهمانسرای حضرت ربالعالمین که برای پذیرایی از بندگان دعوت شدهاش تشکیل داده بود، برحسب امتیاز خاصش انجام پذیرفت. اکنون ما نمیدانیم که چهقدر توانستیم به عظمت مقام میزبان کریم و شرافت خوان گستردهاش پی ببریم و از محتویات بسیار عالی سفرهاش برخوردار شویم.
اگر سلطان یک کشوری خوان کرم بگستراند و از همه افراد ملت دعوت کند که در مهمانسرا و کناره سفره او حاضر شوند، طبیعی است که افراد و طبقات مختلف مردم با انگیزههای گوناگون کنار سفره سلطان مینشینند.
گروهی شکم خوارهاند و همی جز خوردن الوان غذاها -که در سفره شاه است و جای دیگر پیدا نمیشود- ندارند! گروه دیگر، توجه زیادی به غذاها ندارند و چه بسا نظیر آن و یا بهتر از آن را در سفره خود داشته باشند، آنها علاقهمند به تشخصات و تعیّنات دنیایی هستند؛ جاه طلبند و مقام دوستند و از اینکه مدعُوّ به دعوت سلطان شدهاند و کنار سفره شاه نشستهاند، به خود میبالند و به دیگران فخرفروشی میکنند.
اما گروه سوم، منزلت عالیتری دارند، آنها نه شکم خوارهاند که تنها برای خوردن اطعمه و اشربه فراوان به خانه سلطان رفته باشند و نه جاه طلبند که اجابت دعوت سلطان را، وسیلهای برای کسب تعیّن و تشخّص اجتماعی خود قرار داده باشند، بلکه آنها صرفاً خود سلطان را دوست دارند و به او عشق میورزند و جز زیارت شخص سلطان و تماشای جمال و جلال او هدف و مقصد دیگری ندارند و بدیهی است که قرب منزلت این گروه در نزد سلطان با آن دو گروه پیشین تفاوت بسیار دارد!
حال، دارالضیافه حضرت ملکالملوک سلطان السلاطین ربالعالمین نیز چنین است و شرکت کنندگان در این مهمانسرا، طبقات مختلف بندگان دارای انگیزههای گوناگون هستند. گروهی برای رسیدن به منافع مادی از زن و فرزند و خانه و ماشین و کسب و کار با رونق پر درآمد و... با خدا ارتباط عبادی برقرار میکنند و به اذکار و اوراد و ختم قرآن میپردازند. گروه دیگری اعتنا به اینگونه مطالب ندارند، آنها طالب بهشت و حور و قصور در عالم آخرتند. اما گروه سوم از این مراحل گذاشتهاند و آنها همت بسیار اعلایی دارند و میگویند دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را؛ آنها جز لقاء و رضوان خدا مطلوبی نمیشناسند!
واقع اینکه ما نمیفهمیم آنچه را که آنها میفهمند و لذا ما نمیتوانیم درباره مُدرَکات آنها سخنی بگوییم و جمال و جلالی را که آنها از حضرت ربالعالمین ادارک میکنند به فکر و زبان و قلم بیاوریم. ما همین قدر میبینیم که آنها به هنگام سخن گفتن با خالقشان میگویند:
«إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرَامَ مِنْکَ بَدَلا وَ مَنْ ذَا الَّذِی أَنِسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغَى عَنْکَ حِوَل»؛
ای خدا و ای معبود من! کیست آن کس که شیرینی محبت تو را چشیده باشد و آنگاه غیر از تو را جای تو مطلوب خود قرار داده باشد و کیست آن کس که با قرب تو مأنوس شده باشد و آنگاه جدا گشتن از تو را طالب باشد.
«ما أَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ، وَما أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ»؛
خدا چه دلنیشن است طعم محبت تو و چه گوارا است نوشابه قرب تو.
«وَ فِی مُنَاجَاتِکَ رَوْحِی وَ رَاحَتِی وَ عِنْدَکَ دَوَاءُ عِلَّتِی»؛
تنها در مناجات با تو است نشاط روح و آسایش جانم و در نزد تو است داروی بیماریام.
«اِلهى فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذین قَدْ کُشِفَ الْغِطآءُ عَنْ اَبْصارِهِمْ وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ اِلى مَحْبُوبِهِمْ اَعْیُنُهُمْ»؛
خدایا ما را از کسانی قرار ده که پرده از مقابل دیدگانش کنار رفته و چشمانشان با نگاه به محبوبشان روشن شده است.